روایت مهاجم تیم ملی از اخراج جنجالی علی دایی
مهرزاد معدنچی میگوید تصمیم علی دایی در بین دو نیمه و عدم اجازه برای حضور رییس جمهور در رختکن، عامل اصلی اخراج او بعد از باخت به عربستان بود.
به گزارش ورزش سه، مهرزاد معدنچی دو دقیقه پس از گل تساوی عربستان به زمین آمد و چند دقیقه بعد گل دوم هم وارد دروازه رحمتی شد تا استادیوم یک صدا علیه علی دایی شعار بدهد و ناگهان خالی از تماشاگر شود و دایی آخرین لحظات خود به عنوان سرمربی تیم ملی را سپری کند.
در یازدهمین سالروز شکست تلخ تیم ملی برابر عربستان در مقدماتی جام جهانی 2010، بازخوانی آن مسابقه با یکی از حاضران در آن دیدار، نکات جالبی را آشکار میکند؛ از عملکرد نامطلوب تیم، جنجالهای داخل رختکن تا صحبتهای درگوشی روی نیمکت و البته اخراج علی دایی یک روز بعد بازی.
* درباره بازی با عربستان صحبت کنید؛ همان مسابقه که 2-1 باختیم و نمایش ضعیفی داشتیم.
آن مسابقه یکی از تلخترین شکستهای تیم ملی ایران بود. دلیل تلخی شکست هم شاید حریف ایران بود، چون به هر حال با عربستان همیشه یک کری خاصی داشتیم. ما اگر آن بازی را میبردیم وضعیت خوبی در جدول پیدا میکردیم و میتوانستیم راحت به جام جهانی برویم.
* مقصر باخت به نظر تو چه کسی است؟
ما آن بازی به شکل تدافعی بازی کردیم و اگر یادتان باشد حسین کاظمی و جواد نکونام همزمان فیکس بودند. آقای دایی ارنج را خیلی محتاطانه چیدند و این تفکر برای ما شکل گرفت که از این بازی یک مساوی میخواهیم. بازی با عربستان شرایط خیلی خاصی داشت و 100 هزار نفر در ورزشگاه بودند و میتوانستیم از شرایط میزبانی و ترس آنها از طرفدارانمان استفاده کنیم و تهاجمی بازی کنیم، اما آقای دایی ترجیح دادند در فاز حمله کمتر باشیم. دلیل اصلی باخت هم به نظر من این بود که دست بالا را به عربستان دادیم تا یک شکست واقعا تاریخی را در حضور 100 هزار نفر و تماشاگران تجربه کنیم.
* یعنی علی دایی در تمرین و جلسات قبل بازی گفتند که نتیجه تساوی هم قابل قبول است؟
نه هیچ مربی نمیآید در جلسه فنی و تمرین بگوید که ما مساوی میخواهیم، اما وقتی مربی حسین کاظمی و جواد نکونام را همزمان کنار هم قرار دهد، خودتان متوجه میشوید. در استادیوم آزادی بازی با یک هافبک دفاعی هم کافی بود. اگر یادتان باشد جواد نکونام نمیخواست بازی کند یعنی کاملا سردرگم و ناراضی بود. ما همیشه جواد را جلوی 4 دفاع میدیدیم، اما این بار کارش با حسین (کاظمی) تداخل پیدا کرده بود و عصبی بود. حتی یادم است که آمد به علی آقا هم گفت که آقای دایی گفتند یکم جلوتر از حسین بازی کن. کلا نظم تیمی ما به هم ریخته بود، اما طبیعتا بعد از گل دوم عربستان تهاجمی شدیم که کافی نبود.
*خودت انتظار داشتی که نیمکت نشین باشی؟
من در آن زمان شرایط بسیار خوبی داشتم و فکر میکردم جلوی عربستان فیکس بازی کنم. اما کادرفنی ترجیح داد که خلعتبری جای من بازی کند، ولی به هر حال سرمربی در آن لحظه صلاح میداند که یک بازیکن را کجا بازی دهد و این بحثها در تیم ملی خیلی مهم نیست. من با این مسئله کنار آمدم، اما باخت تیم ملی قابل هضم نبود.
* اما از اینها که بگذریم میرسیم به اتفاقاتی که در رختکن رخ داد...
واقعیت را بخواهید وقتی تماس گرفتید که درباره بازی با عربستان صحبت کنیم من همان اول یاد اتفاقات رختکن افتادم. ما آن موقع تیم بسیار بسیار خوبی داشتیم و شرایط عربستان هم ایده آل نبود که ما را در استادیوم آزادی شکست دهد. بین نیمه قرار بود آقای احمدی نژاد بیایند در رختکن صحبت کنند، اما آقای دایی اجازه ندادند. اصلا منطقی هم نبود که رئیس جمهور وسط نیمه یک بازی حساس بیاید در رختکن صحبت کند. آن موقع 5 دقیقه طول میکشید ما چمن را دور بزنیم و به رختکن برویم و مربی فقط 10 دقیقه زمان صحبت داشت و حالا تصور کنید که رئیس جمهور با 50 نفر از اطرافیانش بیاید و صحبت کند، اینجا من حق را به آقای دایی میدهم.
