خلاصهای بر کتاب «علمی برای تحول»
به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو - انجمن مستقل دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی: کتاب علمی برای تحول شامل گزیدهای از سخنان حضرت آقا در رابطه با اهمیت علوم انسانی و ضرورت بومی سازی، پیشرفت یا به طور کلی تحول در این زمینه است. این کتاب دو فصل دارد که در فصل اول به بررسی محتوایی و در فصل دوم به بررسی ساختاری علوم انسانی پرداخته است. به صورت جزئیتر، در فصل اول ابتدا به مبانی علوم...
به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو - انجمن مستقل دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی: کتاب علمی برای تحول شامل گزیدهای از سخنان حضرت آقا در رابطه با اهمیت علوم انسانی و ضرورت بومی سازی، پیشرفت یا به طور کلی تحول در این زمینه است. این کتاب دو فصل دارد که در فصل اول به بررسی محتوایی و در فصل دوم به بررسی ساختاری علوم انسانی پرداخته است. به صورت جزئیتر، در فصل اول ابتدا به مبانی علوم انسانی از منظر اسلام و غرب، تاریخچه علوم انسانی و مسیری که غرب برای تولید و پیشرفت این علم طی کرده پرداخته است. همچنین در ادامه به ضرورت بومی سازی علوم انسانی و فواید آن مطرح شده و به پیامدهای تقلید از غرب اشاره شده است. در فصل دوم به آسیب شناسی و ذکر نقاط مثبت و منفی روند طی شده علوم انسانی در کشورهای اسلامی پرداخته و چشم انداز آینده این علم را با قید راهکارهای ایجابی و سلبی و وظایف جوانان، طلاب، مسئولان، دانشگاهیان، وزارت علوم و شورای عالی انقلاب فرهنگی، ترسیم کرده است. به صورت کلی در این کتاب مطرح میشود که امروزه جوامع اسلامی با نظریات علوم انسانی غربی مانند وحی منزل رفتار میکنند در حالی که نظریات علوم انسانی باید بر مبنای نیازهای بنیادین و اساسی باشند نه نیازهای گذرا. زیرا علوم انسانی عاملی مؤثر بر تحولات جهانی و یکی از شاخههای مهندسی فرهنگی است و جایگاه برجستهای در جهان دارد؛ لذا لازم است که نظریات علوم انسانی نه تنها در اجرا بومی سازی شوند بلکه باید بنیادشان بر اساس فلسفه، معارف و نیازهای اساسی جامعه ما تغییر کند. یا به اصطلاح ما باید آزاد اندیشی علمی داشته باشیم. اگر این آزاد اندیشی نباشد جهان نسبت به مبانی اسلامی بیاعتنا میشود و جوانان را از مبانی الهی محروم میکنیم. همچنین با این تقلید کورکورانه، از تحولات علمی جدید بیخبر میمانیم. به عنوان مثال ما امروز نظریاتی مانند نظریه پوپر را رواج میدهیم که دیروز در غرب منسوخ شدهاند. همه این عوامل باعث خودباختگی میشود به نحوی که جوانان فکر میکنند ما به غرب نمیرسیم درحالیکه خداوند انسانها را اینگونه نیافریده که یک عده همواره جلوتر از بقیه باشند و همین غرب زمانی که علم از دین میجوشید، دوران قرون وسطی و جاهلیت خود را طی میکرد؛ بنابراین با توجه به همت و استعداد جوانان ما و با اجرای راهکارهایی مانند تشکیل مجمع خبرگان علوم انسانی جهت تدوین علوم انسانی جدید و نقد نظریههای غربی توسط این مجمع، توجه به ورودی و خروجی دانشگاهها، توجه به جهت گیری اسلامی در کتب درسی و مجاهدت جوانان برای نظریه سازی و... روزی میآید که رتبه اول علمی در جهان را کسب میکنیم. اندیشمندان ایرانی در صدر اندیشمندان جهان قرار میگیرند و مرجعیت علمی جهان میشویم. با توجه به اینکه این کتاب صرفاً گزیدهی سخنان حضرت آقا (مدظله العالی) هست، بیشتر یک سری خط مشی را تعیین میکند و وارد جزئیات نمیشوند. بخش راهکارها دو بخش سلبی و ایجابی دارد. این دو بخش به