چهارشنبه 7 آذر 1403

دانشگاه هنوز زنده است؟

خبرگزاری ایسنا مشاهده در مرجع
دانشگاه هنوز زنده است؟

یک استاد دانشگاه گفت: فضای دانشگاه به صورت مداوم تحت تاثیر فضای بیرون است، یعنی اگر فضای بیرون ملی است دانشگاه‌ها هم حرکت‌های ملی دارند باز اگر فضا چپ و مارکسیستی شود دانشگاه‌ها هم همین‌طور می‌شوند.

دکتر روح الله اسلامی در گفت‌وگو با ایسنا در خصوص پیشگامی دانشگاه و جنبش دانشجویی در جامعه اظهار کرد: دانشگاه‌ها معمولا از جامعه جلوتر هستند یعنی پیش‌بینی می‌کنند که چه اتفاقی می‌افتد و چون علوم مختلفی را در خود دارند و اساتید و دانشجویان آن با هم مراوده دارند و در یک فضای فکری و ذهنی با هم تبادل دارند این گونه برداشت می‌شود که این فضا از جامعه جلوتر است.

وی اضافه کرد: بنابراین دانشجو علاقه دارد که در جامعه اصلاحاتی صورت گیرد یا توقعاتی برای ایجاد تغییرات بنیادین و ایجاد انقلاب در فرایندهای گذاری که در جوامع اتفاق می‌افتد، دارد.

اسلامی با اشاره به اینکه شکل‌گیری جنبش‌های دانشجویی هم در اروپا و هم در ایران زمانی اتفاق افتاد که ما شاهد ورود طبقات متوسط و متوسط به پایین در دانشگاه‌ها هستیم، افزود: تا زمانی که کسانی که وارد دانشگاه می‌شدند به طبقات بالا تعلق داشتند هم تعداد کمی داشتند و هم این‌که سریع در نهادهای مهم در حکومت استخدام می‌شدند و اعتراض و انتقادی هم نداشتند و اصلا فرصت اعتراض پیدا نمی‌کردند. این استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد تصریح کرد: در اروپا و ایران دقیقا زمانی که دانشگاه گسترش پیدا می‌کند و درهای دانشگاه به روی عموم باز می‌شود و به عنوان مثال کنکور برگزار می‌کنند و طبقه متوسط و متوسط به پایین امکان درس خواندن و ورود به دانشگاه پیدا می‌کند ما شاهد حرکت‌های اعتراضی، انتقادی و انقلابی تحت عنوان جنبش‌های دانشجویی در دانشگاه هستیم. اسلامی افزود: اوج این جنبش‌های دانشجویی در اروپا تقریبا از دهه 60 میلادی به وقوع می‌پیوندد و جو غالب بر آن‌ها هم جوهای مارکسیستی و تفکرات چپ‌گرایانه بوده است. از طرفی دانشگاه‌ها بیشتر سنت لیبرال و راست‌گرا دارند و محافظه‌کار هستند چرا که نیاز به بودجه‌های حکومت و مراکز قدرت و ثروت دارند و خیلی نمی‌توانند کارهای تندی انجام دهند.

اوج جنبش دانشجویی در دهه 60 میلادی

وی اضافه کرد: وقتی که طیف دانشجویان زیاد می‌شود و وارد دانشگاه می‌شوند در 1960 شروع به اعتراض می کنند و این اعتراضات نسبت به بروکراسی حاکم، نظامیان خصوصا در فرانسه و نقش‌های جنسیتی بودند و دانشجویان خواهان تحول بنیادین در فرهنگ، اقتصاد و سیاست به خصوص در کشور فرانسه می‌شوند تا جایی که هم‌پیمان حرکت‌های کارگری قرار می‌گیرند. این جنبش‌ها بعدها به تقلید از اروپا در همه کشورها رواج پیدا می‌کند و حتی در چین هم جنبش دانشجویی راه می‌افتد که به شدت سرکوب می‌شود.

این استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد در مورد شکل‌گیری جنبش دانشجویی در ایران افزود: در ایران هم در همان دوره شاهد شکل‌گیری جنبش دانشجویی هستیم. فضا هم در ایران در ابتدا چپ‌گرا است که یا چپ‌گرای مارکسیستی مانند طرفداران حزب توده است یا چپ‌گرای سوسیال مانند طرفداران مصدق است که گرایش‌های ملی - سوسیال دارند و یک سری هم چپ‌گرای اسلامی هستند که تفکرات اسلامی دارند اما شیوه بیان آن‌ها شیوه‌های چپ‌گرایانه است. وجه اشتراک آن‌ها در انتقاد نسبت به وضع موجود و اصلاحات بنیادین و در نهایت هم از ایجاد یک انقلاب سراسری در ایران طرفداری می‌کنند. یک سری از آن‌ها در ابتدا حرکات اصلاحی داشتند اما بعد به مرور به سمت حرکت‌های مسلحانه و خارج از قانون اساسی رفتند.

اسلامی عنوان کرد: در مجموع جنبش دانشجویی یک مساله جهانی است و علل آن گسترش آموزش عالی، باز شدن درهای دانشگاه، ورود طبقات متوسط و متوسط به پایین به دانشگاه و ظهور افکار چپ‌گرا در کشورهای مختلف می‌باشد. این‌ها باعث شد که ما شاهد اوج‌گیری این جنبش‌ها باشیم که هنوز هم وجود دارند و فعالیت می‌کنند البته اکنون تغییراتی به وجود آمده و از آن حرکات تند فاصله گرفته‌اند.

وی درمورد عملکرد جنبش دانشجویی در ایران خاطرنشان کرد: جنبش دانشجویی در ایران فواید و ناکارآمدی‌هایی داشته است. جنبش دانشجویی ایران زمانی پیشرو بوده است که فضای شادی را در دانشگاه به وجود آوردند و باعث ایجاد تحرک، زنده بودن دانشگاه، احساس دلسوزی نسبت به جامعه و افزایش سرمایه اجتماعی و تعهد نسبت به جایی که زندگی می‌کنند، شدند. همواره دلسوز بودند، سعی کردند گروه‌هایی را تشکیل دهند، اعتراض و انتقاد کردند و نسبت به ناکارآمدی‌ها واکنش نشان دادند و در زمان جنگ خیلی برای دفاع از کشور کمک کردند. در دوره‌هایی چه قبل و چه بعد از انقلاب گفتند که فضا دارد بسته می‌شود و استبداد شکل می‌گیرد و اعتراض خود را بیان می‌کردند این‌ها چیزهای خوبی است و کارآمدی‌هایی است که دانشگاه دارد. این استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد اضافه کرد: واقعیت این است که در عین حال جنبش دانشجویی به کشور ضربه هم زده و این بیشتر زمانی است که احساسی شده‌اند، به عنوان مثال رشته آن‌ها فنی بوده است و وارد مسائل سیاسی شده‌اند یا حرف‌هایی زده‌اند که در عمل اجرا نمی‌شود و یا حتی بدتر به سمت گروه‌هایی رفته‌اند که اقدامات مسلحانه انجام داده‌اند که بدترین آن گروه‌هایی مانند مجاهدین خلق بوده است.

جایی که دانشجویان کارکردهای حزبی پیدا کردند، به کشور ضربه زدند

اسلامی افزود: در واقع جوانان آرمان‌گرایی بودند که تبعات عمل خود، محدودیت‌های کشور و چگونگی سیاست‌گذاری را نمی‌دانستند و فکر می‌کردند با یک سری از شعارها و اعتراضات می‌توان فضا را درست کرد. بیش‌تر جایی که دانشجویان از جای خود خارج شدند و کارکردهای حزبی پیدا کردند و ابزار دست نیروهای خارج قرار گرفتند و به کشور ضربه زدند از دوره پهلوی تا کنون موارد زیادی را از این دست می‌توان نام برد.

وی در مورد پیوند دانشجویان با سیاست بیان کرد: پیوندی که دانشجویان با سیاست برقرار می‌کنند اهمیت دارد و گاهی به جای اینکه رویکرد علمی و مناسبی داشته باشند و به کاری که می‌کنند اگاهی داشته باشند، احساسات بر آن‌ها حاکم می‌شود و ابزار دست نیروها و نهادها هم در داخل و هم خارج قرار می‌گیرند و فضای دانشگاه را بهم می‌زنند و از حالت علمی خارج می‌کنند و دانشگاه را به حزب و گروه‌های مختلف تبدیل می‌کنند. البته در گذشته هرچه به عقب می‌رویم تعداد این حرکات بیشتر بوده اما اکنون اکثر آن‌ها از بین رفته است و فضایی که اکنون در جنبش‌های دانشجویی در دانشگاه‌ها وجود دارد تفاوت کرده است.

