سبابههای سرخ برای مشق سرنوشت + عکس
نیمه تیرماه، نیمه روز، سبابههای سرخ و آبی، بازار سلفی گرم است؛ تیغ خورشید آسمان را شکافته، صفوف متراکمتر میشود؛ یک کارت ملی و تصمیم بین دو کد 22 یا 44، آدینه انتخاب است و مردم مشق سرنوشت میکنند.
به گزارش مشرق، برخی از مردم از ابتدای صبح قبل از شروع اخذ رای در صفوف به هم فشرده در مسجد النبی (ص) نارمک مسجد جامع الرسول (ص) سعادت آباد ایستاده بودند تا رای خود را صندوق بیاندازند، از شعب دیگر هم گزارشها حاکی از صوف طولانی و متراکم است، امروز 15 تیر روز انتخابات ریاست جمهوری است، مرحله دوم.
مشق سرنوشت
نیمه تیرماه، نیمه روز؛ سبابههای سرخ و آبی و بازار سلفی گرم است؛ تیغ خورشید که آسمان را شکافته، صفوف متراکم؛ یک کارت ملی 10 رقمی و تصمیم بین دو نامزد، کد 22 و 44، مردم مشق سرونشت میکنند.
شعب اخذ رای بارها از انبوه جمعیت پیر و جوان، زن و مرد، دختر و پسر پر شد تا جایی که صندوق های برخی از شعب پر شد و روسای شعبهها درخواست صندوق جدید دادند. در برخی از شعب مانند شعبه مسجدالرسول (ص) تهران به خاطر افزایش شمار رایدهندگان 2 شعبه سیار در اطراف میدان کاج سعادتآباد مستقر شد.
یک سبابه و کلی سلفی
دختران و پسران رای اولی هم هستند، برخی با خانواده آمده اند، برخی هم با دوستان رای اولی خود؛ شور و حال خاصی به صف های رایگیری دادهاند، گاهی صدای خندهشان میآید، کسی نمیداند چه میگویند، اما همه با خنده این بچههای شاد لحظاتی میخندند. روز جشن سیاسی مردم ایران است، مسئول شعبه البته اما با اغماض و صبوری دست به کمر از دور نیم گاهی دارد که یعنی سکوت جایز است. به همین اندازه تذکر محدود.
انتخاب بین دو کُد
بازار سلفی داغ داغ است، تصویری از برگه های رای و سبابه جوهری شده می گیرند، از چند ساعت دیگر باید استوری (وضعیت) در فضای مجازی را هم ببینیم، «من و کد 22» و «من و کد 44» و... این روزها بعدها خاطره خواهد شد، به قول همکارمان 25 سال از روز اولی که رای دادم میگذارد، همه را فراموش کردم جز همان رای اولم را.
زهرا که به تازگی 18 سالش تمام شده و با دوستش برای شرکت در انتخابات در صف یکی از شغب اخذ رای ایستاده گفت: من برای نامزد منتخب خود بسیار تبلیغ کردم و امیدوارم که او برگزیده شود.
فال و تماشا، هم زیارت و هم رای دادن
در امامزاده صالح (ع) در تجریش تهران و شاه عبدالعظیم در شهرری افرادی که به زیارت آمده بودند برای انداختن رای خود در صندوق در صفوف قرار گرفتند. برخی از آنها نیز بعد از اقامه نماز وارد صف شدند، حضور زنان با چادرهای مشکی و رنگی در حالی که با تسبیح ذکر میگویند توجه مرا به خود جلب کرد.
گرمای تابستان معنا ندارد، آفتاب می تابد، صفها هنوز فشرده است، حیاط و پیاده رو و خیابان، تا کوچه های کنار با زنجیره ای از مردم متصل است، در این صف تعارف یعنی آگاهی، صبر یعنی آگاهی، سکوت یعنی آگاهی، تجمع یعنی آگاهی، روز انتخابات بلوغ یک ملت را نشان می دهد.
