دانشگاه ها چه چیزهایی را به دانشجویان نمی آموزند؟
تعامل با انسانها را باید «آموخت». نحوه ارتباط شما با دیگران در سرنوشت شرکت شما بسیار موثر است... عملا کیت به جای پرداختن به فرمولها و معادلات دیفرانسیل مدلسازی سازه، به بحث انسان پرداخت. اینها همان چیزهایی است که در دانشگاه ها نمی آموزند.
هفته گذشته رویداد Structural Forum 2024 در دانشگاه برگزار شد. برای مراسم شام پایانی و سخنران کلیدی (Keynote Speaker) از آقای کیت میاموتو مهندس ژاپنی - آمریکایی دعوت شده بود. او شخصیت جالبی است! از رفتارهای محافظه کار ژاپنی دور است ولی ویژگی های مثبت خلقیات ژاپنی (نظیر نظم، سختکوشی و...) را به قسمت مثبت خلقیات آمریکایی (بلندپروازی و رویاپردازی) پیوند زده و یک شرکت مهندسی سازه بین المللی با 29 دفتر فعال در نقاط مختلف دنیا تاسیس کرده است.
اما کیت یک ویژگی منحصر به فرد هم داراست: او شاید تنها کسی است در این دنیا که هر زلزله بزرگی که در هر نقطه کره زمین رخ می دهد، به فاصله چند ساعت خودش را به کانون زلزله می رساند. زلزله ها باعث بسته شدن راهها و فرودگاهها می شوند ولی این انسان عجیب و غریب به سرعت در چند ساعت نخست بعد از هر زلزله ای در مرکز آسیب مستقر می شود، آنجا به بحث های امداد و نجات کمک می کند، و به فاصله کوتاهی پس از حضور در منطقه، اولین گزارش فنی از آسیب ها را روی وب سایت شرکتش منتشر می کند. لذا خانمی که می خواست کیت را به حضار معرفی کند گفت: He is the guy chasing earthquakes! «این همون فردیه که در تعقیبِ زلزله هاست!»
اولین بار سخنرانی کیت را 15 سال پیش در دانشگاه لیهای دیدم. سال 2009 کیت دانشجوی دکترا در دانشگاه توکیوتِک بود و همان زمان تسلط او بر مدلسازی دمپرها در سازه های بلند برایم باعث تعجب شد و از آن زمان دوست شدیم. کنجکاو بودم که امشب چه خواهد گفت؟!
کیت به دانشجویان این نشست گفت: موضوعی که برای امشب انتخاب کرده ام این است: چطور یک شرکت پنج نفره تبدیل شد به یک شرکت بین المللی؟
قبل از شروع بحث گفت: «تقریبا هر هفته، یک پیشنهاد قیمت به ما می رسد. دائما یک نفر / مجموعه پیدا می شه که میخواهند شرکت ما را بخرند و می گویند: چند؟!
چقدر می فروشی؟»(توضیح اینکه در آمریکا و ژاپن مرسوم است که شرکت های بزرگ پس از توافق مالی شرکت های دیگر را بخرند یا ادغام merge بشوند)
بعد گفت: «پاسخی که می دهم این است: من شرکت را برای پول تاسیس نکردم که حالا برای پول بفروشم»
سپس بحث اصلی را شروع کرد: «می خواهم در ابتدا از اولین فردی که حق به گردن من دارد و مهندسی را به من آموخت و عملا منتور (mentor) من بوده نام ببرم. او John Shafier بود. او کسی بود که برای اولین بار من را که 23 ساله بودم در شرکتش در ساکرامنتو استخدام کرد. در آن دفتر کوچک، او اصول کارهای طراحی سازه را به من آموخت. من برای او کار می کردم تا این که او دچار بیماری شد و تصمیم گرفت خودش را بازنشسته کند. گفت "هی کیت! من میخواهم این شرکت را بفروشم و پیشنهادم این است که تو بیا و بخر". گفتم: قیمت این شرکت چقدر است؟ گفت 270هزار دلار. گفتم ولی درآمد یک سال من 55هزار دلار بیشتر نیست. گفت: ایرادی ندارد بخر و در قالب قسط از سود شرکت، مابقی را پرداخت کن. آن دفتر پنج نفره را خریدم و از آن روز تا امروز که دفترهای متعدد در کشورهای مختلف دنیا تاسیس کرده ام می خواهم با شما بگویم که علت رشد شرکت چه بوده؟»
کیت ادامه داد: برای رشد یک شرکت باید فلسفه ذهنی «چیزی فراتر از پول» باشد و می خواهم فلسفه خودم را بگویم ولی قبل از آن باید بگویم که در تاسیس بیزینس «یک فرد» باید توانمندیهای خود را حداکثری (maximize) کند. ولی سوال اینجاست که چطور توانمندیهای شما maximize می شود؟ چه باید بکنیم؟ سه محور پایه ای وجود دارد که توانمندی انسان حداکثری می شود:
1- علاقه اصلی (passion/ شور / شوق) و «نقطه قوت» خودش را «کشف» کند.
2- درباره «علت حرکت / هدف» برای خودش پاسخی بیاید.
3- با انسانها ارتباط برقرار نکند (communicate) بلکه به دیگران وصل (Connect) شود.
1-Understand your passion and strength
2-Understand your purpose/why
3-Connect not just communicate
و بعد شروع کرد و هر یک از این 3 را برای دانشجویان توضیح داد. اول شرح کرد که چطور کشف کرده که از بین مباحث مهندسی سازه، به بحث دمپرهای ویسکوز علاقمند شده و توضیح داد که چطور پنج سال از عمرش را صرف این passion کرده. گفت: تضمین می کنم که اگر 5 سال شبانه روز روی یک موضوع مهندسی کار کنید در آن رشته بهترین دنیا خواهد شد. لذا passion را کشف کنید و چند سال روی آن متمرکز شوید.
برای دومی، توضیح داد که قطعا هدف باید چیزی فراتر از پول باشد وگرنه رشد شرکت با رسیدن به پول متوقف خواهد شد.
درباره سومی گفت: تعامل با انسانها را باید «آموخت». نحوه ارتباط شما با دیگران در سرنوشت شرکت شما بسیار موثر است... عملا کیت به جای پرداختن به فرمولها و معادلات دیفرانسیل مدلسازی سازه، به بحث انسان پرداخت.
اینها همان چیزهایی است که در دانشگاه ها نمی آموزند.
بیشتر بخوانید: دکتر علی شریعتی و چند عدد و رقم دانشجویان ایرانی در دانشگاه های آمریکایی! چرا؟ چقدر؟ ظریف: جز معدودی از مهاجران، بقیه زندگی بسیار معمولی دارند 216216
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1876662