جنبش دانشجویی باید بیشتر علمی باشد

این استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد اضافه کرد: این تفاوت‌ها بدین صورت است که اکثریت دانشجوها علمی هستند و دارند کار خود را انجام می‌دهند و در قالب انجمن‌های علمی و تشکل‌های موجود تحت قانون و دستورالعمل‌های موجود خیلی هم خوب عمل می‌کنند اما یک عده هستند که یا فرصت‌طلب هستند یا آگاهی ندارند و وارد فضاهایی می‌شوند که بیشتر هم به خودشان ضربه می‌زنند. من اکنون جنبش دانشجویی را جنبشی می‌دانم که بیشتر علمی باشد یعنی در همان رشته خود به صورت تخصصی حرکتی را انجام دهند که به جامعه یا حکومت کمک کنند.

اسلامی در مورد افول جنبش دانشجویی در برهه‌های مختلف تصریح کرد: سرعت تحولات سیاسی در ایران معاصر خیلی بالاست از ملی شدن صنعت نفت گرفته تا کودتایی که در پی آن اتفاق می‌افتد و بعد از آن حرکت‌هایی که در سال 42 اتفاق می‌افتد و باز یک دوره طولانی ثباتی را داریم تا دهه 50 که در آن دهه اعتراضات اوج می‌گیرد تا انقلاب و همچنین اتفاقاتی که در برهه‌های مختلف پس از انقلاب می‌افتد.

این استاد دانشگاه ادامه داد: در این مواقع همچون بخش‌های مختلف که جامعه دچار التهاب می‌شوند و کارکردهای خود را از دست می‌دهند، برای دانشگاه نیز این اتفاق می‌افتد. در ابتدا به سرعت تحولات سیاسی و بهم‌ریزی جایگاه‌ها در نظام سیاسی که خود را در احزاب و اصناف و مردم نشان می‌دهد و طبیعتا بخشی از آن خود را در دانشگاه نشان می‌دهد.

وی با بیان اینکه فضای دانشگاه به صورت مداوم تحت تاثیر فضای بیرون است، افزود: یعنی اگر فضای بیرون ملی است دانشگاه‌ها هم حرکت‌های ملی دارند باز اگر فصا چپ و مارکسیستی شود دانشگاه‌ها هم همین‌طور می‌شوند. اصلی‌ترین دلیلی که برای آن وجود دارد این است که چون در جامعه احزاب کارکرد نهادمند و کارکرد اثربخش ندارند و نمی‌توانند تحولات سیاسی را مدیریت کنند پس این اعتراضات مردمی، رواج پیدا می‌کند و دانشگاه هم به عنوان یک حزب و تشکل سیاسی وارد فرایندها می‌شود.

اسلامی اضافه کرد: در واقع عامل اصلی به خالی‌بودن جامعه و کم‌بودن فضاهای مدنی در جامعه برمی‌گرددد که اگر آن‌ها نقش خود را انجام می‌دادند دیگر دانشگاه بهم نمی‌ریخت و اساس جنبش‌های دانشجویی به آن معناهای چپ‌گرایانه شکل نمی‌گرفت.

افرادی که وارد دانشگاه می‌شوند دیگر خیلی سیاسی نیستند

این استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد در مورد وقوع تحول نسلی در دانشگاه و نتایج آن عنوان کرد: اکنون تحول نسلی در دانشگاه‌ها در حال اتفاق افتادن است و افرادی وارد دانشگاه می‌شود که این‌ها دیگر خیلی سیاسی نیستند و فضای متفاوتی دارند و تکثر عقاید و تنوعی که در فضای تکنولوژی اطلاعات وجود دارد و توانایی نقش ایفا کردن در عرصه‌های مختلف باعث می‌شود که دیگر نیازی نداشته باشند که خود را با سیاست معنی کنند و دانشگاه دیگر از لحاظ سیاسی مانند قبل پیش‌رو نیست. سیاست به احزاب و گروه‌های تخصصی در جامعه منتقل شده و دانشگاه هم نقش خود را در سیاست به صورت علمی ایفا می‌کند.

انتهای پیام