دو شرط نجات بورس از بحران طولاتی مدت
آنچه میتواند بورس را از وضعیت کنونی نجات دهد دو تصمیم مهم است که اختیار آن با رئیس بانک مرکزی است. ابتدا تعیینتکلیف نرخ ارز نیما و کاهش فاصله چشمگیر آن با دلار بازار آزاد است و در گام بعدی به صدا درآوردن سوت پایان ماجرای گواهی سپرده خاص 30 درصدی. در حوزه تحولات سیاسی هرچه اخبار کمتری مخابره شود و اوضاع آرام تر پیش رود به نفع بورس خواهد بود. در مباحث مرتبط با تحولات اقتصادی و بنیادی نیز هرچه اخبار مثبت بیشتر منتشر شود امیدواری تزریق میشود.
درگام بعدی بورس درگیر موج مهم دیگری از جمله اخبار گزارشهای ماهانه است. گزارشهای پیش رو در فضای فعلی قیمتی، ریسک به ریوارد را احتمالا جذاب میکند و مانع از افت بیشتر قیمتها میشود. البته تحولات بورس کالا و رخدادهای فروش شرکتها نشاندهنده وضعیت بنیادی آنها است اما جریان پول فعلی این موضوع را باور ندارد و مسیر را میرود. از دیگر متغیرهای اثرگذار تجدیدارزیابی سنگین دارایی شرکتها خواهد بود. در صورتی که این دارایی قابلیت تبدیل شدن به دارایی سرمایهای در جهت عملیات شرکت داشته باشد جذاب است. به این معنا که یا بتوان از آن دارایی در راستای راهاندازی خطوط تولید جدید و اجرای طرحهای توسعهای بهره برد یا نقدشوندگی داشته باشد و شرکت با واگذاری آن زمینه را برای رشد تولید و گسترش فعالیتها فراهم کند.
با چنین نگاهی تجدید ارزیابی دارایی در بسیاری از شرکتهای کوچک و متوسط بازار جذابتر از شرکتهای بزرگ خواهد بود. چرا که برخی شرکتها زمین هایی در تملک دارند که در دهههای گذشته خریداری شده و با گذشت زمان در نقطه مناسبی از شهرها قرار گرفته و ارزنده شده و قابلیت استفاده یا واگذاری دارند.
اکنون ارزش ذاتی شرکتهای سرمایهگذاری بخصوص آنها که پرتفوی محکمی دارند، بسیار ارزنده است و ارزش ذاتی آنها فراتر از قیمتهایی است که امروز روی تابلو مشاهده میشود. بنابراین اگر تحولی ایجاد شود و روند صعودی به بورس بازگردد، شاید مناسبترین محل برای سرمایهگذاری، شرکتهای سرمایه گذاری باشد.
اعلام انتشار گواهی سپرده 30 درصدی، شاخص نرخ سود بدون ریسک و بدون مالیات را 6 تا 7 واحد درصد افزایش داده و باعث شده شرکتها برای اغنای سهامداران سود بیشتر از 30 درصد را در بازدهی داشته باشند. طبیعتا این اتفاقات شرایط دشواری ایجاد کرده است. هرچند گزارش مالی شرکتها نشان میدهد سودهای مناسبی ایجاد کردهاند که میتواند برای سهامداران نویدبخش باشد.
با این توضیحات به نظر نمیرسد تا پایان سال اتفاق جدیدی رخ دهد و دلار هم محرک بیشتری برای بازار باشد. حتی اگر تصمیم سیاست گذار ثبات نرخ دلار هم باشد، نمیتوان پیشبینی کرد چه اتفاقاتی رخ خواهد داد اما اگر روند دلار افزایشی باشد در روند حرکت بورس اثر مثبت میگذارد و بیتفاوتی نسبت به دلار تا چند ماه آینده از بین میرود.
در اسفند دو چالش اصلی وجود دارد. یکی فشار فروش حقوقیها برای شناسایی سود و دیگری تسویه اعتبار برخی کارگزاریها و سختگیری بانک ها در اعتبار دهی آخر سال است که نفس بورس را میگیرد.
بطور کلی پایداری در مسیر صعودی نیاز به تغییر متغیرهای کلان دارد و تنها در این حالت تمایل فعالان به خرید بیشتر میشود. جو تعادلی بورس در اسفند ماه ادامهدار خواهد بود.