روزگار کم فروغ ادبیات کودک و نوجوان 13 | کتابخانه مغفولترین مکان در مدرسههاست / سرمایهگذاری اماراتیها برای پرورش نسل کتابخوان
در بخش دوم میزگرد ادبیات کودک و نوجوان، طاهره شاهمحمدی نویسنده به وضعیت اسفبار کتابخانهها در مدارس اشاره کرده و سیدناصری نیز از سرمایهگذاری امارات برای پرورش نسل کتابخوان خبر داد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، ادبیات کودک و نوجوان در ایران سابقهای دیرین ندارد، تولدش به سالهای 1300 تا 1320 بازمیگردد، پس از انقلاب ادبیات کودک و نوجوان هم کمی و هم کیفی رشد کرد. نویسندگان جدیدی در این سالها پا به عرصه این ادبیات گذاشتند و محتواهای جدید یکی پس از دیگری به بازار عرضه شد، تا جایی که دهه 60 و 70 را دوران طلایی ادبیات کودک و نوجوان می دانند.
اما بعد از آن این ادبیات اگرچه بهلحاظ کمی از رشد قابلتوجهی برخوردار شد، اما هرگز بهلحاظ کیفی به دوران پرشکوهش یعنی دهه 60 و 70 بازنگشت و حتی به آن نزدیک هم نشد.
هرچه از دهه 60، دورانی که از آن با عنوان سالهای طلایی ادبیات کودک و نوجوان ایران یاد میشود، فاصله میگیریم، ادبیات این حوزه هر سال لاغرتر و نحیفتر میشود و دستانش برای عرضه آثار تأثیرگذار خالی و خالیتر، گویی خود فعالان این حوزه نیز دلخوش به هریپاترها و اسپایدرمنهایی هستند که از قلعههای ذهن کودکان ایران بالا میروند و آن را فتح میکنند.
در مقابل رخوت ادبیات کودک ایران، ادبیات ترجمهای عموماً از داستانهای غربی بازار خود را یافته و اغلب در کنج کتابخانههای کودکانمان جا خوش کردهاند. گزارههای مختلفی را میتوان جلوی این پرسش قرار داد؛ "چرا ادبیات کودک و نوجوان پس از پیمودن مسیری موفق در دهه 60 و 70 به این جایگاه رسیده است؟ چرا دیگر شاهد ظهور و بروز نویسندگانی چون مرادی کرمانی، رحماندوست، سرشار، فرهاد حسنزاده و... در این ادبیات نیستیم؟ چرا به بومیسازی ژانرهای مطرح امروز ادبیات کودک و نوجوان در دنیا نپرداختهایم و در غیاب ما در این بازار، ذهن و روان کودکان و نوجوانمان با چه محتوایی پر میشود؟".
کارشناسان در پاسخ به این پرسشها دلایل مختلفی را ذکر میکنند، از دلایل اقتصادی که ناشر را بهسمت بازار ترجمه سوق میدهد تا بیانگیزگی نویسندگان برای تولید و خلاقیت در نویسندگی. محمدمهدی سیدناصری کارشناس حوزه نشر و طاهره شاهمحمدی نویسنده و مدرس در میزگردی که در خبرگزاری تسنیم برگزار شد، به این دلایل پرداختهاند، در بخش نخست این میزگرد که پیشتر در خبرگزاری تسنیم منتشر شد، شاهمحمدی از تاثیری که فرهنگ شرق آسیا بر نوجوانان امروز دارند، سخن گفت و به تاثیرات کیپاپها، مانگاها و فیلمهای کرهای بر نسل دانشآموزان ایرانی اشاره کرد.
سیدناصری نیز از مقاومت ناشران کودک و نوجوان در برابر تغییر و روزآمد شدن سخن گفت، موضوعی که به باور او یکی از دلایل عقبماندگی ناشران از بازار است. بخش دوم این میزگرد به شرح ذیل است:
* تسنیم: وقتی به بررسی ادبیات کودک و نوجوان می پردازیم، میبینیم که در حوزه کودک وضعیت کتابها بهتر از نوجوان است، در حوزه نوجوان وضعیت ما نزدیک به صفر است، از سوی دیگر در حوزه نوجوان ترجمهها بسیار است و مخاطب نوجوان نیز آگاهانه بازار را رصد میکند، چه اندازه میتوانیم در فضای داخلی با وجود سرمایههایی که داریم این ذائقه را بومی سازی کنیم. برخی میگویند چه لزومی دارد ما به ادبیات وحشت بپردازیم و آن را پررنگتر کنیم.
