یک‌شنبه 4 آذر 1403

روایت اعزام تراکتوری ها از شعبه پاستور به امامزاده پاستور!

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
روایت اعزام تراکتوری ها از شعبه پاستور به امامزاده پاستور!

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو: محمد مهدی شیخ صراف سینمای حاتمی‌کیا سینمای قهرمان هاست. سینمای مردان یکه سوار که هرکدام طی سالیان طولانی بدل به بخشی از حافظه تاریخی مردم ایران شده است. اصلا او را با قهرمان هایش باید شناخت. «رحمت» در فیلم «خروج» ادامه همان قهرمان هاست. انسانهایی برخاسته از جنس و متن مردم عادی و از نسلی که حاتمی‌کیا همچنان خود را مدافع آنان می‌داند. حرفهایش را با دیالوگ...

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو: محمد مهدی شیخ صراف

سینمای حاتمی‌کیا سینمای قهرمان هاست. سینمای مردان یکه سوار که هرکدام طی سالیان طولانی بدل به بخشی از حافظه تاریخی مردم ایران شده است. اصلا او را با قهرمان هایش باید شناخت. «رحمت» در فیلم «خروج» ادامه همان قهرمان هاست. انسانهایی برخاسته از جنس و متن مردم عادی و از نسلی که حاتمی‌کیا همچنان خود را مدافع آنان می‌داند. حرفهایش را با دیالوگ های کوبنده از زبان آنها جاری می‌کند و دلش هنوز با خلق آنها می‌تپد. معجزه چشمهای فرامرز قریبیان در خروج فراموش نشدنی است. گویی قسمت او این بوده که بعد از یک عمر بازیگری و چند سال فاصله گرفتن از سینما، اکنون جلوی دوربین ابراهیم حاتمی کیا قهرمانی تازه با محاسن سپید خلق کند. معجزه ای در سالخوردگی با یک حضور بی بدیل و شاید یک خداحافظی ماندگار. تا پشت فرمان تراکتور چروک بیندازد توی پیشانی، به جایی خارج از قاب دوربین زل بزند و پک سیگارش را بفرستد توی هوا و همه حرفها را با همین حرکت بزند.

رحمت بر خلاف قهرمان های پیشین و به خصوص چند فیلم اخیر حاتمی کیا از تردید فاصله دارد. او از جایی فراتر از یقین می‌ببند، تصمیم می‌گیرد و عمل می‌کند. او منتظر کسی نمی‌ماند اما دیگران را دعوت به همراهی می‌کند. هیچ وقت عنوان رئیس گروه را نمی پذیرد اما همان کسی است که در بزنگاه های قصه تکلیف را معین می کند. آن هم نه با خطابه که با عمل‌. قدم پیش می‌گذارد و پشت سرش را نگاه نمی کند. او می‌خواهد بازدید یک دیدار سرزده را پس بدهد و هیچ کس جلودار این مرد تراکتور سوار نیست.

حاتمی کیا البته در این فیلم هم از حضور قهرمان فرعی زن در فیلمش غافل نیست. پانته ها پناهی ها این بار رادر نقش زن روستایی به دوش کشیده و تلاش کرده کمترین شباهت را با نقش های مشابه قبلی داشته باشد و به نظر می‌رسد در آن موفق است.

تفاوت دیگر رحمت با قهرمان های پیشین سینمای حاتمی کیا مثل حاج کاظم (آژانس شیشه ای)، سردار راشد (موج مرده)، ناصر شفیعی (به نام پدر) و حتی یونس (به وقت شام) این است بین او و فرزندش اختلاف و تفاوت نگاهی نیست. ادامه ارتباط پسرها و پدرهای آثار حاتمی کیا در خروج به نقطه مهمی رسیده است. رحمت فرزندش را راهی در دفاع از مرزهای کشور کرده است. اختلافی اگر بین او و فرزندش وجود دارد همان جایی است که فرزند از پدر جلوتر حرکت کرده است. او از پدر در جهت آرمانی مشترک عبور کرده و برای این عبور حتی دچار چالش یونس و علی به وقت شام نیست. بازگشت متفاوت او در جایی از فیلم هم حرفهای ناگفته بسیاری با خود دارد. با این وجود هنوز هم همان استخوان خرد کرده ها و مو سپید کرده های روستای عدل آباد هستند که برای احقاق حق مردم و ستاندن داد آنها باید کاری انجام دهند. مردمی که شاید مزرعه پنبه نشانه ای از آنها باشد. آن هم حاکمیتی که باید حامی آنها باشد اما هنوز که هنوز «شعبه پاستور»، هنر گفتگو و پاسخ به اعتراض آنها آن را ندارد. جوان ها را به سختی و گریز می اندازد تا پدران آنها را راهی «امامزاده پاستور» کند، حتی اگر بدانند این امامزاده مدتهاست حاجت نمی دهد.

خروج یک فیلم جاده ای است. بر خلاف فیلم نامه سرراست خود که بر اساس یک رویداد واقعی نوشته شده، تولید دشواری داشته است. گروه پیرمردها نقش سفیر مردمی را می یابند که نامه آنها را هم باید به مقصد برسانند. در میانه های فیلم کشش کافی را از دست می‌دهد، مایه اصلی قصه هم برای چنین فیلمی کم است. جلوه های ویژه فیلم آنقدر باکیفیت است که کمتر کسی متوجه غیر واقعی بودن آن نمی شود.

حاتمی کیا همچنان مسیر خودش را می رود. مسیری که آن را وامدار هیچ جریان، گروه یا شخصی نیست. ابراهیم حاتمی کیا در تمام این سالها و در بیست فیلم سینمایی که ساخته، همیشه همان دیده بان سینمای ایران بوده و همین مسیر را ادامه داده است. مسیری که او را محبوب ساخته و او را در کنار مردم قرار داده است. بر خلاف آنچه از سوی برخی عنوان می شود او تا پیش از آغاز همکاری با موسسه اوج در ساخت و نمایش و حتی حضور فیلم‌هایش در جشنواره‌ها همیشه با موانع و مشکلات و اشکال تراشی ها مواجه بوده است. از آژانس شیشه ای و برج مینو تا موج مرده و ارتفاع پست و حتی گزارش یک جشن. اما یکی از چیزهایی که او را ابراهیم یگانه سینمای ایران ساخته، پایمردی برای زدن حرفش بوده و برایش هزینه ها داده است. حرفی از جنس درد روز و مشکلات جامعه. حاتمی کیا همچنان مسیر خودش را می رود و «خروج» ادامه متفاوت همین مسیر است.