سه‌شنبه 29 آبان 1403

دهگانه مواجهه مؤثر رسانه‌ای در بزنگاه‌های اجتماعی

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
دهگانه مواجهه مؤثر رسانه‌ای در بزنگاه‌های اجتماعی

در بزنگاه‌های مهم اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی «تک صدایی» پاشنه آشیل رسانه و به مثابه تیر خلاص بر پیکره اعتماد اجتماعی و حفظ سرمایه اجتماعی انواع متکثر و متنوع مخاطب است.

در بزنگاه‌های مهم اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی «تک صدایی» پاشنه آشیل رسانه و به مثابه تیر خلاص بر پیکره اعتماد اجتماعی و حفظ سرمایه اجتماعی انواع متکثر و متنوع مخاطب است.

به گزارش خبرنگار مهر، معصومه نصیری دبیرکل باشگاه مدیریت رسانه و توسعه سواد رسانه‌ای یونسکو ایران و پژوهشگر حوزه سواد رسانه‌ای در تازه‌ترین یادداشت خود به مناسبت مسائل این روزهای ایران به ارائه راهکارهایی برای نقش رسانه در بزنگاه‌های حساس جامعه پرداخته است.

مشروح این یادداشت را در ادامه بخوانید:

هفته‌های اخیر هفته‌های پرتلاطم اجتماعی در ساحت اقدام و میدان و بزنگاه مورد انتظار از دستگاه رسانه‌ای جهت بروز و ظهور تعادل بخش ذهنی و میدانی بوده است. روزهایی که عیارسنجی از داشته‌ها و نداشته‌هایمان با سهولت بیشتری قابل انجام است. روزهایی که نشان داد رسانه به ماهو رسانه، اگر محل اثر و اقناع نباشد، ولو عده و عده‌اش فراوان باشد، از کارکرد و نظام وظایفش به شدت فاصله گرفته است.

اما آنچه به عنوان کارویژه رسانه در بزنگاه‌ها که برخی از آن به عنوان شرایط بحران نیز یاد می‌کنند، انتظار می‌رود در هر دو ساحت از سوی مردم و از سوی حکمرانان عدم انفعال، ورود دیرهنگام و واگذاری عرصه افکار عمومی به روایت‌های دستکاری شده با غایت انتقال معناهای معکوس و منفی است. امید است در یک نگاه برای ارائه راهکار حداقلی جهت نقش آفرینی کارآمدتر در موقعیت و وضعیت‌های مشابه، دهگانه زیر راهگشا باشد.

1. قدرت برتر روایی: جمله پرتکرار و البته مهم «اگر روایت نکنید، روایت خواهید شد» وجه مهمی از ضرورت ساخت روایت قوی، معناساز، جریان ساز، با طول موج قوی و فرکانس اثربخش است. ورود دیرهنگام، ناقص و گاهاً متناقض سه گانه مهم کاهش قدرت برتر روایی یک سیستم رسانه‌ای محسوب می‌شوند. قدرت برتر روایی یعنی اولین باش؛ در ساخت معنا، حفظ و تثبت آن.

2. دست برتر اطلاع رسانی: رسانه در وظیفه ذاتی خود اطلاع رسانی آگاهی بخش را به عنوان یکی از مؤلفه‌های کارآمدی می‌داند و اگر اطلاعاتش دیر و معیوب به افکار عمومی برسد، یعنی مرجعیت رسانه‌ای خود را واگذار کرده است. در عصر همه گیری و همه جایی رسانه و محتوا، مخاطب برای دریافت اطلاعات چندان منتظر نخواهند ماند. فاصله شما با مخاطب به اندازه فشردن یک دکمه و تغییر شبکه و رسانه است.

3. ارائه اطلاعات چندوجهی: مخاطب برای فهم دقیق رخدادها و درک موقعیت حادث شده، نیاز به دریافت اطلاعات از زوایای مختلف دارد. دریافت اطلاعات یک وجهی و جای خالی وجوه دیگر و تن دادن به ارائه دیر سایر موثران در یک پدیده، معنای بی اثری در شنیدن، فهمیدن و درک موقعیت از سوی مخاطب محیط مرکزی و اثرگذاری محیط بیرون بر محیط درونی را دارد.

4. پژواک حداکثری: در بزنگاه‌های مهم اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی «تک صدایی» پاشنه آشیل رسانه و به مثابه تیر خلاص بر پیکره اعتماد اجتماعی و حفظ سرمایه اجتماعی انواع متکثر و متنوع مخاطب است. شما باید بتوانید برای خروج از «تک صدایی» برای «چندصدایی» برنامه ریزی کرده و «صدای همگان» باشید. یکی از راه‌های کم اثر سازی کارکرد رسانه‌های معارض، ایجاد کانال ارتباطی و فهم ضرورت شنیدن صدای حداکثری در رسانه مادر است.