شاهمحمدی: یک مطلبی خواندم درباره ادبیات فانتزی بود که میگفتند، ادبیات فانتزی واکنشی در مقابل آن دنیای مدرن است که انسانها با آن مواجه هستند، انسانها با هوش مصنوعی مواجهند، سیلی از فرهنگ دیجیتال روانه مخاطب است و نسل آلفا از روزی که متولد میشوند ابزار دیجیتال را میبینند و حتی نمیتوانند تصور کنند که اصلاً دنیا بدون این ابزار دیجیتال امکان دارد. اصلاً بدون اینترنت دنیا را نمیتوانند تصور کنند. پس ما نمیتوانیم از آنها دنیای فانتزی را بگیریم.
نمیتوان ادبیات فانتزی را از نوجوانان امروز گرفت
در صنعت نشر کودک و نوجوان خرید دولتی مهم نیست، مهم این است که مردم به سراغت بیایند، مهم نیست غرفهات کجای نمایشگاه باشد، مهم این است که مخاطب در نمایشگاه به دنبالت باشد، بسیاری از ناشران بزرگ و مطرح امروز ادبیات کودک و نوجوان ناشرانی هستند که مخاطب نوجوان هم کتابهایش را میشناسد و هم درنمایشگاه به دنبال آنها هستند.در ادبیات کهن و ادبیات شفاهی همیشه صحبت از افسانهها و اسطورههاست، ادبیات اسطورهای برای نسلهای پیش همیشه مورد توجه بود و آن را بسیار دوست داشتند؛ در این قصههای قدیمی ابرقهرمانهایی وجود دارند که فراتر از یک انساناند، مانند رستم در شاهنامه که برای مخاطب کودک و نوجوان جذاب است، اینکه برخورد سلبی داشته باشیم و بگوییم نباید دنبالهرو سلیقه مخاطب باشیم و ادبیات فانتزی نیاز امروز نیست، اشتباه است و راه به جایی نخواهد برد، میتوانیم با تکیه بر اسطورهها، آیینها و باورهایمان به تولید ادبیات فانتزی و ژانر وحشت که بسیار برای مخاطب نوجوان جذاب است، حتی ورود به حوزه طنز هم باید جدی باشد، دیگر الان کتابهای طنز کودکانه وارد سنین پایینتر پیش دبستانی و... نیز شده است، قطعاً ما باید با یک نگاه جدید و علمی کارشناسی شده، قالبهای تازه را به صورت روزآمد ارائه کنیم.
مشاهده شخصی من در نمایشگاه کتاب تهران نشان داد که غرفه ناشرانی که به قالبهای جدید روی میآورند، خالی نمیشود، برای نمونه مانگاها امسال متاسفانه حجم قابل توجهی از مخاطبان را جذب خود کرده بود، حتی به حوزه پوشاک و نوشتافزار و... نیز کشیده شدهاند و به نوعی سلیقه مخاطب را تسخیر کردهاند، اکنون وقت آن نیست که با مخاطب نوجوان مقابله کنیم و بخواهیم این تعلق خاطر را از او بگیریم، اصلاً نمیتوانیم از آنها بگیریم، پس بهتر است بیاییم سعی کنیم همراه با آن موازی با آن حرکت کنیم و قهرمانان جدید و ظرفیتهای تازهای در ادبیات ایجاد کنیم، که جایگزین قهرمانان غربی شوند، اگر ادبیات از همه ظرفیتهایش استفاده کند، معجزه اتفاق میافتد، نویسندگان ما باید از ظرفیتهای ادبیات به ویژه ادبیات کهن استفاده کنند، وقتی ناشران قصههای کهن را به روز میکنند، مخاطبان از آن استقبال میکنند، ما باید روش ارائه را ارتقا دهیم، وقتی ارائه خوب باشد، از قالب زیبایی استفاده کنیم و کیفیت را افزایش دهیم، سرمایهگذاری مطمئنی انجام دادهایم.
