درباره انگیزههای بازرس ویژه رئیسجمهور از گزارش یک سفر پرحاشیه به تبریز / مراقب حفاظت از شخصیت رئیسجمهور باشید!

در بیان «روایت مجهول از نفوذیها» هر اقدام غلط باعث پاک شدن کل صورتمسئله خواهد شد.
سرویس سیاست مشرق - اواخر هفته گذشته مصطفی مولوی، بازرس ویژه رئیسجمهور در نشست با دبیران احزاب و سایر فعالان سیاسی در قزوین به ناگهان روایتی را منتشر کرده که بیانش باعث شگفتی در بسیاری از محافل سیاسی و رسانهای شده و گمانهزنیهای متعددی را ایجاد کرده است.
مصطفی مولوی گفته است که قبل از تاسوعا رئیسجمهور به همراه محافظان زمینی با سه خودرو به سمت تبریز به راه میافتند و نرسیده به خروجی اتوبان رشت در یک مجتمع بنزین میزنند. بعد از بنزین زدن هر سه خودرو نرسیده به تاکستان خاموش میشوند که بعد از پیگیر شدن متوجه شدیم در این جایگاه سوخت بنزین بیکیفیت و مخلوط با آب عرضه میشود و پیشتر هم این تخلف را داشته است.
بازرس ویژه دفتر ریاست جمهوری همچنین گفته است که بعد از پیگیر شدن متوجه شدیم در این جایگاه سوخت بنزین بیکیفیت و مخلوط با آب عرضه میشود و قبلتر هم این تخلف را داشته است، اما عجیبترین بخش از سخنان آقای مولوی جایی است که ایشان گفته است که برای رئیسجمهور تاکسی گرفتند وایشان با تاکسی به تبریز رفتند!
این سناریو آنقدر عجیب بود که علاوه بر تعجب همگان باعث ایجاد نگرانیهایی نیز درباره شیوه حفاظت از رئیسجمهور آنهم در میانه ماجرای جنگ نیز شده است، بسیاری از آگاهان سیاسی این مسئله را مطرح کردند که بیان این روایت با چه هدفی صورت گرفته و پخش آن باهدف نشان دادن گلایه از حفاظت رئیسجمهور بوده یا اشاراتی دیگر در خود دارد.
این ماجرا وقتی عجیبتر میشود که دو روز پس از بیان این ماجرا شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی این مسئله را رد کرده و سخنگوی صنف جایگاهداران نیز گفته است که اگر هر سه خودرو متوقفشده باید «مسائل فنی و حفاظتی» موردبررسی قرار گیرد. انجمن صنفی جایگاهداران سوخت هم بارد این مسئله در یک بیانیه اعلام کرده که پس از سوختگیری خودروهای ریاست محترم جمهوری، فعالیت جایگاه بهصورت عادی ادامه داشته و هیچگونه شکایتی از سوی سایر خودروها مبنی بر آلودگی یا اختلال در کیفیت سوخت ارائه نشده است.
در این بیانیه روی این موضوع تأکید شده است که بیش از هزار خودرو همان روز از آن جایگاه بنزین زدند و «هیچ شکایتی» از سوی مالکان مطرح نشده است. رضا نواز، سخنگوی صنف جایگاهداران همچنین گفته است که جایگاه مورد ادعا بیش از 10 سال است که پرونده تخلفی نداشته است.
این تناقضهای مکرر درباره رئیسجمهور آنهم از زبان بازرس ویژه و تکذیب آن از سوی دو نهاد متولی نظارت بر جایگاههای سوخت قابلتأمل و بررسی است، اولین نکته آن است که چه ضرورتی داشته که آقای مصطفی مولوی چنین روایتی را در یک جمع رسانهای و سیاسی بیان کنند و انگیزه اصلی ایشان از بیان این ماجرا چه بوده است؟
در گمان اول شاید ایشان تصور داشتهاند که در جمعی خصوصی روایتی از حاشیههای یکی از سفرهای رئیسجمهور را مطرح کرده و احتمال رسانهای شدن آن را نداشتهاند، حتی اگر چنین موضوعی نیز پذیرفته شود واقعیت آن است که بیان هر نوع روایت از شیوه محافظت از شخصیتها خلاف پروتکلهای حفاظتی بوده است.
گمانه دوم خطای لفظی رئیس دفتر بازرسی رئیسجمهور است که تلاش داشته است مشقات موجود در روزهای اخیر را رسانهای کرده اما به ناگهان روایتی را بیان کرده است که با واقعیتهای موجود سازگاری ندارد، اگر چنین است توصیه میشود که ایشان در عملیات روانی از یکی از واحدهای رسانهای دفتر رئیسجمهور دوری کنند، سابقه این گروه نشان داده است که افراد مؤثر در این دفتر هیچکدام خیرخواه دولت نیستند و با دادن آدرسهای انحرافی از متن کاسته و بر حاشیه میافزایند.
اما گمانه سوم از دو مورد دیگر خطرناکتر است برخی اخبار حکایت از آن دارد که برخی افراد در دفتر رئیسجمهور در تلاش هستند تا پروتکلهای حفاظتی از رئیسجمهور را سادهسازی کرده و آن را تغییر دهند، بیان روایت انتقال رئیسجمهور به تبریز با تاکسی را باید از دل همین مدل ارزیابی کرد.
درواقع جریانی در تلاش است با دادن آدرسهای غلط از سفر به تبریز مدل حفاظت از رئیسجمهور را عوض کند، توصیه میشود که دلسوزانهترین تحلیل از تغییر حفاظت از شخصیتی در سطح مسعود پزشکیان نیز از میانه رسانه عبور داده نشود! همچنین حتی اگر دفتر رئیسجمهور به این نتیجه رسیده که مدل حفاظت از رئیسجمهور را تغییر دهد بیان آن بهصورت رسانهای آب به آسیاب شبکه موساد به فارسی ریخته و گمانههای غلطی را فراهم میکند که پیشازاین در ماجرای سقوط بالگرد شهید رئیسی نیز شاهد بودیم.
در آن ماجرا نیز اشاراتی غلط صورت گرفت که زحمات شبانهروزی تیم حفاظت از رئیسجمهور را زیر سؤال برده و شبهاتی را فراهم ساخت که تاکنون در میان برخی نزدیکان رئیسجمهور شهید پابرجا است، از سویی سادهسازی حفاظت از شخصیتها بهویژه رئیسجمهور باعث ایجاد سو نیتهایی میشود که خلاف واقع در امرپروتکل حفاظت از شخصیتها است.
واقعیت آن است که پس از بیان روایت عجولانه و غیردقیق از حمله صهیونیستها به محل جلسه سران قوا، بیان جزئیاتی از سفر پزشکیان به تبریز نهتنها باعث تغییر در سطح حفاظت از رئیسجمهور نمیشود بلکه میزان نگرانیها عمومی را نیز افزایش خواهد داد و این پرسش را فراهم خواهد کرد که دادن سیگنالهای متضاد از ماجرا با چه نیتی صورت گرفته است.
در بیان «روایت مجعول از نفوذیها» هر اقدام غلط باعث پاک شدن کل صورتمسئله خواهد شد؛ همچنین دفتر رئیسجمهور باید توجه کند که مسئولیت اصلی حفاظت از شخصیت رسانهای و ادراکی از رئیسجمهور با آنها است، این حفاظت حتی از حفاظت شخصیتی نیز مهمتر است، این توصیه دوستانه را دفتر رئیسجمهور جدی بگیرد!



