دوشنبه 5 آذر 1403

روایتی متفاوت از انسان‌های 300 سال بعد

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
روایتی متفاوت از انسان‌های 300 سال بعد

کارگردان «آخرین قطره از نیمه پر لیوان» می‌گوید آدم‌های این نمایش تصور کم‌رنگی از عشق، محبت، دوست داشتن و البته دوست داشته شدن دارند و می‌خواهند از پیله تنهایی‌شان خلاص شوند.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، نمایش «آخرین قطره از نیمه پر لیوان» به نویسندگی و کارگردانی آرش واحدی از 20 دی تا 10 بهمن روی صحنه سالن استاد انتظامی خانه هنرمندان است.

بازیگران این نمایش که در خلاصه داستان آن چنین آمده است: «هر زمان حرف از آینده دور به زبان می‌آید تمام افکار به سوی پیشرفت هدایت می‌شود ولی شاید در دنیای فتوریستی که تصور می‌کنیم معنی واژه‌های ساده امروز با گذر زمان و اتفاقات پیش رو تغییر کند. با این پیش‌فرض شاید تراژدی‌های امروز، طنزهای ساکنین 300 سال بعد باشند و شاید برعکس! هر چه هست زمین، وطن و روابط انسانی در آن زمان شکل دیگری به خود می‌گیرند.» سمن قناد و محمد معتضدی هستند.

آرش واحدی در پاسخ به این سوال که چه شد که «آخرین قطره از نیمه پر لیوان» را نوشت، می‌گوید: «تقریبا شش ماه مانده بود که وارد سده جدید شمسی شویم. پاندمی کرونا به اوج خود رسیده بود و من به فکر مهاجرت بودم. مدتی از ایران رفتم و زودتر از موعد برگشتم. مشخصا نه تحمل ماندن داشتم و نه میل رفتن. عصر یک روز جمله‌ای به نظرم رسید که در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک بگذارم. کمی گذشت و از اشتراک‌گذاری آن پشیمان شدم و همان جمله مبدل به نمایشنامه‌ای شد که امروز روی صحنه است.»

او در پاسخ به این سوال که آیا می‌توانیم بگوییم این نمایش مانیفست کارگردان درباره جهان‌بینی‌اش و نگاهی است که به آینده دارد، می‌گوید: «هر زمان بحث از متنی با مفهوم اعتراضی به میان می‌آید فکرها به سوی مانیفست سوق داده می‌شود. خیر، متن و اکنون نمایش بیشتر واگویی مشکلاتی است که امروز با آن مواجه هستیم و اگر تلاشی برای رفع یا بهبود این مشکلات نکنیم، در آینده بیشتر و بیشتر در مردابِ آن فرو خواهیم رفت. نمایش اعتراضی است به وضعیت بیرونی که در نهایت بانی تغییرات درونی و اخلاقی در افراد جوامع مختلف می‌شود؛ این که این تغییرات جز وجوه بیرونی مانند مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی یک عوارض جانبی درونی برای انسان این سده به وجود می‌آورد. عوارضی که در آینده نه با رفاه اقتصادی و نه با تغییر سیاستمدارها برطرف نمی‌شود. این مانیفست نیست. هشداری است با زبان تلخ.»

واحدی با اشاره به روند انتخاب بازیگران این اثر نمایشی، توضیح می‌دهد: «برای توضیح رویه انتخاب بازیگران ابتدا باید به شیوه اجرایی اشاره کنم. نخست قرار بود کار به صورت تک‌گویی ارائه شود. چیزی شبیه به «ماتریوشکا» از پارسا پیروفر عزیز. با این تفاوت که قصد داشتم جنسیت را از ماجرا حذف کنم. یک شب، یک بازیگر زن اجرا برود و یک شب، یک بازیگر مرد. بنابراین به دنبال بازیگرانی بودم که بتوانند به تنهایی یک ساعت تک‌گویی را روی صحنه اجرا کنند. ابتدا سمن قناد به من معرفی شد. کمتر از 10 جمله بین‌مان رد و بدل شد و به خاطر دریافت صحیحی که از متن داشت، متوجه شدم بازیگر مناسب را پیدا کرده‌ام. اواخر مهر دورخوانی‌مان آغاز شد. سپس محمد معتضدی که از او اجرای تئاتر دیده بودم و از قبل دوست داشتم با او همکاری کنم به ما اضافه شد و در همان جلسه اول که گپ زدیم مطمئن شدم که قادر به همکاری با یکدیگر هستیم. با پیش رفتن تمرینات و آن‌چه در تمرینات مشترک میان دو بازیگر دیدم و به واسطه توانایی‌هایی که داشتند، تصمیم گرفتیم هر دو بال زن و مرد را با هم روی صحنه نمایش بیاوریم. گویی همه اتفاق‌ها برای یک فرد رخ می‌دهد و ما دو نیمه متفاوت ذهن شخص را می‌بینیم.»

