جمعه 10 فروردین 1403

دارد سر مردم کلاه می‌رود!

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
دارد سر مردم کلاه می‌رود!

محمدعلی گودینی که اخیرا کتاب «راز عمارت متروک» او از سوی نشر معارف منتشر شده است، می‌گوید: تنزل ذائقه مردم نیز از دیگر مشکلات فرهنگی است که در این زمینه با آن مواجه هستیم.

به گزارش مشرق، محمدعلی گودینی از جمله نویسندگان پرکار در چند سال گذشته است. او که حضوری 30 ساله در عرصه ادبیات داستانی دارد، با کارهایی که عموما در فضای دوران پهلوی و سال‌های ابتدایی پس از پیروزی انقلاب روایت می‌شود، شناخته شده است.

«زنی با کفش‌های مردانه»، «تالار پذیرایی پایتخت»، «گل‌های کاغذی»، «سالار»، «سایه اژدها»، «سیلاب» و... از جمله عناوین داستانی گودینی است که در سال‌های اخیر منتشر شده و گاه از آنها در جوایز مختلف ادبی مانند جایزه داستان انقلاب تجلیل شده است. «راز عمارت متروک» تازه‌ترین کار این نویسنده است که از سوی نشر معارف در دسترس علاقه‌مندان به ادبیات داستانی قرار گرفته است.

وجه مشترک کارهای گودینی توجه به قشر ضعیف جامعه، روستاییان و کارگران، است. او در برخی از کارها مانند «زنی با کفش‌های مردانه» فضای کارگری در سال‌های پس از انقلاب را ترسیم کرده و از رنج‌ها و مشکلات آنها پس از جنگ گفته و در کارهایی مانند «تالار پذیرایی پایتخت»، نگاهی انداخته است به وضعیت کشاورزان در زمان پهلوی. از این رو، می‌توان کارهای گودینی را بلندگوی قشری دانست که در سال‌های اخیر کمتر مجال سخن گفتن در آثار داستانی داشته‌اند. در روزگاری که داستان‌های ایرانی در فضای کوچک آپارتمان‌های شهری و با دغدغه‌هایی متفاوت با جامعه روایت می‌شود، گودینی تلاش کرده است تا صدای مردمی باشد که در این سال‌ها در آثار داستانی خاموش بوده‌اند.

او در کتاب «راز عمارت متروک» که با داستانی جنایی گره خورده نیز بر این رویه ثابت مانده است. او این‌بار در خلال یک داستان متفاوت و جذاب، آینه‌ای قرار داده است پیش چشم مخاطب از زمان ارباب و رعیتی در روستاهای کشور و تأثیری که این نظام بر زندگی روستاییان ایرانی پیش از انقلاب گذاشت. * به مناسبت انتشار این اثر به گفت‌وگو با این نویسنده پرداخت. گودینی در این مصاحبه از علاقه‌اش به تاریخ سخن گفت و اینکه رسالت خود می‌داند تا با پرداختن به مسائل تاریخی در دل داستان، به سهم خود از تحریف تاریخ جلوگیری کند. گفت‌وگوی * با او را می‌توانید در ادامه بخوانید:

**: آقای گودینی کتاب جدید شما با عنوان «راز عمارت متروک» که چندسالی بود در دست آماده‌سازی قرار داشت، اخیرا از سوی نشر معارف منتشر شده است. کمی درباره داستان این اثر بگویید.

کتاب «راز عمارت متروک»، داستان دو پسربچه با نام‌های پرویز و کیانوش را روایت می‌کند که برای آماده شدن و شرکت در کنکور، تصمیم می‌گیرند که به روستای پدر پرویز که سال‌ها در آنجا ارباب بوده، بروند و درس بخوانند. این دو پسر با حضور در روستا کم‌کم متوجه اتفاقاتی می‌شوند که حدود 30 سال پیش در آنجا رخ داده است.

پدر و عمومی پرویز سال‌های آخری که در روستا زندگی می‌کردند، کم‌کم زمین‌های خود را می‌فروشند و تنها چیزی که از آنها در روستا باقی مانده است، عمارتی است که متروکه شده و ارباب ورود به آنجا را برای همه ممنوع اعلام کرده بود. اما کنجکاوی بچه‌ها سبب می‌شود تا رازی که سال‌ها در آنجا پنهان شده بود، برملا شود و آن کشف جنازه یک زن بود.

در واقع کتاب «راز عمارت متروک» با گریز به دوران ارباب رعیتی، قصد دارد نمایی از آن زمان و سرنوشت آدم‌هایی که در آن دوران بوده‌اند، به تصویر بکشد.

