سه‌شنبه 15 مهر 1404

دریافت فقط 91 دلار برای یک ماه کار / دستمزد کارگران 261 درصد سقوط کرده است!

وب‌گاه دنیای اقتصاد مشاهده در مرجع
دریافت فقط 91 دلار برای یک ماه کار / دستمزد کارگران 261 درصد سقوط کرده است!

ارزش واقعی حداقل دستمزد کارگران در یک بازه زمانی 9 ساله، 261 درصد سقوط کرده است!

سقوط «دستمزد واقعی» در بیش از دو دهه گذشته، یک روند توقف‌ناپذیر بوده است اما شتاب این مسیر از میانه دهه 90 شمسی بیشتر شده است؛ در نزدیک به ده سال گذشته، ارزش واقعی دستمزد یک سقوط بی‌سابقه را تجربه کرده است.

سقوط 261 درصدی دستمزد

برای روشن شدن موضوع و عینیت بخشیدن به آن، یک مقطع خاص زمانی را برای مقایسه در نظر می‌گیریم؛ قیمت دلار در فروردین 95، یعنی کمتر از ده سال پیش در بازار آزاد، حدود 3 هزار و 400 تومان بوده است؛ در همان سال حداقل دستمزد ماهانه کارگر (بدون مزایایی مانند حق سنوات و حق اولاد و بن خواربار) بر اثر تصویب شورایعالی کار، 812 هزار تومان بوده است. بنابراین در فروردین 95، حداقل دستمزد کارگری بدون احتساب مزایای مزدی، 238 دلار آمریکا بوده است؛ اگر مزایای مزدی را به این رقم بیفزاییم و دلار 3 هزار تومانی آن روزگارانِ نه چندان دور را در نظر بگیریم، دریافتی حداقلی کارگران به 300 دلار و یا کمی بیشتر می‌رسد.

با یک پرش 9 سال و چندماهه در زمان، دوره‌ای را که پیاپی شوک‌درمانی‌های ارزی و کاهش ارزش پول ملی و به طور همزمان سیاست‌های سرکوب مزدی اتفاق افتاده، پشت سر می‌گذاریم و به زمان فعلی (مهرماه 1404) می‌رسیم. در پایان روز سیزدهم مهرماه، قیمت هر دلار در بازار آزاد ایران، حدود 114 هزار تومان است، در همین بازه زمانیِ نُه سال و چند ماهه، نرخ دلار یک پرش عجیب 33.5 برابری را تجربه کرده است اما حداقل دستمزد مصوب شورایعالی کار فقط کمی بیش از ده برابر رشد داشته و از 812 هزار تومانِ سال 95 به حدود 10 میلیون و 400 هزار تومان در سال 1404 رسیده است.

به این ترتیب، حداقل دستمزد کارگران بدون احتساب مزایای جانبی در سال جاری، فقط 91 دلار است که اگر مزایای مزدی همه شمول را به آن بیفزایم، شاید به حدود 110 دلار برسد.

می‌بینیم پایه دستمزدِ 238 دلاری سال 95 در طول یک بازه زمانی 9 ساله، به 91 دلار رسیده؛ به عبارتی، دستمزد واقعی سال جاری فقط 0.38 دستمزدی‌ست که کارگران در سال 95 دریافت می‌کردند. ارزش واقعی حداقل دستمزد کارگران (نه دستمزد اسمی و ریالی) در یک بازه زمانی 9 ساله، 261 درصد سقوط کرده است! دریافتی کارگران متوسط‌بگیر و متخصص نیز در همین حدود دچار تنزل شده و قدرت واقعی خود را از دست داده است.

دستمزد فقط برای 5 تا 6 روز!

و تاثیر این سقوط در زندگی یومیه کارگران و بازنشستگان به خوبی هویداست؛ بی‌دلیل نیست که کارگران بازنشسته در تجمعات صنفی هر هفته مقابل نهادهای مسئول، پلاکارد دست می‌گیرند که «دستمزد ما ریالیه اما هزینه‌ها دلاریه....».