صورت خلاصه شامل موارد زیر میشوند: بخش ایجابی: 1) تشکیل مجمع خبرگان جهت تدوین علوم انسانی 2) نقد و بررسی نظریهها توسط مجمع متخصص: نظریات نو اول باید بدون جدل، ارزش علمیشان توسط مجمع علمی بررسی شود و بعد اگر ارزش علمی داشت، ولی نیاز به اصلاح داشت مورد نقد قرار بگیرند و تثبیت یا رد شوند. 3) مناظرههای قانونمند توأم با امکان داوری و هیأت داوری علمی: چه در علوم انسانی و چه در سایر علوم باید فضایی طراحی شود که مناظره با حضور هیئت داوری علمی و یا فرصت برای نظریه سازان و سپس نقد و بررسی ایدهی آنان توسط اهل فن و وجدان علمی حوزه و دانشگاه صورت بگیرد. 4) توجه به ورودی و خروجی دانشگاهها: باید وزارت علوم نظارت کند که چه افرادی را جذب دانشگاه میکنند و برای چه رشتهای جذب میکنند. باید افراد بیشتر در شتههایی جذب شوند که نیاز بنیادین به آن داریم. 5) تلاش و مجاهدت پیگیر و نظریه سازی و پرهیز از الگو گیری بی قید و شرط 6) تشخیص نیازها و اولویتهای علمی و دخالت آنها در برنامهریزیهای آموزشی 7) برخورد ایجابی با غرب از طریق بیان رویکردهای اسلامی: در خلأ نمیشود زندگی کرد. بشر به علوم انسانی نیاز دارد حالا یا پاسخ این نیاز در رویکرد ما هست یا غرب. فلذا باید رویکرد اسلامی را در جهان مطرح کنیم. 8) یافتن پادزهر برای جلوگیری از پیشرفت افکار غربی: باید تبادل افکار وجود داشته باشد و نمیشود سدی بر ورودی افکار غربی قرار داد، ولی باید بحث شکل بگیرد و پاسخش داده شود. 9) طرح مسائل جدید و نوآوری و اجتهاد در علوم انسانی: علوم انسانی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی برای ادارهی یک کشور لازم است و نیاز به نوآوری و نواندیشی علمی یعنی اجتهاد نیاز دارد. برای پر کردن خلاءها و حرفهای منسوخ باید مباحث جدیدی مطرح شود این ترمیم تلاش بسیار نیاز دارد. 10) یافتن راههای میانبر و ایجاد مرزهای جدید برای علم: راه مرزهای پیشرفت جز با روحیه استقلال، توکل و ایمان طی نمیشود. باید این راهرا سریع طی کنیم و مرزهای دانش را باز و مرزهای جدید ایجاد کنیم. 11) ایجاد فتوحات علمی و احساس عزت نفس و مولد بودن در ملت و جامعه علمی: نقطهی اصلی مسئله علم است. از علم داشته باشیم و در دنیای علم نوآوری کنیم به طور طبیعی دارای اعتماد به نفس و عزت نفس خواهیم شد و بسیاری از مشکلات حل میشود و در میدانهای دشوار قدم میگذاریم. 12) تأسیس دانشگاههای مختلف در زمینه علوم انسانی 13) توجه و اهتمام به جهت گیری اسلامی در موارد کتب درسی: به عنوان مثال برای رشتهی حقوق کتابهای قبل از انقلاب از لحاظ طرح مسائل اسلامی بهتر از بعد انقلاب است. آن موقع از روی احترام به علم میآمدند مباحث را مطرح میکردند و نظر اسلام را هم میگفتند، اما امروز یک عده عناد دارند... در قم یک عده طلاب جمع شدند کتابهایی را تدوین کردند و ارائه کردند به دانشگاهها؛ باید همین راه را پیش رفت. بخش سلبی: 1) پرهیز از توسعه غیر هدفمند در آموزش عالی: ما باید با امکانات محدود نیازهای فراوان را برآورده کنیم. 2) پرهیز از رکود دائمی در عرصه تجربه و ترجمه: نباید به طور دائم در عرصهی تجربه و ترجمه - علم ترجمهای حتی فکر ترجمهای ایده و مکتب و ایدئولوژی و اقتصاد و سیاست ترجمهای - بمانیم؛ زیرا این ننگ است برای انسان که از خرد سنجش، تحلیل و درک و فهم خود استفاده نکند و چشم را روی هم بگذارد و مرعوب موج تبلیغاتیای شود که بر او تحمیل میکنند تا سخنی را بپذیرد. 3) استفاده نکردن از اساتید منحرف کننده در دانشگاهها: حواسمان باشد استاد اصطکاک نداشته باشد.