* چه کسی گفت: رئیس جمهور میآید؟
کنار رختکن سرپرست تیم ملی و بقیه حضور داشتند و طبیعتا آنها خبر را به ما منتقل کردند که البته دقیقا یادم نیست چه کسی بود. اما احتمالا از طرف فدراسیون فوتبال یا آقای علی آبادی آمده بودند. یادم است که 4-5 دقیقه بحث در این باره به وجود آمد و جو بسیار بدی به وجود آمد و تمرکز ما در بین دو نیمه به هم خورد.
* بین دو نیمه دایی چه صحبتهایی انجام داد؟ چون ما نیمه اول هم خوب نبودیم.
انقدر جو بین دو نیمه بد بود که شاید تنها چیزی که من یادم میآید 5-6 دقیقه همینطوری گذشت و آقای دایی خیلی خیلی عصبانی شدند و اصلا وقتی برای حرف فنی باقی نماند! بازیکنان باتجربه مثل آقای مهدوی کیا و هاشمیان هم خیلی عصبانی بودند. اصلا منطقی هم نبود، بین دو نیمه هیچ جای دنیا چنین اتفاقی رخ نمیدهد.
* نیمه دوم که شروع شد، بین خودتان روی نیمکت اعتراضی به تعویض نکردن بعد از آمدن وحید هاشمیان نبود؟
اصلا خود آقای دایی در تیم ملی سیستمش اینطور بود که زیاد تعویض نمیکردند و دیر از تعویضها استفاده داشتند. بله روی نیمکت هم اعتراض وجود داشت، بحث بود که چرا آقای دایی زودتر تعویض نکرد، اما این که کسی بخواهد فردی نگاه کند، نه واقعا چنین چیزی را ندیدم و همه به تیم فکر میکردند. آن موقع اعضای تیم خیلی دوست بودند و اتحاد بسیار خوبی وجود داشت. تیم بعد از نتیجه 1-1 یا روی همان 0-0 به گل نیاز داشت و بازیکنان باتجربه و همچنین ما جوانها هم روی نیمکت بودیم، اما به هر حال تصمیم نهایی را آقای دایی گرفتند.
* اتفاقاتی هم در داخل زمین رخ داد از جمله درگیری حسن اشجاری و هادی عقیلی با بازیکنان عربستان.
این صحبتها قبل از بازی هم بود، اما خوشحالی بازیکنان آنها باعث شد تا بازیکنان ما تحریک شوند. بعد از بازی هم خوشحالی خاصی داشتند که ما واکنش نشان دادیم. به هر حال خیلی سخت است که شما در زمین خودتان ببازید، این به ما فشار آورد و هم هادی و هم حسن عکس العمل نشان دادند. یادم است حسین کاظمی هم درگیر شد، چون عربی بلد بود و میدانست که آنها چه گفتند.
* بعد از دو گل عربستان هم که ورزشگاه یک صدا علی کریمی را تشویق کرد.
آن موقع اختلاف نظر بین این دو وجود داشت. شاید آقای دایی به خاطر این اختلاف نظر علی کریمی را به تیم ملی دعوت نمیکرد و شاید هم بحث فنی بود، اما به هر حال این تصمیم اشتباه بود. وجود علی کریمی در کنار تیم میتوانست خیلی موثر باشد. آقای دایی شخصیت بسیار سخت گیری داشتند و نمیگذاشتند بازیکن سالاری به وجود بیاید. بعد از آن دو گل ورزشگاه کلا خالی شد و من هم وارد زمین شدم و واقعا لحظات بسیار سختی بود که من هم یک موقعیت به وجود آوردم، اما گل نشد.
* دایی با تو هم زیاد خوب نبود.
من این کلمه را به کار نمیبرم، شاید به من اعتقاد نداشتند. بعد از 2006 من در جام ملتها با امیر قلعه نویی فیکس بودم، اما آقای دایی خیلی به من بازی نداد. ما در امارات با النصر بازی داشتیم، شما فکر کنید در زمین باشگاهی که من همیشه در آن بازی میکردم و آشنایی داشتم، باز هم به من بازی ندادند. من بازیکنان اماراتی را میشناختم و قبل از بازی هم کنار ایشان تیم حریف را آنالیز میکردیم و وقتی ترکیب هم اعلام شد گفتم که این بازیکن کجا بازی میکند و آن یکی در کدام تیم است. اما واقعا من با آقای دایی از نظر اخلاقی هیچ مشکلی نداشتم و حتی بعدا یک کار مشترک با هم در دبی انجام دادیم.
* در آن موقع راجع به بازی با عربستان حرفی نزدید؟
در آن شرکت دبی که یک بیزینس مشترک بود، فقط در مورد اخراج ایشان صحبت کردیم. وقتی صحبت کردیم ایشان خیلی ناراحت بود و میگفتند که هر مربی دیگری بود به رئیس جمهور میگفت: باید بعد از بازی بیایی. چون من هم فکر میکنم دلیل اخراج ایشان همان تصمیم بود.
* اخراج علی دایی را چطور فهمیدی؟
ما بعد از بازی آقای دایی را ندیدیم. اصلا فکر نمیکردیم که تصمیم به اخراج ایشان گرفته شود و این موضوع واقعا بین بازیکنان وجود نداشت. درست است که ما در زمین خودمان به عربستان باختیم، اما دلیل اصلی اخراج اجازه ندادن به رئیس جمهور برای ورود به رختکن بود، چون خودشان هم این را قبول داشت. اگر یادتان باشد بازی شب بود و ما برگشتیم هتل، چون در اردو بودیم، صبح بلند شدیم ساعت 10 اعلام کردند که علی دایی اخراج شده است.