او در پاسخ به این سوال که در متن بسیار به تنهایی و انزوای آدم‌ها اشاره می‌شود و او فکر می‌کند دلیل این حجم از تنهایی چیست؟ می‌گوید: «متن در مورد تنهایی است. در مورد تنهاتر شدن احتمالی بشر در 300 سال بعد. نمی‌شود از درخت دروغ و بی‌اعتمادی که امروز در جامعه کاشته شده توقع میوه رسیده و خوش طعم داشت. این نگاه بدبینانه نیست، واقع‌بینانه است. بی‌اعتمادی در میان انسان‌های امروز موج می‌زند. این دایره بی‌اعتمادی هرچه گسترده‌تر شود طبعا تنهایی به بار می‌آورد زیرا دایره اعتماد افراد کوچک و کوچک‌تر می‌شود. شخصیت اصلی داستان من در حال سفر به سرزمین‌های مختلف و مرزهای خودمختار افرادی که دور خود حصاری از بی‌اعتمادی کشیده‌اند است. پروتاگونیست داستان در 300 سال بعد تصور کم‌رنگی از عشق، محبت، دوست داشتن و البته دوست داشته شدن دارد. بنابراین سرزمین‌اش را با همه خوبی‌ها و بدی‌هایش ترک می‌کند تا در دنیاهای دیگر فردی مناسب برای همراهی پیدا کند. ما ماجرای این سفر شازده کوچولووار را می‌بینیم. رهایی برای شخصیت اصلی نه غم نان است و نه مشکلات دیگر اجتماعی و نه حتی مدنی. او می‌خواهد از پیله تنهایی‌اش خلاص شود. راه حلی که به نظرم می‌آید ضامن حفظ سلامت روحی انسان‌هاست. حال به هر طریقی یا در هر طبقه اجتماعی. اعتراض نمایش به تمام اتفاق‌ها و رخدادهایی است که امروز همه با پوست و گوشت و استخوان حس می‌کنیم ولی در این میان باید به فکر آینده بود. 300 سال بعد شاید بسیاری از عوامل و فشارهای خارجی امروز وجود نداشته باشد ولی تفکر جمعی نهادینه شده در مردم اجتماع به این راحتی تصحیح نمی‌شود، تغییر نمی‌کند. باید از امروز یاد بگیریم که هر خوبی را باید با خوبی پاسخ داد و از هر بدی می‌توان با خوبی کردن و کمی تفکر سلیم گذشت.»

واحدی در پاسخ به این که برنامه آینده‌اش چیست، می‌گوید: «در تدارک اثر نمایشی دیگری هستیم. گرچه ممکن است به سینما بازگردم ولی اثری نمایشی با مضمون اعتراضی - اجتماعی و طنزِ بیشتر، احتمالا پروژه بعدی‌ام خواهد بود. وجه طنز «آخرین قطره از نیمه پر لیوان» گزنده بود؛ کمدی سیاه. برای به تعادل رسیدن باید یک اثری کمدی تمام عیار کار کنم و سپس پروژه سینمایی‌ام را آغاز کنم.»

58259

کد خبر 1595448
روایتی متفاوت از انسان‌های 300 سال بعد 2
روایتی متفاوت از انسان‌های 300 سال بعد 3
روایتی متفاوت از انسان‌های 300 سال بعد 4