در این بین، محاسبات مستقل سبد معیشت خانوارهای کارگری براساس وعده‌های واقعی غذایی و با استناد به جدول خوراکی‌ها متشکل از یک وعده غذای گرم در روز که توسط فرامرز توفیقی، فعال کارگری، انجام شده نشان می‌دهد که درصد پوشش حداقل دستمزد یک خانواده متوسط 3.3 نفره که رقم 15 میلیون و 100 هزار تومان است به 12.43 درصد هزینه‌های حداقلی زندگی رسیده و فقط مخارج ساده و حداقلی 5 تا 6 روز ماه را کفاف می‌دهد. سبد خوراکی‌ها به تنهایی خیلی بیشتر از دستمزد کارگران حتی دستمزد کارگران متخصص و متوسط‌بگیر است.

به عقب برمی‌گردیم؟!

آیا می‌توانیم امیدواریم باشیم که سطح کیفی و کمی زندگی مزدبگیران نه به دهه‌ها قبل، بلکه فقط به کمتر از ده سال قبل، مثلاً همان سال 1395 بازگردد؟ «بهرام حسنی نژاد» فعال کارگری و رئیس اسبق انجمن صنفی کارگران معدن چادرملوی یزد در پاسخ به این سوال می‌گوید: زندگی مردم تنزل کرده، هم کیفی و هم کمی؛ ما مزدبگیران به درجاتی رسیده‌ایم که زندگی برایمان فقط تامین معاش است و دیگر هیچ....

به گفته این فعال کارگری، بخشی از این تنزل ناخواسته به افت منزلت و شان معنوی کارگران و مزدبگیران برمی‌گردد؛ او می‌گوید: وقتی کارگر «مجبور» به هر کاری می‌شود تا کرایه خانه بدهد، شان و منزلتی ندارد، وقتی تغذیه مناسبت نیست، آموزش و پرورش طبقاتی‌ست و فرزندان ما آینده‌ای ندارند....

حسنی‌نژاد ادامه می‌دهد: با ادامه سیاست‌های فعلی، هیچ زمان معیشت و منزلت ما کارگران و مزدبگیران به سطح سال‌های میانه دهه 90 برنمی‌گردد، هرچند در آن سال‌ها هم مشکلات جدی داشتیم. من در چشم‌انداز مقابل، امکانی برای یک جهش بلند اصلاحی نمی‌بینم و سقوط به سمت پایین جدول زندگی ادامه دارد.

«هر دولتی که روی کار آمده، سیاست‌های ضدکارگری دولت قبل را تکمیل کرده و هر بار به رکوردهای جدیدی دست یافته‌اند!» این فعال کارگری با تاکید بر این واقعیت می‌افزاید: رکورد زدن قیمت دلار یعنی مزدبگیران به سمت قعر می‌روند و ثروتمندان و دلالان و رانتخوران ثروتمندتر می‌شوند و این شکاف مدام عمیق‌تر می‌شود.

شکاف عمیق هزینه‌های زندگی و مزد و حقوق دریافتی، با یارانه نهایت 3 دلاری دولت و کالابرگ چند صد هزار تومانی اصلاً پر نمی‌شود؛ خبری از ترمیم مزد هم نیست و شورایعالی کار به عنوان یک نهاد متولی دستمزد، کاملاً به خواب رفته است.

کارگران حتی کارگران ماهر به «هر کار سخت اما شرافتمندانه» روی آورده‌اند تا بخشی از این چاله عمیق را پر کنند، اجاره خانه بدهند و نگذارند سفره خانواده کاملاً تهی شود؛ از مسافرکشی و دستفروشی گرفته تا جمع‌آوری ضایعات، به هر ریسمان نازکی می‌آویزند تا امرار معاش کنند؛ در روزهای اخیر، یک کارگر شهرداری با ما تماس گرفت و از زباله‌گردی در ساعت‌های تاریکی شب گفت؛ او در یک جمله همه رنج استیصال را خلاصه کرد: «من شب‌ها در تاریکی استتار می‌کنم و در زباله‌ها به دنبال ضایعات قابل فروش می‌گردم، می‌ترسم شناخته شوم اما چه کنم، چاره دیگری ندارم.....».

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.