رونق تولید داخلی؛ انهدام استراتژی مهار حداکثری غرب
نماینده ادوار مجلس نوشت: رونق تولید داخلی در عمل ثابت کرده است که «مهار حداکثری» در بلندمدت، منجر به «تقویت حداکثری مقاومت سازنده» شده است.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، قاسم محمدی نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی در یادداشتی درباره تأثیر تولید داخل بر خنثیسازی سیاست مهار حداکثری غرب، به شرح زیر نوشته است:
استراتژی «مهار حداکثری» غرب علیه ایران، بر پایه این فرض بنا شده است که با قطع دسترسی به بازارهای جهانی، فناوریهای کلیدی و منابع مالی، اقتصاد داخلی کشور به نقطه فلج شدن خواهد رسید و این امر، ثبات سیاسی و امنیت ملی را به خطر خواهد انداخت. اما تداوم و جهش تولید در بخشهای حیاتی، به مثابه یک ضدسلاح استراتژیک، این معادله را به چالش میکشد. «رونق تولید در داخل کشور» نهتنها یک شعار اقتصادی، بلکه یک پروژه امنیتی - سیاسی برای خنثیسازی اهداف استراتژیک تحریمکنندگان است.
ظرفیتهای تولیدی ایران، فراتر از بخشهای انرژی و نظامی، در حوزههای صنعتی دیگر نیز نشانههای تابآوری فوقالعادهای از خود بروز دادهاند. صنعت چوب و کاغذ کشور نمونهای محوری از این جنگ اقتصادی است. با توجه به تحریمها و دشواری واردات مواد اولیه و ماشینآلات، این صنعت با تمرکز بر بهرهوری از منابع داخلی جنگلی، استفاده از ضایعات و بومیسازی دانش فنی، توانسته است از وابستگی به واردات سنگین بکاهد. این پایداری در بخشهایی که بهظاهر زیرساختی نیستند، نشان میدهد که زنجیرههای تأمین داخلی، در برابر فشار بیرونی، مهارت کافی برای «خودکفایی تاکتیکی» را کسب کردهاند.
استیصال غرب ناشی از دو عامل اساسی است: غیرقابل پیشبینیبودن و غیرقابل محاسبهبودن پیامدهای تحریمها بر تولید داخلی. سیاستهای تحریمی با هدف ایجاد یکنواختی در فروپاشی اقتصادی طراحی شدهاند، اما تولید داخلی با ایجاد تنوع در راهحلها و استفاده از دانش مهندسی معکوس و بومیسازی، این یکنواختی را از بین برده است. غرب در محاسبات خود، ظرفیت دولت و بخش خصوصی برای ایجاد مسیرهای جایگزین در شرایط بحران را دستکم گرفته است. هر بار که یک نهاده یا قطعهای تحریم میشود، تلاش برای تولید داخلی آن، به یک «پیروزی فنی» تبدیل میشود که استراتژی مهار را کُند میکند.
تولید در شرایط تحریم، صرفاً یک اقدام دفاعی نیست، بلکه یک نیروی محرکه برای خلق فرصتهای جدید محسوب میشود که غرب قادر به محاسبه و کنترل آنها نیست. این فرصتها عمدتاً در دو حوزه تعریف میشوند:
گسترش روابط اقتصادی جنوب - جنوب: با محدود شدن دسترسی به بازارهای سنتی، تولید داخلی مجبور به جستجوی شرکای جدید در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین میشود. این امر، ساختار صادراتی کشور را از وابستگی به غرب خارج کرده و «اهرمهای فشار متقابل» را افزایش میدهد.
مزیت رقابتی پسا - تحریم: شرکتهایی که در دوران تحریم توانستهاند با مدیریت منابع محدود به بهرهوری برسند، پس از رفع احتمالی تحریمها، با ساختاری بسیار چابکتر و ارزانتر نسبت به رقبای جهانی وارد بازار خواهند شد.
رونق تولید داخلی در عمل ثابت کرده است که «مهار حداکثری» در بلندمدت، منجر به «تقویت حداکثری مقاومت سازنده» شده است. صنعت چوب و کاغذ و سایر بخشها، با اثبات توانایی خود در مدیریت بحران، عملاً بخش کلیدی استراتژی انهدام استراتژی غرب را بر عهده گرفتهاند.