خوابهای تلخ یسنای 7 ماهه و برادرانش را شیرین کنید
گروه جامعه خبرگزاری فارس:در یکی از روزهای پاییزی به منطقه عبدل آباد در منطقه 19 میرویم. داخل ورودی خانه که میشویم همان ابتدا حس غم و اندوه همه وجودمان را فرا میگیرد. پلههای تند و تیز و بی حفاظ، گلهای ورودی خانه که آنها هم انگار حالت اندوه دارند و راه پله شلوغ و در و دیوار رنگ و رو رفته؛ جملگی حکایت از خانهای میدهد که آماج اتفاقات ناخوشایند است. خود را به طبقه سوم میرسانیم. دم در ورودی بانوی جوانی ما را به داخل خانه تعارف میکند.
دیوارهای خانه و نور کم لامپ، عکسهای جور واجور نصب شده روی دیوار و مبلمان زوار دررفته و بی ریخت و قیافه پذیرایی خانه و... خانهای با وضع آشفته را در منظرمان قرار میدهد.
مادر خانه حال و روز خوبی ندارد و دنیای آرزوهایش متلاطم و بی قرار است. با آنکه خانمی جوان است اما گرد غربت و بی کسی چهره اش را سن و سال دار نشان میدهد. 8 سال است با مردی ازدواج کرده که حالا دوماهی است در گوشه زندان بهای گران مواد مخدر داشتن را میدهد. وسط خانه سه کودک قد و نیم قدر در اوج معصومیت در خواب خوش به سر میبرند و شاید در خواب دنبال رویاهای کودکانه خود میگردند!
خانم «ح» زن خانه، دوماهی است که در نبود همسرش روزگار میگذراند؛ روزگاری که هر روزش به سان یک سال تاب و قرار او را بی تاب میکند. کودکان گرسنه و مادر درمانده و سردرگم! یخچال خانه را که نگاه میکنی خیلی وقت است که در انتظار خنک کردن مواد غذایی منتظر است و آشپزخانه نیز اصلا حال و هوای یک مطبخ مرسوم را ندارد.
تنها درآمدم یارانه ماهانه است!
قصه زندگیش را که میگشاید چنین روایتگری میکند که کارشناسی ارشد برنامه ریزی شهری را نیمه تمام گذاشته و با مردی ازدواج کرده که مدرک اول راهنمایی دارد. همسرش ضایعات فروش بوده و اکنون به جرم داشتن 3 گرم شیشه و هروئین در زندان قزلحصار روزگار میگذراند. از فقر و نداری حکایت میکند و وقتی زجر میپرسم در آمدت چگونه تامین میشود؟ سکوت معناداری میکند و سرش را زیر میاندازد میگوید: «تنها درآمدم یارانه ماهانه است!» البته به تازگی قرار است مبلغ حدود 2.5 میلیون از کمیته امداد دریافتکنم؛ درآمدش را که بالا و پایین میکند و با یک جمع و تفریق ساده، تنها به حدود 3.5 میلیون تومان آن هم با سه فرزند قد و نیم قدش میرسد!
مالک خانهاش پدر همسرش است که در طبقه پایینی زندگی میکند و چند سالی از آنها کرایه میگرفته، اما حالا با زندان افتادن پسرش، دل رحم شده و کرایه گرفتن را قطع کرده است. میگوید همسرم گفته فقط باید در خانه بمانی و حق نداری برای کار کردن بیرون بروی.
پشت سر او اتاقی با در رنگ و رورفته و بسته قرار دارد که میگوید اینجا وسائل پدر شوهرم است که قرار داده و در کنار این اتاق نیز اتاقی نسبتا روشن تر از بخشهای خانه وجود دارد که تا سقف پر از خرت و پرتهای مختلف، از فرش لوله کرده تا لباسهای در انتظار شستشو و... قرار دارد.
وسط خانه امیر علی 7 ساله، امیر مهدی 4 ساله و یسنای 7 ماه پا به پای هم در خواب بسر میبرند که یک دفعه امیر علی چشمهای غبار گرفتهاش را باز میکند و با تعجب به ما نگاه کرده و شروع به گریه کردن میکند. گریهاش خود حکایتی از اضطراب و ترس معناداری دارد؛ یاد روزی که پدرش با مواد مخدر دستگیر شد.