5. رویکرد آفندی و پدافندی: آنچه یک رسانه را سرگرم و غافل می‌سازد و انرژی آن را تحلیل می‌برد، عدم برنامه ریزی برای «آفند» و «پدافند» مؤثر و به طور همزمان است. رویکرد در عملیات‌های آفندی رسانه‌ای با سناریو برای عملیات‌های پدافندی ضمن اینکه قطعاً دارای تفاوت است، از سویی توان رسانه را متمرکز بر جمع کردن حواشی و دفاع یکجانبه نکرده و سعی را بر مقابله مؤثر نیز می‌گذارد.

6. مدیریت تصویر و معنا: آنچه همواره از سوی رسانه به عنوان یک کارکرد با سویه منفی و مثبت مورد توجه است ساخت و مدیریت تصویر و معناست. جوزف نای که برخی منابع او را مردم اول آمریکا نامیده‌اند، می‌گوید امروز برنده آن کسی است که معنا و تصویر می‌سازد. رسانه‌ای که رویکردش تنها خنثی سازی معناها و تصویرهای ساخته شده دیگران است، قطعاً فرصت ساخت و هدایت معانی و تصاویر را ندارد. اصل اثرگذاری همیشگی برای رسانه همینجاست؛ معنا و تصویرت را بساز و بر مبنای اطلاعات صحیح مخاطبت را اقناع کن.

7. ساخت ضد حاد واقعیت: بودریار حاد واقعیت را امری به‌غایت شبیه امر واقعی، بلکه عین امر واقعی و تسخیرکننده جایگاه آن می‌داند. به‌طوری‌که حاد واقعیت غیاب و نبود امر واقعی را پنهان می‌سازد. کسی متوجه این جا به جایی و این پنهان‌کاری نیست. در این حالت، حاد واقعیت، واقعی‌تر از امر واقعی می‌شود. به بیان دیگر، چنان ماهرانه جایش را اشغال می‌کند که واقعی‌تر از خود آن جلوه‌گری می‌نماید. البته حاد واقعیت، نه تنها جای امر واقعی را می‌گیرد بلکه هیچ ربطی هم بدان ندارد. در چنین شرایطی باید بتوانید این اختلاط و التقاط مسموم را بهم بزنید. سکوت و مقهور روایت‌های حاد شده، اوج ضعف رسانه‌ای محسوب می‌شود.

8. مطالبه اطلاعات مؤثر: «مخاطب دنبال چه اطلاعاتی است» و «اطلاعات مؤثر برای بهبود یا کمک به وضعیت موجود چیست»؛ این سوالات به عنوان دال‌های مرکزی مطالبه اطلاعات از سوی رسانه از گروه‌های مسؤول ذی صلاح و طرفین یک موضوع است.

آیا اطلاعاتی که به او دادم کافی بود؟ آیا تشنگی اطلاعاتی او را رفع کرد یا باعث عطش و حتی گیجی او شد؟ آیا مخاطبم با سرعت می‌توان اطلاعاتی در رد یا نقض اطلاعاتی که من به او داده‌ام دریافت کند؟ ویژگی اطلاعات سخت نقض شونده چیست؟ اینهاست که رسانه را به سمت رفتار متمرکز و دوری از مخابره اطلاعات فاقد اهمیت و خط پرکن می‌برد.

9. فرصت آفرینی برای انعکاس تحلیل نخبگانی: رسانه اگر محل بروز و ظهور نخبگان نباشد و تنها محلی برای انعکاس نظرات مسؤولان باشد، بسرعت باید منتظر تهی شده جامعه از منطق گفتمانی و فرار از ادبیات گفت‌وگو و اقناع باشیم. ایجاد فرصت بروز نخبگانی به ارتقای فهم دسته جمعی یاری می‌رساند.

10. دوری از تهییج: رسانه نه باید هیجان زده شود و نه باید هیجان زده کند. این نکته آنجایی بروز عینی خواهد یافت که سیل شایعات و جعلیات پر قدرت در حال انتشار است؛ شایعاتی که با محوریت برانگیختگی حسی در مخاطبان تولید و توزیع می‌شوند. رسانه پیرو این دسته از اطلاعات گمراه کننده و دستکاری شده هیجان زده شود، قطعاً انتظار خروجی بی هیجان و افکار عمومی دور از هیجان را نمی‌توان داشت.

این مؤلفه‌های معنادار و پربسامد آنچه چیزی است که در رویکرد ژئوپلیتیک اطلاعات و معناسازی عمومی دارای اهمیت است. مدیریت افکار عمومی موضوعی دارای ابعاد متعدد است که با نگاه تک ساحتی نه تنها محقق نشده بلکه منجر به کاهش مرجعیت رسانه‌ای نیز شده و به مثابه اهدای آن به سیستمی غیر از خود است.