* تسنیم: آقای سیدناصری جامعه نشر ایران به لحاظ مالی توان این را دارد که به سمت رخداد یک معجزه برود؟ پیش از این مطرح کردید که ناشران باید برای بروزآمدکردن خود سرمایهگذاری کنند، آیا اقتصاد نشر امکان این سرمایهگذاری را به ناشر میدهد؟ تجربه نشان میدهد که حتی ناشران بزرگ ما در حوزه ادبیات کودک و نوجوان نیز سرمایهگذاری چندانی برای تولیدات جدید، مطرح و بروز نمیکنند، مثلاً در حوزه کمیکاستریپ با وجود استقبال و تجربه موفق «ایلیا» ناشر دیگری سراغ آن نرفت.
سیدناصری: یکی از اتفاقاتی که امروز در صنعت نشر با آن مواجه هستیم، بحث تقلید است، کتاب «قصههای شیرین و دلنشین» از مجموعههای قدیمی انتشارات ذکر است که در مسابقه کتابخوانی شیرازه دو سال پیش، انتخاب شد، بعد از آن فروش کتاب بسیار قابل توجه بود، 30 هزار جلد در دوره کرونا فروخته شد، ما اصل قصه را نگاه داشتیم، اما کتابسازی، طرح جلد، فونت و... را روزآمد کردیم، نتیجه افزایش قابل توجه فروش ولو خارج از طرح مسابقه بود.
در دو نمایشگاه گذشته کتاب تهران، ناشر مجموعه کمیک ایلیا، در مجاورت غرفه ما قرار داشت، غرفهای بروز و با سبک و سیاق سلیقه امروز مخاطب، همین طراحی غرفه خودش مخاطبان بسیاری را به ناشر و کتابهایش جذب میکرد و نشان میداد که این ناشر است که باید خود را نشان دهد.
مانگاها امسال متاسفانه حجم قابل توجهی از مخاطبان را جذب خود کرده بود، حتی به حوزه پوشاک و نوشتافزار و... نیز کشیده شدهاند و به نوعی سلیقه مخاطب را تسخیر کردهاند، اکنون وقت آن نیست که با مخاطب نوجوان مقابله کنیم و بخواهیم این تعلق خاطر را از او بگیریم، اصلاً نمیتوانیم از آنها بگیریم، پس بهتر است بیاییم سعی کنیم همراه با آن موازی با آن حرکت کنیم و قهرمانان جدید و ظرفیتهای تازهای در ادبیات ایجاد کنیم، که جایگزین قهرمانان غربی شوند. روزگار کم فروغ ادبیات کودک و نوجوان 12 | کمتر دانشآموزی است که تحت تاثیر کیپاپ نباشد / نمیتوان چیزی را به نسل فعلی دیکته کرددر صنعت نشر کودک و نوجوان خرید دولتی مهم نیست، مهم این است که مردم به سراغت بیایند، مهم نیست غرفهات کجای نمایشگاه باشد، مهم این است که مخاطب در نمایشگاه به دنبالت باشد، بسیاری از ناشران بزرگ و مطرح امروز ادبیات کودک و نوجوان ناشرانی هستند که مخاطب نوجوان هم کتابهایش را میشناسد و هم درنمایشگاه به دنبال آنها هستند.
اما در مقابل عدهای از ناشران هم هستند که رغبتی برای تالیف و تولید ندارند، به ویژه در حوزه تالیف رغبتی وجود ندارد، چون که بازخورد ندارد، خواب سرمایه دارد و هزینه انبارداری کتاب نیز به ناشر تحمیل میشود، در نتیجه ناشر به سمت بازار ترجمه جذب میشود، چرا که هم بازگشت سرمایهاش آسان است و هم هزینههای اضافی برای ناشر ندارد.
* تسنیم: وقتی از پر مخاطببودن ژانرهایی چون وحشت، فانتزی، کمیک و.. سخن میگوییم چرا ناشر نباید از فروش نسخه تالیفی در این ژانرها مطمئن باشد؟
سیدناصری: خب، همیشه هم استقبال بالا نیست، ما یک مجموعهای به نام «خیابان وحشت» داریم که تجربه فوقالعادهای را برای ما در این 10 سال ساخته است و فروش خود را در همه نمایشگاهها و در بازار دارد، ما قصد بومیسازی این تجربه را داشتیم که شکست خورد، یک جلد این مجموعه را به یک نویسنده خوب نوجوان سفارش دادیم و رمان داخلی در ژانر وحشت با عنوان «سیا سگی» منتشر کردیم که اصلاً فروش نرفت. بنابراین من ناشر تمایل دارم که روی اسب برنده که همان ترجمه است سرمایهگذاری میکنم، البته این به معنای این نیست که تالیف اسب بازنده است.
