دو مشکل اصلی بیانیه جبهه اصلاحات
به گزارش مشرق، کانال تلگرامی نواصولگرا نوشت:
حالا و پس از چند روز از بیانیهی شرمآور اصلاحات، میتوان به برخی از لایههای آن پرداخت. شاید بتوان به دو مشکل اصلی این بیانیه توجه نمود. اولین مسئله این است که اعضای جبهه اصلاحات در دنیای دهه 1990 گیر کردهاند. دنیای پساشوروی که در آن یک نظم لیبرال - دموکراسی به رهبری امریکا برتری داشت. جاییکه ارزشهای ادعایی غربی بیشتر از همیشه برجسته شده بود. فضای بیانیه انگار در همان روزها نوشته شده و با ماشین زمان به امروز منتقل شده. انگار بیست سال مذاکره هستهای، شورش علیه انتخابات 88، تجربه برجام، ترور حاج قاسم، دولت روحانی و دهه سوخته نود، رخدادهای جنگ اوکراین، هفت اکتبر و از همه مهمتر رخدادهای منجر به جنگ 12 روزه و اصل آن تجربه، هیچ کدام اتفاق نیافتاده.
دنیای بیرون، دنیای ورای اتحادها و شکسته شدن دوستیهای سابق و نزدیک شدن رقبای قدیمی است. دنیای تعرفهگذاری که شکلی از جنگ اقتصادی و تجاری است. دنیای جنگ کریدورها و رقابت امنیتی بر سر توسعه. دنیای هوش مصنوعی و نزاع گرم بر سر نرمافزار و سختافزار آن در میان قدرتهای بزرگ. اینها برخی از مختصات دنیای واقعی است که در سه دهه گذشته و به ویژه شش سال گذشته رخ داده و همه چیز را تغییر داده. در این دنیا، اصلاحاتیها از ترک تخاصم توسط ایران سخن میگویند. آنهم بعد از تجربهی حمله به ایران در میانهی مذاکره بر سر موضوعات هستهای با آمریکا. آنها از همگرایی منطقهای و صلحجویی سخن میگویند درحالیکه دعوای اساسی منطقه، نظم آمریکایی (ضد ایرانی و اسلامی) یا نظم غیرآمریکایی است و در این مسیر، رژیم و آمریکا از هر جنایتی پرهیز ندارند. همین عقب ماندن از واقعیت است که صدای جوانان اصلاحات را هم درآورده. آنان که خبر میخوانند و میبینند واقعیت جهان بیرونی تا چه اندازه وحشیتر از گذشته شده است.
مشکل دیگر این بیانیه، ایدئولوژیک بودن آن است. ایدئولوژیک به همان معنایی که این جماعت در دهه هفتاد به دیگران نسبت میدانند. آنها فارغ از واقعیتهای بیرونی صرفا یک سری نسخه دارند که تفاوت در زمان و شرایط در آن تغییری ایجاد نمیکند. راهحل آنها برای مسائل داخلی هم همان مدل «آخرین نرمافزار بشری برای حکمرانی» است که در دهه 1990 توسط فوکویاما مطرح شده بود. آنها حتی سخنان بعدی فوکویاما برای برگشت از آن نظریه را هم نشنیدهاند. آنها حتی رای آوردن نامزد معرفی شده خود را هم نمیبینند اما حرف از «آشتی ملی» میزنند. از گفتمان توسعه سخن میگویند درحالیکه باید پاسخگوی عملکرد دولتشان در میانهی این وضعیت تعطیلی یا ناترازی باشند. و بدتر از اینها، حمله دوباره به ساختارهای حاکمیتی و نظامیان کشور است که همین دو ماه پیش از کیان این کشور دفاع جانانه کردند. راهی قدیمی که شاید در دهه هفتاد و هشتاد کار میکرد اما امروز رنگ باخته و رسوا شده است. ایدئولوژیک بودن این جماعت یعنی همینکه اعتقاداتی پیدا کردهاند که فارغ از زمان و موقعیت، باید تکرارش کنند. راهحلهایی که از دنیای واقعی منقطع شده اما توسط این ذهنهای پیر تکرار میشود و راهی غیر از آن وجود ندارد.
زمان عبور از این موانع عقلانیت رسیده است. طلیعهی آن هم صداهای جوانی است که از درون چارچوب اصلاحات، علیه جبهه اصلاحات متن نوشته و سوال میپرسند. دور ماندن دولت از این بیانیه و صداهای مخالف بسیار در سطح ملی، موجب خواهد شد تا این جماعت، بیش از پیش از صحنه سیاسی کشور دور شوند. گرچه باید مراقب توالی سخنان روحانی، متن ظریف و این بیانیهی مذموم بود و آنها را یک طرح یکپارچه دید.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.