سیاه باز؛ یک بازی سیاه
فیلم سینمایی سیاه باز که ابتدا در فصل بهار شجاعت به خرج داد و به پس از بازگشایی سینماها به دلیل پاندمی کرونا، به اکران درآمد و هم اکنون به صورت اکران آنلاین در پلتفرمهای نمایشی در دسترس مخاطبان است، یک فیلم نوآر با مایه های کمدی سیاه است که نمایش آن یک غنیمت است.
فیلم سینمایی سیاه باز که ابتدا در فصل بهار شجاعت به خرج داد و به پس از بازگشایی سینماها به دلیل پاندمی کرونا، به اکران درآمد و هم اکنون به صورت اکران آنلاین در پلتفرمهای نمایشی در دسترس مخاطبان است، یک فیلم نوآر با مایه های کمدی سیاه است که نمایش آن یک غنیمت است.
به گزارش «تابناک»؛ قصه فیلم از یک فرمول خوب، جذاب و جواب پس داده شده خارجی الگو گرفته شده که در سینمای ایران به غیر از چند مورد انگشت شمار به آن پرداخت نشده است. فرمول محرکه قصه فیلم درباره اتحاد گروهی از آدمهای آسیب دیده و رنج کشیده برای رکب زدن و انتقام گرفتن از کسی است که سالیان قبل ضربه مالی، عاطفی و حتی جانی به گروه رکب زنان یا یکی از عزیزانشان وارد کرده است.
نمونه های موفق و مشهوری همچون "قتل در قطار سریع السیر شرق" نوشته آگاتا کریستی (که دو فیلم بسیار عالی توسط سیدنی لومت و کنت برانا در طی سالیان قبل از آن ساخته شده) و یا فیلم "نیش" ساخته درخشان جرج روی هیل با بازی پل نیومن و رابرت ردفورد که تقریبا همین خط روایی و موتیف اصلی قصه را در خود دارد از نمونه های مشهور و موفق این فرمول است.
در نمونه ایرانی این گونه از فرمول روایی، فیلم "پرده آخر"، اولین و بهترین ساخته واروژ کریم مسیحی است که هنوز بین مخاطبان طرفدار دارد و اکنون به صورت یک فیلم کالت درآمده است. فیلم سیاه باز یک اثر مستقل و کم خرج در سینمای بحران زده امروز است. بنابراین نمی توان از آن انتظار داشت که زرق برق فیلمهایی نظیر "نیش" و "قتل در قطار سریع السیر شرق" را داشته باشد. متأسفانه سینمای ایران دیگر حتی توان تولید فیلمی مانند "پرده آخر" را هم ندارد.
بنابراین باید شجاعت سازندگان و تهیه کننده فیلم را ستود که در این شرایط سخت و طاقت فرسای سینمای ایران که از یک طرف تحت سلطه فیلمهای مبتذل، از طرفی در اختیار فیلمهای ارگانی و یا از طرف دیگر در سیطره فیلمهایی که فقط برای جشنواره های خارجی ساخته میشوند، اثری را ساخته و به نمایش گذاشته که به مخاطب داخلی فکر می کند و اولین و تنها ترین هدفش قصه گفتن و سرگرم کردن مخاطب به صورت صحیح و درست سینمایی آن است.
بازی های فیلم همگی یکدست و در راستای متن قرار دارند. شخصیتها همه به موقع وارد قصه شده و به موقع خارج می شوند. این امر در مورد نقش افسانه بایگان که در سه نقش متفاوت ظاهر شده بیش از همه صدق می کند. آتیلا پسیانی با همان حضور کوتاهش شتاب و ریتم قصه را وارد مرحله تازه ای می کند. شاهد احمد لو بسیار متفاوت تر از آنچه از او دیده ایم "بازی در بازی" جذابی دارد.
مهدی کوشکی با تمام خشونت اجراییش در فیلم نمک قصه است. المیرا دهقانی با آنکه نسبت به دیگران تازه کار تر است اما پا به پای پیشکسوتان می آید و نمی گذارد که تماشاچی فکر کند از بقیه کمتر سابقه داشته است. سام قریبیان در نقش اصلی که همه کمر به انتقام از او گرفته اند هم از ابتدا تا انتهای فیلم طوری بازی کرده که تماشاچی بین گناهکار بودن او و یا بی گناهی اش نمی تواند مطمئن باشد و با او همذات پنداری میکند و در نتیجه این نقش با دیگر نقشهای او فاصله بسیار دارد.
کارگردانی فیلم هرچند بدون لکنت نیست ولی به عنوان تجربه اول می تواند قابل اغماض باشد و امید به ساخته های بهتری از این کارگردان جوان باشیم. در زمانه ای که تعریف تهیه کنند گی در سینمای ایران به امری متفاوت از آنچه باید باشد تبدیل شده؛ نام عوامل فیلم که در تیتراژ نقش می بندد گواه از آن دارد که علی قائم مقامی به عنوان تهیه کننده اثر، سعی کرده بهترین ها را دور هم جمع کند.
از مسعود جعفری جوزانی و مهدی سجاده چی در مشاوره برای کارگردانی و فیلمنامه گرفته تا حضور اصغر رفیعی جم که نامش همواره یاد آثار درخشانی از ساخته های مسعود کیمیایی و بهرام بیضایی است. حضور رفیعی جم به خصوص چون مدیر فیلمبرداری فیلم "پرده آخر" هم بوده بی دلیل نبوده و به نوعی ادای دین به آن فیلم است. می توان نتیجه گرفت که "سیاه باز" فیلمی شریف و سرگرم کننده درباره یک بازی سیاه است که توسط سیاه بازان اجرا میشود.