* تسنیم: این صحبت شما حکایت از این دارد که ناشران ما بسیار اندک اهل ریسک هستند، و تنها دغدغههای اقتصادی برایشان مطرح است، چرا ناشران بزرگ حوزه کودک باید چاپ تالیفی را کاهش داده یا تعطیل کنند، وقتی ناشران بزرگ ما اینگونهاند، چه انتظاری از ناشران دست چندم داریم که به تالیف توجه داشته باشند، نتیجه این روند خارج شدن نویسندگان از چرخه تولید کتاب و... نخواهد شد؟
سیدناصری: ببینید یک ناشر بالغ بر چند صد میلیون حقوق کارمندان و هزینههای جاری انتشارات را میدهد، چاپ کتاب نیز هزینههای خود را دارد که در سالهای اخیر نقدی شده است، بنابراین این چرخه نشر به سختی میچرخد، وضعیت اقتصادی به گونهای دشوار شده است که ناشر تنها به تجدید چاپ پرفروشها میاندیشد. ما در انتشارات ذکر نزدیک به 100 عنوان کتاب تالیفی داریم که همه در انتظار چاپ هستند.
ما یک مجموعه 6 جلدی حقوق شهروندی را در انتشارات منتشر کردیم که بر اساس تجربیات شخصی خانم شاهمحمدی با فرزندانش بود، در هنگام توزیع، موزعان انتقاد میکردند که این چه کتابی است منتشر کردید، ژانر وحشت بنویسید، اما در مواجهه با بازار کاملاً بر عکس ما با استقبال قابل توجه مواجه شدیم، خانوادههای بسیاری به دنبال کتاب به نمایشگاه آمده بودند و ما خودمان هم از میزان استقبال شگفتزده شده بودیم. این تجربه به ما نشان داد که اگر موضوع به درستی انتخاب شود، شکل کار بروز و شکیل باشد، زبان و بیان کتاب با مخاطب همسو باشد، مخاطب از کار تالیفی هم استقبال خواهد کرد.
کتاب هنوز در سبد سرگرمی کودکان جایی ندارد
* تسنیم: بُعدی از کتابها بحث سرگرمی است به نظر شما که در این زمینه فعال هستید کتاب چه بخشی از سرگرمی کودک و نوجوان امروز را بر عهده دارد؟ آیا آن سهمی که باید داشته باشد دارد یا فضای مجازی و دیجیتال جای آن را گرفته است؟
شاهمحمدی: به عنوان یک مادر، معلم و نویسنده باید بگویم خیر. کتاب نتوانسته بچههای ما را جذب کند، وقتی من روزهای هفته و ساعتهای مطالعه فرزند خودم را که بچه کتابخوانی هست و در فضای کتابخانه بزرگ شده و در فضای فرهنگی زیست میکند را با میزان ساعاتی که ابزار دیجیتال او را سرگرم میکند، مقایسه میکنم، میبینم نه، هنوز کتاب در سبد سرگرمی او پررنگ نیست، کتاب در سبد سرگرمی خانوادههای ایرانی خیلی پررنگ نیست، بچهها برای هر نوع سرگرمی حوصله و زمان دارند، اما به مطالعه کتاب که میرسند، همه خسته و بیحوصله هستند، این نشان میدهد که کتاب کمرنگ و کمرنگتر میشود. وقتی من به عنوان یک معلم از بچهها میخواهم که کتابی را بخوانند فقط برای اینکه خلاصه کردن را به آنها یاد دهم، اما انجام نمیدهند، وقتی میگویم 10 نمره پایانترم برای مطالعه این کتاب است، اما بچه ها مطالعه نمیکنند و بهانه میآورند که ما اصلاً وقت نداریم، حوصله نداریم، نمیتوان گفت که کتاب بخشی ار سرگرمی مخاطب امروز را بر عهده دارد، اگر این روند ادامه پیدا کند، وضعیت نگران کننده است، برای نسل بعدی کتاب جایگاهی ندارد.
اما این واقعیت وجود دارد که پدر و مادر کتابخوان بچههای کتابخوانی تربیت میکنند. اگر پدر و مادری خودشان اهل کتاب خواندن باشند، اهل گشتن بیهدف در فضای مجازی نباشند و به عنوان یک الگوی تصویری برای فرزند خودشان کتاب بخوانند، فرزند نیز یاد میگیرد، والدین یک الگوی تصویری کامل و بینقص برای فرزندان هستند.