**: آقای گودینی از شما تاکنون کارهای مختلفی منتشر شده است، از «زنی با کفش‌های مردانه» گرفته تا «تالار پذیرایی پایتخت» و.... وجه مشترکی که در اغلب آثار شما دیده می‌شود، توجه شما به عنوان نویسنده، به دوران پیش از انقلاب و سال‌های ابتدایی پس از پیروزی انقلاب است. چرا این تم در کارهای شما پررنگ است؟

بخشی از این تکرار به این بازمی‌گردد که من به تاریخ علاقه‌مند هستم. خواندن هیچ کتابی به اندازه کتاب‌هایی که در آن از تاریخ و وقایع گذشته گفته باشد، برای من لذت‌بخش نیست. حتی وقتی آثار ادبی کلاسیک مانند حکایات سعدی یا جامی و عبید می‌خوانم هم همین‌طور است. اغلب از خواندن حکایت‌هایی از این آثار لذت می‌برم که تم تاریخی داشته باشند و گریزی بزنند به اوضاع و احوال آن زمان.

در تمام سال‌های فعالیتم در حوزه داستان‌نویسی این علاقه در کارهای خودم هم نمود پیدا کرده است. همیشه سعی کرده‌ام اثری بنویسم که صبغه تاریخی داشته باشد تا مخاطبی که داستانم را پس از 100 می‌خواند، بداند که در این زمان چه اتفاقاتی رخ داده است. گاه حوادث تاریخی در نقل قول‌ها دچار تحریف شده و وارونه جلوه داده می‌شوند. این موضوع در سال‌های اخیر پررنگ‌تر شده است و ما می‌بینیم که شرایط اجتماعی که از سال‌های پیش از انقلاب توصیف می‌شود، چطور با آنچه در واقعیت رخ داده، متفاوت است. تحریف تاریخ معاصر از جمله اتفاقاتی است که در سال‌های اخیر با شتاب بیشتری صورت می‌گیرد؛ از این رو بخشی از چرایی پرداختن به وقایع تاریخی به دغدغه من به عنوان یک نویسنده برای گفتن حقیقت اختصاص دارد.

به عنوان نمونه، در «تالار پذیرایی پایتخت» سعی کردم تا به وقایعی بپردازم که از دید بسیاری مخفی مانده بود. داستان این کتاب مربوط به اصلاحات ارضی شاه و درآوردن زمین‌های کشاورزی از دست مالکان و تقسیم آن بین رعیت‌ها است. پیش از این کتاب نیز آثاری مانند برخی از کارهای جلال آل احمد به این موضوع و نظام ارباب رعیتی پیش از انقلاب پرداخته بودند، اما تفاوت کار من با آثار نویسندگانی مانند جلال این بود که او از زاویه دید یک روشنفکر به این قضیه نگاه کرد اما من به عنوان یکی از افرادی که درگیر این ماجرا بوده است.

زمانی که اصلاحات ارضی اتفاق افتاد، من شش ساله بودم. خاطرم هست که وقتی این اتفاق افتاد، عده‌ای هورا کشان به سمت روستای ما آمدند و باعث شدند تا زن و بچه مردم بترسند؛ این در حالی بود که اصلاحات ارضی کشاورزی ایران را تحت تأثیر قرار داد و زمینه‌های وابستگی کشور را فراهم می‌کرد. کتاب «تالار پذیرایی پایتخت» با در نظر گرفتن عواقب این تصمیم برای مردم روستایی از جمله اعتیاد، مهاجرت روستاییان به شهرها، خواری‌پذیری روستاییان در محیط جدید و تأثیر نظام ارباب و رعیتی بر زندگی مردم می‌پردازد.

در تمام کارهایی که با تم انقلاب نوشته شده و بعد از آن، آثاری که در رابطه با جنگ تحمیلی نوشته‌ام، سعی کرده‌ام تا راوی صادقی باشم از وقایع تاریخی. به اثری که تخیل صرف باشد، علاقه ندارم؛ به همین دلیل در این سال‌ها سعی‌ام بر این بوده است تا از حوادث و وقایع زمان خودم آنطور بنویسم که بیانگر واقعیت تاریخی هم باشد و نسبت به آن بی‌اعتنا نباشد.

