روایت وزیر کار دولت هویدا از تورم بالای اقتصادی | پهلوی بهروایت پهلوی_3
رئیس سازمان برنامه و بودجه دولت هویدا معتقد است عدم تعادل در منابع و مصارف منجر به تورمهای بالا در سالهای پایانی حکومت پهلوی شد.
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، «عبدالمجیدی مجیدی» از جمله رجال دوره پهلوی بود که در ده سال پایانی عمر این رژیم از ارکان مهم برنامهریزیهای دولت بشمار میرفت. از جمله مسئولیتهای وی باید به وزارت کار و امور اجتماعی دولت هویدا و ریاست سازمان برنامه و بودجه بود و همچنین از سال 46 تا 57 دبیرکلی جمعیت شیر و خورشید را برعهده داشت.
مشورتناپذیری شاه به روایت «علی امینی» | پهلوی بهروایت پهلویمجیدی پس از استعفای هویدا تا زمان پیروزی انقلاب عهدهدار مسئولیت دبیرکلی بنیاد فرح پهلوی بود و بعد از پیروزی انقلاب از کشور فرار کرد و به فرانسه گریخت. او که از نزدیکترین افراد به هویدا بود در مصاحبه با پروژه تاریخ شفاهی هاروارد، یکی از عوامل رشد تورم در دوره هویدا را ولخرجیهای دولت ناشی از افزایش فروش نفت میداند.
مجیدی معتقد است وفور درآمدهای نفتی و رشد تقاضا برای منابع در دستگاههای مختلف وضعیتی را به وجود آورد که کشور را به مرز ورشکستگی رساند و در نهایت آنچه که پیشبینی میشد، محقق نشد. در نهایت عدم تعادل در منابع و مصارف منجر به تورمهای بالا در سالهای پایانی حکومت پهلوی شد و به دلیل نبود نگاه راهبردی برای حل این مسائل، راهکارهای بهکار گرفته شده معطوف به بازداشت و زندانی کردن گرانفروشان و بازاریان و عملاً موجب افزایش نارضایتیهای اجتماعی در آن سطوح شد.
تسنیم بهمناسبت فرا رسیدن بهمنماه و سالگرد 45سالگی انقلاب اسلامی، گزیدههایی از مصاحبههای سران رژیم پهلوی در پروژه تاریخ شفاهی هاروارد را بازخوانی میکند:
«سعی میشد راهحلها از یک طریقی پیدا بشود که خیلی قابل توجیه نبود. به عنوان، من مثال به شما بگویم، همین مسئله تورم قیمتها، بحثی که ما داشتیم که خیلی ایجاد ناراحتی هم کرد، خیلی هم عصبانیت ایجاد کرد و این حرفها، این بود که من به عنوان مسئول سازمان برنامه میگفتم که آقا اگر شما میخواهید قیمتها بالا نرود و جلوی تورم را بگیرید بایستی دولت کمتر خرج کند، توجه میکنید؟
آنجایی است که دولت دیگر پول میریزد توی بازار و در نتیجه قیمتها میرود بالا. اگر شما واقعاً نگران بالا رفتن قیمتها هستید، دولت نباید اینقدر پول بریزد توی بازار. در نتیجه، با آمار هم نشان میدادم که حجم به حساب مصرف عمومی مصرف دولتی چقدر سریع رشد کرده و در نتیجه، تولید و عرضه کردن کالاها و خدمات چقدر محدودیت داشته و در نتیجه، چرا این قدر قیمتها بالا رفته و تورم ایجاد شده است.
این بحث را متأسفانه کسی گوش نمیداد و به دعوا و به بغض و به ناراحتی کشیده میشد برای اینکه این لازمهاش این بود که بعضی از طرحهای عمرانی یک خرده جلویش گرفته میشد یا اینکه بعضی بودجههای جاری وزارتخانهها میبایستی محدود میشد یا اینکه بعضی از برنامه هایی که دستگاههای دولتی داشتند بایستی این را یک مقداری تعدیل میکردند چون نمیخواستند {این کار} بکنند در نتیجه میرفتند دنبال یک راه حل دیگری. میگفتند، نخیر... باز تئوری اقتصادی برای ما میگویی. میشود رفتش کسی گرانفروشی میکند را گرفتش، انداختش توی زندان یا نمیدانم، مأمورین کنترل قیمت بگذاریم که اینها اینقدر گران نفروشند به مردم.
این مسائل گرفتاری از آنجا ناشی میشد که ما میگفتیم که این برنامه عمرانی با این حجم این نحوه به حساب خرج کردن بودجه جاری implicationاش از نظر اقتصاد مملکت و اثرش روی قیمتها چیست؟ کسی این بحث منطقی را قبول نمیکرد چون لازمهاش این بود که برنامهها یک خرده محدود بشود، اعتبارات کمتر خرج بشود که اینها را یک عدهای را هم ناراضی میکرد.»