شنبه 3 آذر 1403

سرنوشت عجیب یک دزد افیونی در سراب

خبرگزاری خبرنگاران جوان مشاهده در مرجع
سرنوشت عجیب یک دزد افیونی در سراب

دزد افیونی وقتی پرده از سرنوشتش برداشت غم به چهره مأموران پلیس نشست.

مگر می‌شود مسیر زندگی یک مرد موفق تنها بخاطر کلاهبرداری توسط یک شیاد تا جایی برود که خودش هم دزد شود؟

این مرد جوان با چهره تکیده به مأموران پلیس گفت: کار خیلی خوبی داشتم تا اینکه وقتی کارهایم رو به راه شد به خواستگاری دختر یکی از اقوام رفتیم. با اعتباری که اسم مادرم داشت خیلی راحت و بی‌دردسر ازدواج کردم.

وی افزود: با کمک مادرم که بعد از درگذشت پدرم من را به دندان کشیده بود، زندگی مشترک خود را در یک طبقه از خانه پدری‌ام آغاز کردیم.

وسوسه زندگی رؤیایی

سر به زیر انداخت و ادامه داد: یک روز فردی شیک‌پوش و خوش سر زبان به محل کارم مراجعه کرد. کارش تا آخر وقت طول کشید بعد هم با خودروی مشکی مدل بالایش مرا به خانه رساند.

می‌گفت خودت را علاف حقوق یک من دو زار کار‌های اداری شرکت نکن. پیشنهاد داد به فکر یک کار درست و حسابی با حقوق چند میلیونی در یکی از کشور‌های همسایه باشم.

پس از یک هفته دوباره سر و کله‌اش پیدا شد، وسوسه‌ام کرده بود. تحت تأثیر یک مشت حرف پرت و پلا، غرق رؤیاهایم شده بودم. طفلکی همسرم راه می‌رفت و اشک می‌ریخت. در کمتر از چهار ماه کارم را از دست دادم.

تمام پس‌انداز و طلا‌های زنم را فروختم. آماده بودم که به خارج بروم، اما کسی که می‌خواست غیرقانونی مرا به آن سوی آب ببرد سرم کلاه گذاشت.

سرتان را درد نیاورم؛ من ماندم با یک شکست سنگین مادی و افسردگی شدید روحی و روانی!

اعتیاد

مرد جوان گفت: باورتان می‌شود اصلاً نفهمیدم چطور یکی از همسایه‌ها معتادم کرد. همسرم از دستم عاصی شده بود. طلاق گرفت و دنبال سرنوشت خودش رفت. بیشتر از پنج شش سال از این وضعیت می‌گذرد و امروز یک معتاد تزریقی و سوهان عمر مادر پیرم شده‌ام. برای خرج مواد لعنتی، دله دزدی می‌کردم که مأموران کلانتری قاسم‌آباد مشهد دستگیرم کردند. پشیمانم و از خودم بدم می‌آید. البته از یک بابت خوشحالم. همسرم ازدواج کرده و می‌گویند شوهرش خیلی آدم خوبی است. چند روز قبل اتفاقی آن‌ها را دیدم. دختر کوچولویش دقیقاً شبیه به همسر سابقم است. سرم را پایین انداختم و از کنارشان رد شدم. برای خوشبختی‌شان دعا کردم. شما هم دعا کنید حال من خوب شود.

گفتگو با کارشناس

«فرزانه پیرو احمدی»، مدرس مهارت‌های زندگی و مشاوره خانواده در این خصوص می‌گوید: اعتمادکردن شما به دیگران تأثیر زیادی روی کیفیت زندگی‌تان دارد. اینکه شما به چه کسی و چه چیزی اعتماد می‌کنید بسیار مهم است. همان طور که با اعتماد بجا چیز‌های خوب را به سوی خود جذب می‌کنید با اعتماد نابجا هم مشکلات فراوانی برای خود به وجود می‌آورید. می‌توانید از خود سؤال کنید شما به چه چیزی در دیگران اعتماد می‌کنید. به حرف‌های آدم‌ها، به شخصیت‌شان، جذابیت‌شان، به قدرت یا موقعیت اجتماعی‌شان و...؟

به چه دلیلی؟ جواب شما به این پرسش‌ها تا حدی باعث خودشناسی بیشتر می‌شود.