متأسفانه اخیرا هم در حوزه تاریخ معاصر و هم در زمینه‌های دینی ما با تحریف‌های متعدد و مکرر مواجه هستیم. اخیرا همزمان با ماه محرم هم مطالبی درباره واقعه عاشورا منتشر شده و برخی از واقعیت‌هایی که در آن روز رخ داده، زیر سؤال برده است. می‌خواهم بگویم این هجمه‌ها فقط منحصر به وارونه جلوه دادن تاریخ نیست، بلکه در حوزه اعتقادات مذهبی و مسائل فرهنگی هم دیده می‌شود. این مطالب در فضای مجازی منتشر می‌شود و جوانان هم که عموما اطلاع چندانی ندارند، تحت تأثیر آن قرار می‌گیرند. در این شرایط، هرکس به اندازه توان خود تلاش می‌کند تا جلوی این تحریف‌ها را بگیرد، من هم با داستان‌هایم همین قصد را دارم.

**: در «راز عمارت متروک» هم مانند بسیاری از کارهای گذشته شما، با حضور پررنگ مردم روستایی مواجه هستیم. چرا این نوع شخصیت‌ها در کارهای شما حضور مداوم دارند؟ آیا می‌خواهید صدای افرادی باشید که معمولا جایی در ادبیات داستانی سال‌های اخیر ما ندارند؟

بله، از این جهت کشاورزان، روستاییان و کارگران در کارهای من حضور پررنگی دارند. به عنوان نمونه، کتاب «زنی با کفش‌های مردانه» به کارگران و رنجی که آنها می‌برند، اختصاص داده شده است؛ کارگرانی که در پیروزی انقلاب و در زمان جنگ حضور پررنگ و تأثیرگذاری دارند، اما پس از جنگ با تصمیم‌های غلط در زمان سازندگی، استثمار می‌شوند و حقوق آنها ضایع می‌شود. کارگران در برهه‌های حساس کشور، مانند جنگ، ایثار کردند، جبهه رفتند، جانباز شدند و گاه به شهادت رسیدند، اما برخی افراد بعد از جنگ به اسم خصوصی‌سازی حقوقشان را پایمال کردند و با رانت‌خواری، کارخانه‌ها را خریداری کرده و بار سنگین هزینه‌های آن را به دوش کارگران انداختند.

**: به تحریف تاریخ معاصر در سال‌های اخیر اشاره کردید. به نظر شما کارهای داستانی که در سال‌های اخیر منتشر شده، تا چه اندازه در این زمینه دغدغه‌مند و پویا عمل کرده است؟ تا چه اندازه سعی کرده تا در این رابطه نقش روشنگری داشته باشد؟

متأسفانه ما در این مدت با چند جریان روبرو هستیم. عده‌ای هستند که خود را در این رابطه دغدغه‌مند نشان می‌دهند، حلقه‌هایی تشکیل داده و از بودجه‌ها و کمک‌های مالی بهره‌مند هستند، اما کارهایی که خروجی این حلقه‌ها است و منتشر می‌شود، کارهای سطحی است که کمتر دغدغه‌ای در این رابطه در آنها دیده می‌شود. کارهای تکراری منتشر می‌کنند و عموما مانع ورود دیگر نویسندگان به این حلقه‌ها می‌شوند.

تعلل در انتشار آثار داستانی از دیگر مشکلاتی است که ما با آن مواجه هستیم. برخی از ناشران که مرتبط با مراکز انقلابی هم هستند، کتاب را تحویل می‌گیرند اما از انتشار آن خبری نیست. معلوم نیست آخر چاپ می‌کنند یا نه.

تنزل ذائقه مردم نیز از دیگر مشکلات فرهنگی است که در این زمینه با آن مواجه هستیم. مردم نسبت به قبل کتابخوان‌تر شده‌اند، اما بیشتر چه آثاری را می‌خوانند؟ کتاب‌هایی که به اصطلاح زرد هستند و داستان‌های بی‌مایه‌ای را روایت می‌کنند. نسخه‌های متعددی از رمان‌های بازاری و زرد به فروش می‌رسد و عموما این کتاب‌ها چندین‌بار بازچاپ می‌شوند. در سینما هم وضع به همین صورت است. شما ببینید چه سریال‌هایی در شبکه‌های خانگی طرفدار و مخاطب دارد؟ کارهای بی‌محتوا و کم‌محتوایی که می‌تواند بر مخاطب تأثیر سوء بگذارد. دارد با این دست از آثار ادبی و هنری سر مردم کلاه می‌رود. حالا مسئولان در فیلم و... بیشتر نظارت می‌کنند، اما صدای کتاب‌های داستانی عموما شنیده نمی‌شود. اگر رویه به همین صورت ادامه داشته باشد، با هجمه‌ها و تحریف‌های بیشتری مواجه خواهیم بود.

منبع: تسنیم
دارد سر مردم کلاه می‌رود! 2
دارد سر مردم کلاه می‌رود! 3