سرگرمیهای دیجیتال دنیای کودکان ایرانی را تسخیر کرده است
در گذشته نه چندان دور، مجلات کودک و نوجوان من جمله مجلات رشد در بین مخاطبان کودک و نوجوان جایگاه قابل توجهی داشت، امروز درصد آشنایی مخاطبان با مجله نسبت به سالهای گذشته آمار گریهآوری دارد، با وجود اینکه آموزش و پرورش این مجلات را در مدارس حفظ کرده است، دانشآموزان امروز درباره ماینکرافت صحبت میکنند، درباره نسخههای جدید بازیها صحبت میکنند، سرگرمیهای دیجیتال به قدری دنیای بچههای ما را تسخیر کرده که جای نگرانی است.
سیدناصری: در امارات سرمایهگذاری قابل توجهی روی نسل جدید کردهاند، من یک زمانی از یکی از شیوخ دُبی پرسیدم که شما چرا آنقدر میخواهید به روز شوید، گفت، ما نمیخواهیم نسل بعدی مثل ما بدوی باشند. از او پرسیدم برای این چه میکنید؟ گفت اول از همه زنگ کتابخوانی گذاشتیم تا پایان دوره دبیرستان، اضافه کردن زنگ کتاب و کتابخوانی و اختصاص بودجه به کودکان اماراتی برای خرید کتاب، ایدهای بود که بسیار جواب داد.
ما در ایران چه کردیم؟ من در کلاسهای دانشگاه گاهی کتابهای انگیزشی به دانشآموزان هدیه میدهم، اما دانشجویانم معمولاً میگویند استاد به جای کتاب تخفیف فیلیمو به ما دهید، نسل امروز کتاب را این اندازه بیارزش میداند.
برای سیاستگذاری، ما نیاز داریم که به یک زبان مشترک برسیم، ما هنوز تعریف مشترکی از کودک، دوران کودکی و حقوق کودک نداریم، آیا تاکنون کاندیداهای ریاست جمهوری و مجلس در مورد کودکان و زندگی و آیندهشان در تبلیغات صحبت کردهاند؟. نه ما هنوز فرهنگسازی هم نکردهایم.
ما در انتشارات کتابی را به همراه اسباببازی خاص آن به نام سازواره منتشر کردیم که چند سالی است پرفروش است، این کالای با کتابی که خانم شاهمحمدی به نام تقویت هوش فضایی نوشتند، عرضه میشود و به هم مرتبط است، در نمایگشاه کتاب امسال برای دو روز چاپ کتاب تمام شد و ما منتظر چاپ جدید از چاپخانه بودیم، طبیعتاً اسباببازی را نیز عرضه نکردیم تا کتاب برسد، اما خانوادههایی که به دنبال این مجموعه میآمدند، میگفتند کتابش نیست مهم نیست خودش را میخواهیم و برای ما بسیار دردناک بود وقتی تلاش نویسنده برای تقویت هوش فضایی کودکان رادیده بودیم و حالا برخورد والدین با کتاب را میدیدیم. این فرهنگسازی مسئله بسیار مهمی است که اصلاً توجهی به آن نمیشود، چون به کودک توجه نمیشود. چون به دوره کودکی توجه نمیشود، اما در کشورهای دیگر این شکل نیست.
شاهمحمدی: در تکمیل صحبت شما بگویم که البته خیلی هم ناامیدانه نباید حرف زد، مسابقات کتابخوانی شبکه پویا جریانی را به ویژه در میان دانشآموزان ایجاد کرد، تبلیغات روی کتاب معمولاً جوابگو بوده است، ما قهرمانان ملی داریم، شهدایی مثل ابراهیم هادی هستند که اگر درست به آنها پرداخته شود و کتابسازی در موردشان به شیوهای استاندارد اتفاق بیافتد. تصویرسازی جذاب باشد، قصه جذاب باشد. ارائهاش به کودکان جذاب باشد، میتوانند تبدیل به قهرمانان دنیای کودک و نوجوان شوند، مسابقات کتابخوانی شبکه پویا واقعاً تحولی بود و من خودم در دانش آموزانم و فرزندانم میدیدم که کتابها را میخوانند. این یک حرکت درست بود و نشان داد که خیلی بیشتر از اینها باید کار شود.