دو بال برای پرواز اعتماد نیاز است:

1- بهترین راه اعتماد کردن نگاه کردن به رفتار انسان‌هاست

آدم‌ها، حرف زیاد می‌زنند، اما عمل کردن به حرف‌هایشان بحث دیگری است. کار‌ها و رفتار‌های آن‌ها را باور کنید نه حرف‌هایشان را، چون نهایتاً شما هم با کار‌ها و رفتار‌های آن‌ها مواجه می‌شوید نه حرف‌هایشان.

2- زمان

به مرور زمان دیگران را ببینید و درباره اعتماد به آن‌ها تصمیم بگیرید. همان‌طور که یک درخت خوب را طی زمان و از میوه خوبش می‌شناسند، انسان را از روی عملکردش طی زمان می‌توان شناخت.

بعضی‌ها تنها خوب آغاز می‌کنند، ولی برخی خوب می‌مانند و برای تشخیص این دو، زمان لازم است. پس اگر تاکنون زیاد اعتماد نابجا کرده و ضربه خورده‌اید در پی دلایل آن درون خود باشید. به ندای درونی خود گوش دهید و نشانه‌ها را دنبال کنید و از تجربیات گذشته درس بگیرید.

اینکه در این زندگی فرد گرایش پیدا کرد به مصرف مواد مخدر، یکی از علت‌هایش، ضعف مهارت حل مسأله است. این مرد جوان با اعتماد نابجا و مشکل ایجاد شده نتوانست بحران زندگی‌اش را پشت سر بگذارد. به علاوه داشتن همنشین مصرف‌کننده مواد مخدر و تشویق به استعمال موادافیونی شرایطی به وجود می‌آورد که اگر فرد مهارت‌ها را بلد نباشد دچار چنین مشکلاتی خواهد شد.

موضوع مهم بعدی، مسأله مشورت کردن است. این مرد جوان به اهمیت آن رسیده اگر مشورت می‌کرد با این مشکلات روبه‌رو نمی‌شد. پس باید گفت اهمیت مشورت در تصمیم‌گیری بسیار حائز اهمیت است.

افرادی که از مشورت دیگران به نحو صحیح و مناسب استفاده می‌کنند از ندامت و پشیمانی پیشگیری می‌کنند، چرا که حضرت علی (ع) در این باره می‌فرمایند: با افراد عاقل و صاحب خرد مشورت کن تا از لغزش و پشیمانی ایمن شوی.

ضرورت مشورت یک مسأله عقلی است و هر انسان عاقل و خردمندی این ضرورت را درک می‌کند و هیچ خردمندی خود را از آن بی‌نیاز نمی‌داند. عدم توجه به نظرات دیگران و استبداد به رأی، یکی از خطرناک‌ترین چیز‌هایی است که ممکن است یک فرد به آن گرفتار شود. با مشورت کردن می‌توان از فکر دیگران نیز بهره‌برداری کرد تا از هلاکت جلوگیری شود، اگر هنگام تصمیم‌گیری تمام جوانب مسأله به درستی سنجیده نشود و زوایای مختلف آن مورد بررسی دقیق و اصولی قرار نگیرد احتمال دارد که تصمیم نسنجیده و نادرستی گرفته شود.

شناسایی خطاها: مشورت کردن و استفاده از نقطه نظرات دیگران به انسان کمک می‌کند تا خطا‌ها و اشتباهات را بشناسد.

منبع: ایران

باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی حوادث و انتظامی