درسهایی که از خطبه غدیر باید آموخت
یکی از بزرگترین اعیاد شیعیان عید غدیر است که روایت تاریخی آن را بارها و بارها شنیدهایم. گرچه کلیت این روایت در اذهان اکثر شیعیان جهان ثبت شده است اما برای درس گرفتن از این حادثه عظیم باید از کلیگوییها گذشت و وارد جزئیات شد.
به گزارش مشرق، یکی از بزرگترین اعیاد شیعیان عید غدیر است که روایت تاریخی آن را بارها و بارها شنیدهایم. گرچه کلیت این روایت در اذهان اکثر شیعیان جهان ثبت شده است اما برای درس گرفتن از این حادثه عظیم باید از کلیگوییها گذشت و وارد جزئیات شد. تا زمانی که از زوایای مختلف غدیر سخن به میان نیاید نه به عظمت آن پی خواهیم برد و نه قادر خواهیم بود که از این حادثه عظیم درس زندگی بگیریم.
غدیر ماجرای عظیمی است که از دل آن میتوان اتفاقات بزرگی همچون ماجرای کربلا را به وضوح دید آنجایی که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) با وجود آن که از نفاق بسیاری از همراهانش مطلع است امر میشود که ولایت و جانشینی علی (علیه السلام) را اعلام نماید که در ادامه بدان اشاره خواهد شد. غدیر احتجاجی است که با آن میتوان ابهامات زیادی را حل و فصل نمود؛ اتفاقی است که مسیر حق را برای همیشهی تاریخ نشان داد تا بعدا کسی کجرویهای بعد از این حادثه را نتواند به پای اسلام بگذارد. تمام این موارد درست؛ اما در لا به لای سخنان نورانی که پیامبر عظیم الشأن اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نکات تربیتی بسیار دقیقی نهفته است که برای امروز ما ذکر آنها بسیار ضروری میباشد.
*س_بیشتر بخوانید:_س* *س_حدیث روز / سخن پیامبر (ص) درباره روز اتمام نعمت مسلمانان_س* *س_آداب و اعمال شب و روز عید غدیر_س* *س_انکارکنندگان غدیر کل دین را "تحریف" کردند_س*حقیقت این است که اگر از جزئیات غدیر سخن به میان آمده، بیشتر جزئیات تاریخی آن بوده و مردم آن جزئیات را بیشتر به ذهن دارند و این در حالی است که این ماجرای عظیم، درسهای تربیتی بسیاری دارد که در این کوتاه نوشته به یکی از مهمترین این درسها اشاره میکنیم. خطبهی غدیر سراسر درس است برای کسی که به دنبال یک مسیر تربیتی درست میگردد.
در فرازی از این خطبه نورانی میخوانیم: «ای مردم، من از جبرئیل درخواست کردم از خدا بخواهد تا مرا از ابلاغ این مهم (ولایت علی (علیه السلام)) معاف بدارد، زیرا از کمی متقین و زیادی منافقین و فساد ملامتکنندگان و حیلههای مسخرهکنندگان اسلام اطلاع دارم،... همچنین به خاطر اینکه منافقین بارها مرا اذیت کردهاند تا آنجا که مرا «اذن» (گوشدهنده بر هر حرفی) نامیدند،... تا آنکه خداوند عزوجل در این باره چنین نازل کرد: «و منهم الذین یؤذون النبی و یقولون هو أذن قل أذن خیر لکم یؤمن بالله و یؤمن للمؤمنین و رحم للذین آمنوا منکم و الذین یؤذون رسول الله لهم عذاب ألیم؛[1] از آنان کسانی هستند که پیامبر را اذیت میکنند و میگویند او «اذن» (گوشدهنده به هر حرفی) است، بگو: گوش است، بر ضد کسانی که گمان میکنند او «اذن» است و برای شما خیر است، به خدا ایمان میآورد و در مقابل مؤمنین اظهار تواضع و احترام مینماید، و برای کسانی از شما که ایمان آوردهاند رحمت است؛ و کسانی که پیامبر را اذیت میکنند عذاب دردناکی در انتظارشان است.»