یک تنه «ایران» بود
در شعبه انتخابات عکس نامزدها ممنوع است، آنچه ممنوع نیست تصاویری از ایران، قهرمانان سرزمین، عکس امام و رهبر، عکس رئیس جمهور شهید رئیسی عزیز، و قهرمان مقامت حاج قاسم، اینها را که می بینی جهت و خط سیاسی حس نمی کنی، اتفاقا نماد اتحاد ملت است، مثل این پیرزنی که پرچم تن کرده بود با دستانش لایک میداد، عکاسان امان ندادند و عکس ثبت کردند؛ سربند «یا فاطمه زهرا (ص)» لبخندی که بر چهره داشت را نمی شود فراموش کرد او تمامیت ایران است، همه چیز را یکجا دارد، یک تنه ایران بود.
پیرزنی آرام آرام میآمد، اهالی دائمی حسینیه (ارشاد) او را می شناختند، به استقبالش رفتند، آنژل عرب شیبانی همسر مرحوم احسان نراقی جامعهشناس و نویسنده؛ در گیر و دار محاسبه سن و تاریخ انقلاب و چند بار پای رای آمده بودم از کنارم گذاشت، یعنی من هم دهه 90 عمرم که رسیدم این همه شور و شوق و آکاهی خواهم داشت که بیایم پای کار انقلاب و مردم. همه صف به او تعارف می کردند که جلو تر برود، شاید به حساب سنش شاید به حرمت نامش و همسرش. اما او هم مثل بقیه به انتظار ایستاد.
آنژل عرب شیبانی همسر مرحوم احسان نراقی
یک تالار «وحدت»
وحدت نام قشنگی است، اتفاقا اگر قرار است نام این تالار وحدت باشد، همین امروز درست است، هنرمندان از حوزه های مختلف از راه می رسیدند، اتفاقا چه ساده و بی آلایش، جشنواره است؟ رفیقم گفت بله که جشنواره است، فقط سیاسی است، ما فرهنگی ها سال 100 جشنواره فر هنگی و هنری داریم سیاسی ها با منت می آیند و می روند، سیاسی ها چهار سالی یک بار یک جشنی دارند اما مردم مردم از هنرمند تا کارگر از دانشجو تا بازاری همه بدون منت و ادعا می آییم؛ اتفاقا پذیرایی هم نمی شویم مگر با لبخند خودمان.
حدود 10 صبح هر کدام از راه می رسند، خبرنگاران دوره شان می کنند، می گویند درباره کار صحبت نکنیم، کار برای فرداست، امروز کار اصلی است، انتخاب رئیس جمهوری, مجید پوراحمدی مدیرعامل صندوق اعتباری هنر جزو اولین کسانی بود که در این مکان حاضر شد و رای خود را به صندوق انداخت، مدیران وزارت فرهنگ هم آمدند، در کنار هنرمندان که صاحب خانه هستند، اینجا رای ها مخفی نیست، هیچ کس ابایی ندارد خودش را بروز بدهد. آزادی در تالار وحدت تجلی دارد.
احوالپرسی هنریها و صف رایگیری
وزیر فرهنگ هم آمد، فضا رفاقتیتر شد، حال و احوالها و پرسوجوها، که تمام شد، نوبت به اجرای قطعات موسیقی و هنرنمایی هنرمندان نقاش رسید. البته در مسیر و صف رای دادن اکثر هنرمندان گفتوگوهایی هم با مدیران داشتند. گروههای چند نفره برای احوالپرسی هنرمندان از یکدیگر تشکیل شده است.
داریوش ارجمند بازیگر تلویزیون، جعفر دهقان بازیگر، محسن افشانی بازیگر، قاسم افشار خواننده، فرشاد مهدی پور معاونت تبلیغات و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی محمد الهیاری مدیرعامل بنیاد رودکی و عبدالحسین خسروپناه دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی جز اولین کسانی هستند که وارد تالار وحدت شدند.
هر لحظه صف طولانیتر میشد، تالار وحدت این چند سال تالار وحدت همه هنرمندان است؛ حالا علیرضا قزوه (شاعر) و امیرحسین سمیعی (مدیرکل دفتر موسیقی) هم به صف پیوستند.
این گزارش در حال تکمیل است...