ساز و کار نشر پیام، یک چالش بسیار مهم
به گزارش مشرق، محمد ایمانی در کانال تلگرامی خود نوشت:
گاهی برخی از ما دینداران و طرفداران انقلاب، از برخی آحاد مردم شاکی می شویم که چرا در مواردی میان حق و باطل، به سمت طرف ناحق می غلتند؟ یک علت ماجرا به عدم توازن رسانه ای در ترویج شبهات و تحریفات، در مقابل ترویج واقعیات و حقایق بر می گردد.
کسی در گوشه ای از جبهه حق، حرفی می زند یا می نویسد و به خودی خود - حتی اگر خیلی هم حرف حساب باشد و در استدلال و اتقان، موی لای درز آن نرود - معمولا کمتر مورد اهتمام جبهه انقلابی برای باز نشر قرار می گیرد و کمتر دیده می شود.
تا کی؟ تا زمانی که جبهه دغلباز مقابل، همان گفته و نوشته را تقطیع و بازنویسی و تحریف می کند و ضریب می دهد؛ آن وقت عوام و خواصی که در معرض بمباران رسانه ای هستند، حساس می شوند و غالبا باور هم می کنند که سخن نسبت داده شده، عین کلام گوینده و نویسنده است؛
فضای رسانه ای جدید، فضای محتواهای پفکی و فست فودی، شعبده بازانه، و بزن و در رویی است. سواد رسانه ای و دقت و حوصله بسیاری نیاز است که بخش عمده ای از مخاطبان (از عوام وخواص) فاقد آن هستند.
اغلب این گونه است که مخاطبان، به گوینده و نویسنده ای که بیانش تحریف شده، یا برچسبی به او زده شده، بدگمان می شوند، بدون این که تحقیق کند و از حقیقت گفتار و نوشتار یا رویداد مطلع شود. این در حالی است که خداوند فرموده اگر فاسقی خبر آورد، تحقیق کنید. (و هر ادعایی را راحت نپذیرید)
وقتی برخی از ما فعالان رسانه و سیاست، به سادگی درباره مطالب تحریف شده و شبهات و تشکیکات، منفعل می شویم، حال مردم عادی (ناوارد به راه و چاه "بازار مکاره رسانه و سیاست") چگونه باید باشد؟ و چگونه باید در فرآیند زمانی، بتوانند همچنان به رسانه ها و فعالان منتسب به جبهه انقلاب اعتماد کنند؟
گفته یا نوشته ای، در یک گوشه از فضای رسانه ای منتشر می شود که حرف حساب هم هست، معمولا رسانه های خودی، به دلایل مختلف (کمبود مهارت، جا به جایی شتابان نیروها، و [...]) کمتر به باز نشر محتواها اهتمام می ورزند و بنابراین، بیش از چند هزار / چند ده هزار بازدید (در موارد نادر، چند صد هزار / میلیونی) صورت نمی گیرد.
در مقابل، چند خط از همان گفته یا نوشته، تقطیع و تغلیظ و تحریف می شود و سپس در هزاران کانال، بر اساس ماموریت تعریف شده، توزیع می شود و در گروه ها سر ریز می گردد.
سست ترین و ضعیف ترین مطالب (یا محتواهای تحریف شده) در دسترس صد ها هزار نفر یا بیشتر حتی در مناطق دور دست قرار می گیرد، و حال آن که کمتر کسی، اصل مطالب را می بیند یا به رویداد ها دسترسی پیدا می کند.
این ناموازنه، هر روز و هفته و ماه و سال تکرار می شود و مثلا می شود یک دوره هفت، هشت ساله. مخاطبان کم توان از نظر ساواد رسانه ای، در این فرآیند زمانی، دائما نه با تصویر خود جبهه انقلاب و فعالان آن، بلکه با تصویر واژگونه و کاریکاتوری که دیگران ساخته اند، رو به رو می شوند.
تلخ تر این که برخی از خود ما ها نیز، این تصویر سازی های وارونه و قالب بندی و تکرار شده را به جای خود واقعی اشخاص می پذیریم! "بس که ببستند بر او برگ و ساز / گر تو ببینی نشناسیش باز".
مجال دو جبهه "تشکیک" و "تبیین" برابر نیست. شاید یک به هزار هم نیست. آن وقت برخی از ما، از عوام یا حتی برخی خواص فاقد دسترسی کافی، شاکی می شویم که چرا باطل را جای حق می گیرند. اصلا حق، یک هزارم باطل عرضه شده و در دسترس قرار گرفته است؟!
باز مهندسی جبهه رسانه ای انقلاب برای انسجام و هم افزایی و همپوشانی بیشتر - به عنوان جایی که خاکریز اول دفاع و حمله است - از نان شب هم واجب تر است.
اما در عین حال، این نکته مهم را باید یادآور شد که بی تردید، سرنوشت محتوم در افق تحولات زندگی بشر، فراز آمدن حق و به زیر کشیده شدن باطل است؛ و فقط دیر و زود آن است که معطل اهتمام وفاداران به جبهه احق است. و گرنه خداوند اراده فرموده که حق را آب حیات زندگی بشر، و باطل را جونان سراب و کف روی آب است قرار دهد؛ و آن که می ماند و به انسان سود می رساند، حق است.
"... فَأَمَا الزَبَدُ فَیَذهَبُ جُفاءً وَ أَمَا ما یَنفَعُ النَاسَ فَیَمکُثُ فِی الأَرضِ. کف های روی آب، به بیرون پرتاب میشوند، ولی آنچه به مردم سود میرساند، در زمین میماند". (آیه 17 سوره رعد)