اگر من بخواهم گویندگان این نسبت (اذن) را نام ببرم میتوانم، و اگر بخواهم به شخص آنان اشاره کنم مینمایم، و اگر بخواهم با علائم آنها را معرفی کنم میتوانم، ولی به خدا قسم من در کار آنان با بزرگواری رفتار کردهام. بعد از همه اینها، خداوند از من راضی نمیشود مگر آنچه در حق علی بر من نازل کرده ابلاغ نمایم. «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل الیک من ربک وان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس ان الله لا یهدی القوم الکافرین؛[2] ای پیامبر برسان آنچه در حق علی از پروردگارت بر تو نازل شده و اگر انجام ندهی رسالت او را نرساندهای، و خداوند تو را از مردم حفظ میکند.»[3]
دقت در همین یک بخش از خطبهی غدیر به ما بزرگواری پیامبر اسلام (صل الله علیه و آله و سلم) را در برخورد با افراد منافق نشان میدهد که در اکثر اوقات به خاطر اهداف والاتر و مهمتر از رویارویی با آنها پرهیز کرده است و انرژی خود را بر روی پیشبرد آن اهداف والا گذاشته است و رسوایی آنها را به آگاه شدن مردم در مقایسهی رفتارها واگذار نموده است در حالی که امکان رسوا کردن و رویارویی با آن منافقان را داشته است.
حق این است که این درس زیبا که انسان باید در زندگی کرامت و بزرگواری فراوانی به خرج دهد تا در مسیر تربیتی صحیح بتواند رشد کند و بر دیگران نیز تأثیرگذار باشد، از عالیترین درسهای خطبه غدیر است. برای یک فردی که ادعای شیعه بودن دارد، دقت در بسیاری از بحثها و مسائل از اهمیت ویژهای برخوردار است. بسیاری از مسائل اطراف انسان، از اهمیت کمی برخوردار هستند و ورود به آنها اثر و نتیجه خاصی ندارد. قرآن کریم به زیبایی در وصف مؤمنان می فرماید: «والذین لا یشهدون الزور واذا مروا باللغو مروا کراما؛[4] و (بندگان خدا) کسانی هستند که شهادت به باطل نمیدهند (و در مجالس باطل شرکت نمیکنند)؛ و هنگامی که با لغو و بیهودگی برخورد کنند، بزرگوارانه از آن میگذرند.»
یک انسان مومن نگاهش به مسائل، نگاه تربیتی است بنابراین وارد فضایی نمیشود که به خود و دیگری آسیبی بزند و یا برای هر دو سودی نداشته باشد. بسیاری از مشاجرات موجود در جامعه با این نگاهی که رسول مهربانیها (صل الله علیه و آله و سلم) به ما نشان داده است قابل حل است. وقتی در زندگی شخصی، انسان در ارتباط با افراد مختلف بزرگوارانه رفتار نماید و به طور مثال از غفلتهای آنها درگذرد، امکان بازگشت و پشیمانی را برای آن افراد فراهم مینماید و به آنها و آن کسانی که این صحنهها و رفتارهای کریمانه را نظارهگر هستند فرصت فکر کردن و انتخاب مسیر درست را میدهد و این دقیقا معنای اذن خیر است که در آیه آمده است.
در مباحث خانوادگی نیز بسیاری از مشاجرات را که مورد بررسی قرار میدهیم باز با همین فورمول قابل حل هستند چرا که ریشهی بسیاری از آنها در امور غیر مهم و غیر ضروری است که انسان میتواند به راحتی از آنها بگذرد و انرژی خود را صرف آن ننماید و این یکی از درسهایی است که میتوان از ماجرای غدیر برداشت کرد و استفاده نمود. 1. آیه61 سوره توبه. 2. آیه 67 سوره مائده. 3. متن خطبه غدیر. 4. آیه 72 سوره فرقان
منبع: فارس