سریال پلیسی آموزشدهنده که تلویزیون میسازد و نمایشخانگی نه!

تلویزیون روزگاری با سریالهای پلیسی مثل «مزد ترس» و «کلانتر» هم سرگرمی ایجاد میکرد و هم آموزش و آگاهیبخشی میداد. امروز اما این ژانر به نمایشخانگی سپرده شده و سریالهای مبتنی بر خشونت بیمنطق و اکشن سطحی جای آن را گرفتهاند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، ژانر پلیسی در تلویزیون، روزگاری نهچندان دور یکی از جدیترین ابزارهای رسانه برای سرگرمی، آموزش و فرهنگسازی بود. از «پلیس جوان» با بازی شهاب حسینی گرفته تا «مزد ترس» حمید تمجیدی و «خواب و بیدار» ساخته مهدی فخیمزاده، یا «کلانتر» محسن شاهمحمدی و «هوش سیاه» مسعود آبپرور، همه و همه خاطرههای جمعی یک نسلاند. آثاری که تنها در پی نمایش صحنههای اکشن و هیجانهای زودگذر نبودند؛ بلکه در لایههای درونی خود، نوعی آموزش اجتماعی، پیشگیری از جرم و تقویت تصویر پلیس در جامعه را دنبال میکردند.
پلیسی که آموزگار جامعه بود
مهمترین کارکرد این سریالها، ایجاد «پلیس فرهنگی» در ذهن مردم بود. مخاطب در خلال داستان، هم هیجان و تعلیق را تجربه میکرد و هم با موضوعاتی مثل کلاهبرداریهای نوین، جرایم سایبری، قاچاق، قتلهای پیچیده و حتی آسیبهای اجتماعی آشنا میشد. نمونه روشن این اتفاق، «هوش سیاه» است که به گفته بسیاری از کارشناسان، الهامبخش شکلگیری پلیس فتا در ایران بود. این یعنی تلویزیون توانست از قصه و تصویر، ابزاری برای تغییر اجتماعی بسازد.
نمایشخانگی؛ پلیسیهای بیمنطق و خشن
با ظهور پلتفرمهای نمایشخانگی، امید میرفت که این ژانر با امکانات جدید و آزادیهای بیشتر، مسیر تازهای بیابد. اما در عمل، بخش بزرگی از تولیدات موسوم به «پلیسی» در این فضا، به خشونت بیمنطق و روابط تیرهوتار تقلیل یافت. سریالهایی چون «بازنده» یا «محکوم» به جای ترسیم جامعه و نشاندادن نقش پلیس یا حتی نظام قضایی، تنها روی صحنههای خونین، تعقیبوگریزهای بینتیجه و نمایش صرفِ «سیاهی و ناامیدی» متمرکز شدند. نتیجه؟ تماشاگر نه آموزش میگیرد و نه حتی همذاتپنداری با قهرمانان داستان پیدا میکند.
در چنین شرایطی، به تعبیر بسیاری از منتقدان، آنچه از سریال پلیسی باقی مانده، تنها «هیجان خام» است، بدون هیچ پشتوانه فرهنگی یا پیام اجتماعی.
سایه پدر در «پسران هور»؛ روایت فرزند شهید علی هاشمی از سریالی که تاریخ ناگفته را زنده کردصدای پیشکسوتان؛ گلایهای فراتر از شخصی
عبدالرضا اکبری، بازیگری که نقش «سروان ناصر محمدی» در سریال «مزد ترس» را برای همیشه در ذهن مردم ماندگار کرد، اخیراً گلایه کرده است که چرا به او و همنسلانش پیشنهادهای سطحی و بیارزش داده میشود. او میگوید: «به جای نقشهای جدی و تأثیرگذار، بیشتر پیشنهادهای بزنوبرقص میآید». این گلایه تنها یک اعتراض شخصی نیست؛ بلکه نشاندهنده روندی است که در آن پیشکسوتان کاربلد و باتجربه به حاشیه رانده شدهاند و میدان به دست تولیدات تجاری افتاده که نگاهشان به مخاطب، صرفاً مصرفی است.
ساخت سریال پلیسی یک ضرورت ویژه
تلویزیون در دهههای گذشته بارها نشان داده که وقتی به ژانر پلیسی بها میدهد، میتواند هم مخاطب میلیونی جذب کند و هم نقش مؤثری در ارتقای امنیت اجتماعی ایفا کند. از اپیزودهای آموزنده «کارآگاه علوی» گرفته تا سریال پرطرفدار «کلانتر» یا «سرنخ» کیومرث پوراحمد، همگی توانستند با روایتهای سرگرمکننده، به نوعی «آموزش نامحسوس» بپردازند. در سالهای اخیر دوباره تلویزیون به این سمت رفته در کنارِ ساخت سریال، سرنخ را هم در قالب یک برنامه به شبکه سرگرمی تلویزیون (نسیم) آورده است. البته این روزها در حال تدارک حضورِ یک سریال پلیسی با حضور بازیگران شناخته شده است. بنابر اطلاعات به دست آمده، «الگوریتم» از اواسط مهرماه به آنتن شبکه سه سیما خواهد آمد.
رسانه؛ سرگرمی یا آگاهیبخشی؟
مسعود آبپرور، کارگردان «هوش سیاه»، بارها تأکید کرده که «رسانه باید تأثیرگذار باشد». تأثیری که هم هیجان ایجاد کند و هم به مخاطب چیزی بیاموزد. اما امروز، چه در تلویزیون و چه در نمایشخانگی، کمتر اثری دیده میشود که این دو ویژگی را توأمان داشته باشد. وقتی رسانه تنها به «هیجان خام» بسنده میکند، کارکرد اجتماعی خود را از دست میدهد و به یک کالای مصرفی بیدوام تقلیل مییابد.
ضرورت بازگشت
با گسترش جرایم نوین، پیچیدهتر شدن مناسبات اجتماعی و رشد سریع فضای مجازی، امروز بیش از هر زمان دیگری به بازآفرینی ژانر پلیسی نیاز داریم. مخاطب نه تنها به دنبال سرگرمی، بلکه تشنه آگاهی و هشدار اجتماعی است. اگر تلویزیون بخواهد دوباره جایگاهش را در رقابت با نمایشخانگی تثبیت کند، ناگزیر است به این ژانر بازگردد. بازگشت کارگردانان کاربلد و پیشکسوتان بازیگری میتواند دوباره پلی میان اعتماد مردم و رسانه بسازد.
چرا که سریال پلیسی در ایران، صرفاً یک ژانر سرگرمکننده نیست؛ یک ضرورت اجتماعی است. ضرورتی برای آموزش، پیشگیری، ارتقای فرهنگ عمومی و حتی بازسازی اعتماد اجتماعی. تلویزیون اگر میخواهد به رسالت اصلی خود بازگردد، باید دوباره به این گونه سریالها به چشم «ابزار آگاهیبخشی» نگاه کند، نه صرفاً محصولی برای پرکردن کنداکتور.
باید دید با ساختِ الگوریتمها میتواند خاطره خوشِ کلانترها، مزد ترسها و خواب و بیدارها را برای ما تکرار کند. هرچند هنوز هم این ضرورت انکارناپذیر است که تلویزیون به سریالهای پلیسیِ اپیزودیک نیاز دارد.