رنگ رخساره خبر میدهد از سر آدمربا
رنگ پریده تاجری که به همراه مردی مرموز برای خرید دلار به صرافی رفته بود اسرار گروگانگیری میلیاردی را فاش کرد.
به گزارش مشرق، مرد صراف با دیدن چهره رنگپریده مشتریاش حدس زد که کاسهای زیر نیمکاسه است و در تماس با پلیس، به ماجرای گروگانگیری پایان داد. به گزارش همشهری، چند روز قبل تاجر ثروتمندی از خانهاش در شمال تهران خارج شد تا به دفتر کارش برود. او در حال عبوراز خیابان بود که یک خودروی پژو با 3سرنشین سد راهش شد. 2 نفر از پژوسواران از ماشین پیاده شده و درحالیکه برگهای در دست داشتند به سمت مرد تاجر رفتند.
آنها خودشان را مأمور معرفی کردند و با نشان دادن برگه گفتند که حکم بازداشت مرد تاجر بهدلیل شرکت در ناآرامیهای اخیر را دارند. هر چند مرد تاجر اصرار داشت که حتما او را با فرد دیگری اشتباه گرفتهاند، اما مردان مامورنما وی را سوار ماشین خود کردند تا بهگفته خودشان، برای ارائه توضیحات به اداره پلیس برود. اما هنوز مسافت زیادی طی نشده بود که معلوم شد ادعای مردان مامورنما دروغ و ماجرا گروگانگیری است. 3ساعت بعد مردان مامورنما 3گروگانگیر بودند که از قبل نقشه اخاذی از مرد تاجر را کشیده بودند. 3ساعت از شروع گروگانگیری گذشته بود که یکی از مأموران قلابی به همراه گروگانش وارد یکی از صرافیهای پایتخت شد. مرد تاجر کارت ملیاش را نشان داد و درخواست خرید 2میلیارد تومان دلار کرد. او اما بهشدت ترسیده و رنگش پریده بود. فردی که همراهش بود، کاملا به وی چسبیده بود و دست او را گرفته و منتظر بود که هر چه زودتر خرید دلار تمام شود.
صاحب صرافی با دیدن رنگ پریده مرد تاجر و دستانش که کاملا میلرزید فهمید که ماجرا عادی نیست. او احتمال داد که مرد تاجر گروگان گرفته شده و فردی که همراه اوست، وی را تهدید کرده که اگر حرفی بزند، جانش را میگیرد. در این شرایط به بهانه اینکه باید بخشی از دلارها را از گاوصندوق بیاورد، به اتاقک پشت صرافی رفت و با 110تماس گرفت. وقتی اپراتور پلیس پاسخ داد، مرد صراف به آرامی ماجرا را شرح داد و از مأموران کمک خواست. پس از این تماس و تا رسیدن پلیس باید کاری میکرد تا گروگانگیر و مرد تاجر زمان بیشتری در صرافی بمانند. او مدعی شد که تهیه این مقدار دلار زمانبر است و به این ترتیب آنقدر نقش بازی کرد تا اینکه مأموران پلیس در صرافی حاضر شدند. اخاذی میلیاردی وقتی مأموران پلیس قدم در صرافی گذاشتند، مرد تاجر که همچنان رنگ و رویش پریده بود، گویی که فرشته نجات خود را دیده باشد فریاد کشید و گفت که او را گروگان گرفتهاند. صاحب صرافی که حالا مطمئن شده بود حدسش درست بوده به کمک او رفت و مرد مرموزی که همراه تاجر بود، با دیدن مأموران قصد فرار داشت اما موفق نشد و گیر افتاد.
با دستگیری مرد مرموز، مأموران به تحقیق از مرد تاجر پرداختند. او گفت: صبح از خانه خارج شدم تا به محل کارم بروم. از آنجا که فاصله زیادی از خانه تا دفتر کارم نیست، معمولا از وسیله نقلیه استفاده نمیکنم و ترجیح میدهم تا دفتر پیاده روی کنم. امروز (روز حادثه) در حال رفتن به محل کارم بودم که سرنشینان پژویی سد راهم شدند و خودشان را مأمور جا زدند.
پس از آنکه سوار ماشینشان شدم تهدیدهایشان شروع شد و فهمیدم که آنها پلیس قلابی هستند. آدمربایان تهدید میکردند که اگر تسلیم خواسته آنها نشوم جانم را میگیرند و حتی جان اعضای خانوادهام نیز در خطر است. از ترس جان خود و اعضای خانوادهام چارهای جز تسلیم شدن ندیدم و آدم ربایان با گرفتن کارتهای عابربانکم موفق شدند حدود یک میلیارد و 500 میلیون تومان ارز دیجیتال بخرند اما این پایان ماجرا نبود و آنها نقشه اخاذی دیگری هم داشتند.
وی ادامه داد: 2 نفر از آدم ربایان مرا به صرافی بردند؛ یکی از آنها سوار بر ماشین و مقابل صرافی منتظر ماند و نفر دوم درحالیکه دستم را گرفته بود، مرا به داخل صرافی برد. او گفته بود که همراهش سلاح دارد و اگر دست از پا خطا کنم، اول خودم را میکشد و بعد نفر سوم که مقابل خانهام کمین کرده، وارد خانهام شده و خانوادهام را خواهد کشت.
گروگان گفت: طبق خواسته آدمربایان باید معادل 2 میلیارد تومان دلار از صرافی میخریدم. من بهشدت ترسیده بودم و همین باعث شد که مرد صراف به ماجرا مشکوک شود. مدام به اعضای خانوادهام فکر میکردم و حتی هنگام صحبت با مرد صراف دچار لکنت شده بودم که خوشبختانه زیرکی او موجب نجاتم شد.
ماموران پلیس پس از دستگیری گروگانگیر، موفق شدند همدستش را نیز پیش از فرار دستگیر کنند. متهم اصلی پرونده که همراه مرد تاجر وارد صرافی شده بود، طراح نقشه آدم ربایی بود که در تحقیقات گفت: خواهرم در دفتر مرد تاجر کار میکرد و خبر داشت که وضع مالی خیلی خوبی دارد. او همیشه از وضعیت زندگی مرد تاجر برایم تعریف میکرد تا اینکه مدتی قبل از شرکت او بیرون آمد.
با این حال من دورا دور مرد تاجر را زیرنظر داشتم و میدانستم حسابش همیشه پر از پول است. از طرفی چون دچار مشکلات مالی شده و بدهی داشتم، فکر ربودن مرد تاجر به سرم زد تا از او اخاذی کنم. وی ادامه داد: برای اجرای این نقشه از 4نفر دیگر از دوستانم که آنها هم مشکل مالی داشتند کمک گرفتم. ما پس از چند روز زیرنظر گرفتن طعمهمان، درنهایت در نقش مامور، وی را ربودیم و گرچه در مرحله اول موفق شدیم یک و نیم میلیارد تومان از حسابش را خالی کرده و با آن ارز دیجیتال بخریم اما در نقشه دوم ناکام ماندیم و اصلا فکرش را نمیکردیم که زیرکی مرد صراف کار دستمان بدهد و باعث دستگیریمان شود.
2 متهم اصلی به دستور بازپرس دادسرای جنایی تهران برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره آگاهی تهران قرار گرفتند و تلاش برای دستگیری 3متهم دیگر این پرونده ادامه دارد.
منبع: همشهری