جمعه 9 آذر 1403

زبان فارسی زبان رسمی نیست، زبان ملی است

خبرگزاری تسنیم مشاهده در مرجع
زبان فارسی زبان رسمی نیست، زبان ملی است

محمدحسن مقیسه، استاد دانشگاه، در یادداشتی که برای انتشار در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده، به بررسی این نکته پرداخته که آیا فارسی زبان رسمی و منطقه‌ای است یا ملی‌، ایران شمول و جهان‌گستر؟

- اخبار فرهنگی -

خبرگزاری تسنیم، محمدحسن مقیسه، استاد دانشگاه:

خانم نویسنده جایزه‌اش را گرفته و حالا نوبت اوست که چند کلامی از اثرش سخن بگوید. کتابش به زبان یکی از اقوام عزیز کشور نوشته شده که پس از ترجمه به زبان فارسی ارزیابی شده و شایسته دریافت رتبه. و همین، او را برانگیخته که بگوید: «متأسفانه این سیاستگذاران هستند که زبان رسمی و میانجی کشور را به زبان غالب تبدیل و فرصت‌های برابر را از سایر زبان‌ها و فرهنگ‌ها دریغ می‌کنند.»

زبان فارسی زبان رسمی کشور و مردم ایران نیست، زبان فارسی زبان ملی ایرانیان است. رسمی بودن برای هر پدیده و قانونی، صفت عارضی است که می‌تواند امروز رسمیت داشته باشد و فردا از رسمیت بیفتد. زبان فارسی، امروز و فردایی نیست، صفت دیروز هم نبوده است، رسمی و عارضی هم نیست، زبان فارسی سرو ستبر و سبزی است که دائمی است، نه زمستانی و بهاری؛ ملی است، نه رسمی و منطقه‌ای، ایران‌شمول است و جهان‌گستر. این را اندیشه و کارکردش به ما می‌گوید، سخن منِ نویسنده نیست.

گسترش زبان فارسی و راه‌های نرفته ایران / «فارسی» چه جذابیتی برای مردم عصر تکنولوژی دارد؟

به خانم نویسنده و خوانندگان این سطور چه خوب است یادآوری شود که منت هیچ فرد، طایفه و قومی بر سرِ زبان فارسی نبوده و نیست. از فارسی باستان تا فارسی‌میانه و تا فارسی‌دری و فارسی امروزه روز، حکومت‌های فراوانی، از خُرد تا کلان، از اقوام ایرانی یا از نژادهای انیرانی (غیر ایرانی)، اگر بر خاک پهنه ایران زمین حکومت داشته‌اند، همواره سایه این رحمت گسترده را بر سرِ خود دیده‌اند. بنابراین، از هخامنشیان تا ساسانیان، سامانیان، غزنویان، سلاجقه و... تا دوره ایلخانان و صفویان و قاجاریه و... تا جمهوری اسلامی، زبان ملی مردمان نجیب ایران بزرگ فارسی بوده است.

زبان فارسی فراتر از حکومت‌ها و حاکمیت‌هاست؛ ذات زبان فارسی دارای بُنیانی قوی و بُنیه‌ای استوار است. دلایل این استواری فراوانند؛ چه از نگره تاریخی که در بستری طولانی و در زمینه ای پُرتلاطم زیست، اما از پای در نیامد؛ در برابر زبان‌های عربی، مغولی و زبان‌های اقوام غزنوی، سلجوقی و خوارزمشاهی؛ و چه از نگره ساخت و سازهای درون جوشا در ساحت‌های آفرینش واژگان، ترکیب‌ها، اصطلاح‌ها، تکیه کلام‌ها، ضرب المثل‌ها و...

نکته دیگر، قابلیت گسترش یافتگی زبان فارسی است. طُرفه اینجاست که این اتساع، هم بیرونی است، هم درونی؛ یعنی زبان فارسی هم از محدوده مرزهای جغرافیایی پا را فراتر گذاشته، هم چنان از درون بالیده، و نمو و رشد داشته که در طول مدت حیاتش با زایش های نو به نو، نگذاشته و طبعا نخواهد گذاشت که این زبان از پویایی باز مانَد.

حال پرسش این است که آیا حکومت‌ها توانایی آن را دارند که چنین امتیازهای برجسته‌ای را برای زبان فارسی بخواهند و مهیا گردانند؟ یا نه، این زبان در ذات خود، توانا و بُرناست.

از سلسله حکومت‌های پیش از اسلام (هخامنشیان، اشکانیان. ساسانیان) و سامانیانِ پس از اسلام و نیز خاندان‌های گورکانیان هند در شرق و سلاجقه آناتولی در غرب ایران که بگذریم، براستی حکومتی را نمی‌یابیم که دل نگرانی مُزمن و فراموش ناشده اش، زبان فارسی باشد. زبان فارسی مسئله اول و دوم که هیچ، مسئله صدم خیلی از حکومت‌های ایرانی و غیرایرانی (در ایران و افغانستان و تاجیکستان) نبوده و حتی نظام جمهوری اسلامی ایران نیز که رهبران سطوح عالی رتبه‌اش بدان ارادت‌ها نشان داده‌اند، به اندازه کلام و نیتشان در راه آموزش و گسترش و نگهداشت زبان فارسی گام بر نداشته‌اند.

اما زبان‌های قومی و گویش‌های محلی در ایرانِ تاریخی و معاصر هیچگاه خطری برای رشد و توسعه زبان فارسی نبوده‌اند و نیستند و اتفاق را، به تعالی و رشد زبان ملی در هر کشوری نیز کمک کرده‌اند و این تا وقتی است که به غرض ورزی‌های سیاسی و مرض‌آوری‌های شوم ناسیونالیستی و پان‌گرایی و... روی نیاورند.

خوشبختانه در اصل پانزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی به «استفاده از زبان‌های محلی و قومی و تدریس آن‌ها در مطبوعات و رسانه‌های گروهی» توجه شده که نشان از اهمیت موضوع دارد. قانونگذاران می‌دانسته‌اند که اهتمام به زبان‌های قومی و ادبیات و خط و نشانه‌های فرهنگی و هنری و ادبی آن، تا چه پایه از حساسیت در مدار کشورداری و ساختار سیاسی کشور است و چه بسا درک همین حساسیت، آنان را بدین نکته قانع ساخته که به آشکارا در یکی از اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی، به زبان‌های قومی بپردازند.

بی‌شک از همین روست که ما و هموطنان عزیزمان که با زبان‌های قومی، می‌خوانند و می‌گویند و می‌نویسند، شاهدند و شاهدیم که پس از انقلاب اسلامی، چاپ و نشر کتب داستانی، روزنامه‌ها، مجله‌ها و... آثارشان به زبان‌های محلی و قومی رونق یافته، و این فرصتی است گرانبها برای ایشان، چرا که در دوره‌های پیشین، بویژه در دوران پهلوی‌ها این فرصت‌ها از آن عزیزان، نه به حسرت و آه، که به درد و داغ ستانده می‌شد.