دوشنبه 5 آذر 1403

«روزگار طیبه» منتشر شد

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
«روزگار طیبه» منتشر شد

«روزگار طیبه» زندگینامه داستانی شهیدان طیبه و مرتضی واعظی و ابراهیم و فاطمه جعفریان نوشته مریم فهیمی توسط انتشارات کتاب جمکران با مشارکت ستاد ملی کنگره شهدای استان قم منتشر شد.

«روزگار طیبه» زندگینامه داستانی شهیدان طیبه و مرتضی واعظی و ابراهیم و فاطمه جعفریان نوشته مریم فهیمی توسط انتشارات کتاب جمکران با مشارکت ستاد ملی کنگره شهدای استان قم منتشر شد.

به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «روزگار طیبه» زندگینامه داستانی شهیدان طیبه و مرتضی واعظی و ابراهیم و فاطمه جعفریان به تازگی توسط انتشارات کتاب جمکران با مشارکت ستاد ملی کنگره شهدای استان قم در 376 صفحه و بهای 153 هزار تومان منتشر شده است.

این کتاب که به قلم «مریم فهیمی» نوشته شده است، ضمن روایت زندگی شهیده «طیبه واعظی» از شهدای انقلاب که به همراه همسر، برادر و همسر برادر خود توسط ساواک دستگیر و پس از شکنجه به شهادت رسیدند، بخشی از وضعیت پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و نحوه مبارزه انقلابیون را با نثری روان و داستانی خواندنی اما تلخ به تصویر کشیده است.

ابتدای داستان از بعد از ظهری شروع می‌شود که طیبه در کوچه به دنبال دوست و همسایه دیوار به دیوار شان صفورا می‌گردد. صفورا دستفروشی می‌کند و معمولاً هنگام غروب بازمی‌گردد اما آن روز خبری از او نمی‌شود. طیبه و برادرش مرتضی که حدوداً 12 ساله ست به دنبالش می‌روند و آخر او را در سقاخانه کنار تکیه محرم‌ها در حال نذر و نیاز پیدا می‌کنند.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

«پسر دستش را دراز کرده بود طرف مادر و مدام صدایش می‌زد: «مامان طیبه! مامان طیبه!»

مأمور پرقدرت طیبه را بلند کرد و کوبید سینه دیوار. چادر را از سرش کشید و انداخت زیر پا و آب دهان رویش انداخت. طیبه خم شد و دست برد طرف چادر. مرد می‌خواست روسری‌اش را هم از سر بردارد.

- نه، دست نزن. من رو بکش، اما حجابم رو برندار! تو چه‌جور مسلمونی هستی؟! فرق تو با سپاه یزید چیه؟

مرد پاسخش را با سیلی محکمی داد و راضی شد روسری سرش باشد.

اهل کوچه از ترسشان از توی خانه‌ها جم نمی‌خوردند. صاحبخانه گوش‌هایش را گرفته بود و بی‌صدا اشک می‌ریخت.

- دختر بیچاره چی به سرش اومد...»