کتابخانه مدارس مغفولترین مکان در مدرسهها هستند
از سوی دیگر کتابخانههای عمومی ما باید مجهز باشند، من نمیتوانم فرزندم را به کتابخانهای ببرم که همه کتابهایش را موریانه زده است، به قدری قدیمی هستند که حوصله مخاطب را سر میبرد، کتابخانه مدارس مغفولترین مکان در مدرسهها هستند، بسیاری از کتابهای کتابخانههای مدارس به درد دانشآموزان امروز نمیخورد، پس اگر این فرهنگسازی در دوران کودکی اتفاق بیافتد، کتاب در دسترس مخاطب باشد و تبلیغات کافی باشد، بچهها کتابخوان میشوند.
* تسنیم: اشاره فرمودید ناشران نیاز دارند که به روز باشند، یکی از بزرگترین مشکلات حوزه نشر، سیستم توزیع کتاب است، چطور میتوان این مشکل را برطرف کرد؟
سیدناصری: متاسفانه بسیاری از ناشران خود را با ابزارهای جدید بروز نکردهاند، استفاده از ظرفیتهای پلتفرمها و اپلیکیشنها به فروش کتاب کمک بسیاری میکند، ناشرانی که از ابزارهای دیجیتال بهره بردهاند، ماهانه فروش بالای 100 میلیون را از طریق همین پلتفرمها و اپلیکیشنها تجربه میکنند. اینکه امروز توزیع کتاب را از همان روشهای قدیمی ببینیم، اشتباه است. بسیاری از ناشران ما درگیر این اشتباه هستند و متاسفانه به خلاقیت توجه نمیکنند چه در بخش توزیع کتاب و چه در بخش تولیدمحتوا و چه در بخش بستهبندی و کتابسازی.
ناشر به جز فرهنگسازی کار اقتصادی نیز میکند
نباید بگوییم ناشر تنها کار فرهنگی میکند، ناشر در ابتدا به جز فرهنگسازی و کار فرهنگی کار اقتصادی میکند و بنگاه اقتصادی است، وقتی این تفکر را برای خودمان به عنوان یک ناشر جا بیاندازیم، سواد اقتصادیمان را افزایش میدهیم و دانش اقتصادی را نیز بالا میبریم، در نتیجه به لحاظ اقتصادی نیز رشد میکنیم، متاسفانه ناشرین به این مسائل توجه نمیکنند و نوعی مقابله برای به روز شدن در آن ها وجود دارد، اما هیچ راه فراری در مقابل تکنولوژی وجود ندارد، استفاده درست از ابزار تکنولوژی به ناشران برای فروش کتاب کمک میکند. رقابت در بازار کتاب کودک و نوجوان بسیار سنگین است، ناشرانی پیروز هستند که از ابزارهای مدرن بهره ببرند، کتابسازی و نوآوری امروز تاثیربه سزایی در پذیرش کتاب از سوی مخاطب دارد.
شاه محمدی: بسیاری از ناشران کودک و نوجوان امروز به یک برندینگ در بازار کتاب تبدیل شدهاند، برندینگ در تسخیر بازار واقعاً موثر است. با وجود همه رقابتهای بین ابزار دیجیتال و کتاب، وقتی بچهها مزه کتابخوانی را میچشند و وقتی آن اتفاقی که آن کتاب باید در ذهن بچهها بیندازد، بیافتد، واقعاً به سمت کتاب میروند، ولی الان آن اتفاق در این گوشیها و بازیهای رایانهای میافتد، در محتواهای فضای مجازی میافتد.
اولین قدمها را باید از بروزرسانی کتابهای درسی برداریم
یکی از اولین قدمها را نیز باید از بروزرسانی کتابهای درسی برداریم، برای نمونه در درس ادبیات بچهها مگر چقدر میتوانند تشبیه و استعاره پیدا کنند، این چه کارکردی برای آنها دارد، اگر شیرینی ادبیات را به بچهها بچشانیم و بچهها خاطرهنویسی و قصهنویسی کنند، ما با نسلی متفاوت روبرو خواهیم شد. آنقدر که در ادبیات فقط به تشبیه و استعاره و فنون ادبی و... پرداخته میشود، هرگز به شیرینی و کارکردهای ادبیات توجه نمیشود، از این لحاظ واقعاً آموزش باید تغییر کند. آموزش اولین چیزی است که باید به روز بشود.