برای اینکه آرامش کنیم خانم مددکار دفتر نقاشی و مدادرنگی به کودک میدهد و او را آرام میکند. هنوز چند دقیقه از این صحنه نگذشته که چشمان یسنای 7 ماهه به رویمان گشوده می شود. کودک معصومی که خود را از زیر پتو بیرون میکشد و مات و مبهوت ما را نظاره میکند. در امتداد نگاه این کودک معصوم میتوان به اوج بی پناهی مادر نگاه کرد؛ زنی که حالا باید با مشکلات ریز و درشت بی کسی و نگهداری از سه کودک بد سرپرست، روزگار اندوهباری را سپری کند.
از او میخواهیم از نیازهای معیشتی بگوید، اما انگار نیاز به این سئوال نیست؛ چرا که همه چیز هویدا و مشهود است. مادر خانه کمی این پا و آن کرده و با لحنی آهسته و بریده بریده میگوید اوضاع را که خودتان میبینید! اما یکی از مشکلات من تلویزیون خرابی است که تصاویر را به خوبی نشان نمیدهد و درخواست دارد آن را تعمیر کنند.
البته این تنها مشکل این خانه نیست؛ آبگرمکن و وسیله گرمایش نیز خراب است؛ از یخچال سوت و کور هم که نگو! او از قطع رابطه با اقوام خود روایت میکند و اینکه از همه آنها قطع امید کرده و به امید رسیدن روزهای خوش روزگار میگذراند.
تالاسمی و کم خونی در تعقیب این خانواده
از خانوادهاش میپرسیم که با بی میلی جواب میدهد مادرم فوت شده و پدرم از دواج کرده و به ما هیچ کاری ندارد! تالاسمی مینور دارد و امیر علی 7 ساله اش نیز دچار کم خونی است؛ همان بیماریای که سخت نیازمند خوردن پروتئین و گوشت برای جبران آن است اما انگار قرار است این غذاها را تنها در ذهنش مرور کند و حق ندارد به خوردن آن فکر کند!
در همین لحظات است که آقای معظمی یکی از خیرین پشت خط تلفن رئیس انجمن حمایت از زندانیان مرکز میآید از آمادگی برای پرداخت ماهانه 2 میلیون تومان کمک نقدی خبر میدهد.
2500 خانواده تحت پوشش انجمن حمایت از خانواده زندانیان مرکز
مظفر الوندی، رئیس انجمن حمایت از زندانیان مرکز به ما از وضعیت خدمات دهی این انجمن به خانوادههای زندانیان خبر میدهد و میگوید: در شهر تهران حدود 5 هزار خانواده زندانیان شناسایی شدند اما 2500 خانواده تحت پوشش این انجمن قرار دارند.
وی اضافه میکند: حمایتهای این انجمن در بحث معیشت و بهداشتی و آموزشی و... است؛ ضمن اینکه حمایت ما از این خانوادهها حدود 6 ماه است و پس از آن اولین کار ما معرفی به کمیته امداد است و پس از اینکه تحت پوشش این نهاد قرار گرفتند بازهم حمایت ما ادامه خواهد داشت.
الوندی با بیان اینکه 70 درصد از این خانوادههای تحت پوشش کمیته امداد را باز هم مورد حمایت قرار میدهیم، تصریح میکند: این خانوادهها به نیازهای مالی، عاطفی، روحی و روانی زیادی نیازمند هستند و روابط عاطفی آنها دچار اشکال است.
رئیس انجمن حمایت از زندانیان مرکز از مشارکت خیرین در خصوص کمک به این خانوادهها خبر داد.
به گزارش فارس، هموطنان خیر و نوع دوست میتوانند در صورت تمایل برای کمک به این خانواده نیازمند با شماره تلفن 88313537، واحد مشارکتهای مردمی انجمن حمایت از زندانیان مرکز تماس برقرار کنند.
پایان پیام /