خیال ناراحت از «ثروت راحت»

دنیای اقتصاد: انتظارات مالی نسل زد بهطور قابلتوجهی از واقعیت فاصله دارد و میتواند آنها را در ورود به بازار کار ناامید کند. فاصلهی میان خیال تا واقعیت را میتوان ناشی از تاثیر رسانههای اجتماعی دانست که اغلب تصویری تحریفشده از ثروت و موفقیت ارائه میدهند.
گروه آنلاین روزنامه دنیای اقتصاد - فاطمه زارعپور نبیل؛ نمایشی خواندن عکسهای اینستاگرامی و توصیه به مقایسه نکردن ویترین زندگی دیگری با واقعیت روی زمین تکراریتر از آن است که دوباره تکرار کرد. برای اینکه اجازه داشته باشیم از نسل زد بخواهیم مرز میان نمایش و واقعیت را به جای انکار باور کند، از دادههای اقتصادی کمک میگیریم.
نظرسنجی اخیر شرکت مالی Empower شکاف شگفتانگیزی بین درک جوانان از موفقیت مالی و واقعیت اقتصادی را آشکار کرده است. این مطالعه نشان میدهد که پاسخدهندگان نسل زد بهطور متوسط معتقدند حقوق سالانه 587,797 دلار و دارایی خالص 9.47 میلیون دلار برای دستیابی به «موفقیت مالی» لازم است.
میزان اختلاف واقعیت و باور نمایش زمانی روشن میشود که با توزیع واقعی درآمد در ایالات متحده مقایسه شود.
طبق دادههای SmartAsset درآمد بیش از نیم میلیون دلاری در سال، فرد را در 32 ایالت از 50 ایالت در میان 1 درصد بالای ثروتمندان آمریکایی قرار میدهد و میتواند به خوبی نشان دهد به طور متوسط معیار نسل زد برای موفقیت تا چه حد بلندپروازانه و غیرواقعی است.
شکاف میان ادراک و واقعیت، سوال مهمی درباره سواد مالی و پیامدهای احتمالی تعیین اهداف غیرقابلدسترس مطرح میکند. با ورود نسل زد به بازار کار، تطبیق این انتظارات بالا با واقعیتهای اقتصادی ممکن است چالشی قابلتوجه باشد و بهطور بالقوه بر انتخابهای شغلی و رضایت شغلی تاثیر بگذارد.
نسل زد نهتنها بالاترین رقم را برای موفقیت مالی در نظر گرفتهاند، بلکه بیشتر از هر نسل دیگری مطمئن بودند که به هدف دست خواهند یافت. هفتاد و یک درصد از پاسخدهندگان نسل زد نسبت به دستیابی به موفقیت مالی در طول زندگی خود ابراز خوشبینی کردند. در حالی که تنها 53 درصد از نسل X و 45 درصد از بیبی بومر این باور را دارند.
رسانههای اجتماعی پر از تصاویر و ویدیوهای گزینششده است که سبک زندگی لوکس، خریدهای پرزرقوبرق و دستاوردهای «بهظاهر» بیدردسر را به نمایش میگذارند. در این پلتفرمها، افراد اغلب موفقیتهای خود را برجسته میکنند بدون اینکه لازم باشد حرفی از کار سخت، ناکامیها یا مشکلات مالی پشت صحنه گفته شود.
همچنین وقتی صحنه عرصه نمایش باشد کمتر کسی از تلاش سخت لازم برای کسب درآمد یا موفقیت حرفهای میگوید. نمایش گزینشی ثروت مخاطب را متقاعد میکند ثروت به راحتی به دست میآید و این توهم را ایجاد میکند که موفقیت با داراییهای مادی و تجربیات تجملی تعریف میشود.
زمانی که واقعیت با روایتهای صیقلخوردهای که بهصورت آنلاین منتشر میشود همخوانی ندارد، بیشتر محتمل است که نسل جوان انتظارات تحریفشدهای درباره چشماندازهای مالی و مسیر زندگی داشته باشند که در نهایت منجر به احساس ناکافی بودن یا سرخوردگی میشود.
علاوه بر این، نسل زد در دورهای به بلوغ کاری رسیدهاند که با بیثباتی اقتصادی همراه است. سالهای رشد نسل زد بهطور قابلتوجهی تحت تاثیر اختلالات اقتصادی عمدهای از جمله همهگیری کرونا، بالاترین نرخ تورم جهانی در نیمقرن گذشته و بازار مسکن چالشبرانگیزی قرار گرفته است که دستیابی به نقاط عطف مالی سنتی را دور و دورتر از دسترس میکند.
اگر شبکههای اجتماعی تنها راهی باشد که فرد به واسطه آن با اجتماع ارتباط میگیرد باید این احتمال را مدنظر داشته باشد که اگر نه به کلی، بلکه بخش قابل توجهی از محتوایی که تولید میشود بر اساس تقویت باورهای پیشین و روایتهای پرطرفدار فعلی است.
طبق این روایت نوعی توافق نانوشته میان افراد شکل گرفته است که بر اساس آن میتوان به راحتی ثروتمند شد، اگر کسی هم ثروتمند نیست یا مستقیما خود فرد مقصر است یا سیستم فاسد است. به این ترتیب، رسانههای اجتماعی میتوانند نسل زد را در دوراهی باور به بیارزشی خود یا بیاعتمادی به سیستم قرار دهند.