شلیک به راننده به خاطر بوق زدن / ضارب به همراه دو برادرش عضو یک باند خفت گیری هستند

اواخر بهار امسال مرد جوانی را که از ناحیه گردن مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود به بیمارستانی در شهرستان بهارستان منتقل کردند.
به گزارش خبرآنلاین، روزنامه ایران نوشت: با اعلام موضوع به پلیس تحقیقات شروع شد و مرد مجروح که به طرز معجزه آسایی از مرگ نجات یافته بود گفت: «ترافیک سنگینی بود و پشت چراغ قرمز داخل خودرو نشسته بودم وقتی چراغ سبز شد راننده خودروی جلویی حرکت نکرد. هرچه بوق میزدم حرکت نمیکرد اما در کمال ناباوری ناگهان راننده در حالی که اسلحهای در دست داشت پیاده شد و به سمت من آمد و تیری به من شلیک کرد. گلوله به گردنم خورد و وارد ستون فقراتم شده و به نخاعم آسیب زده است به طوری که از ناحیه راست بدن فلج شده ام.»
بهدنبال اظهارات مرد جوان تحقیقات به دستور بازپرس ادامه یافت و در تحقیقات میدانی شاهدان نیز صحبتهای مرد مجروح را تأیید کردند. مأموران در اولین گام به بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف محل تیراندازی پرداخته اما شماره پلاک خودروی متهم مخدوش بود.
در گام دیگر به چهره نگاری از متهم با کمک شاکی و شاهدان پرداختند. تصویر چهره نگاری که از او بدست آمده بود با تصاویر متهمان سابقهدار اداره آگاهی تطبیق داده شد. باتوجه به اینکه یکی از متهمان به نام سروش، شباهت زیادی به تصویر داشت کارآگاهان عکس متهم را به شاکی نشان دادند که وی او را شناخت و گفت این همان راننده مسلح است. تحقیقات نشان میداد متهم از سوی پلیس تهران نیز به خاطر سرقت تحت تعقیب است. کارآگاهان با بهدست آوردن هویت متهم دریافتند وی به تهران فرار کرده است بنابراین با هماهنگیهای قضایی متهم روز گذشته در تهران دستگیر شد. مرد جوان در تحقیقات به جرم خود اعتراف کرد و به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت بررسیها برای شناسایی سایر جرایم احتمالی او ادامه دارد. سرقت محموله کامیونها سروش، متهم سابقهدار و مسلح بارها به زندان افتاده اما پس از تحمل حبس بازهم کارهای خلافش را ادامه داده است. چرا راننده خودرو را با گلوله زدی؟ عصبانیام کرد. پشت ترافیک بودیم و او مدام بوق میزد. راه بسته بود ولی او دستش را روی بوق گذاشته بود. هوا گرم بود و کلافه شده بودم. صدای بوق عصبیام کرد و کنترلم را از دست دادم. فکر نکردی شاید کشته شود؟ من واقعاً قصدم قتل نبود اما زمانی که تیراندازی کردم و گلوله به گردنش خورد فکر کردم مرده است به همین دلیل فرار کردم و به تهران آمدم اما حالا که فهمیدم زنده است خیلی خوشحال شدم. سابقه آدم ربایی و سرقت داری؟ بله. سال 97 وارد باندی شدم که نیمه شبها در جادههای اطراف تهران، محموله کامیونها را سرقت میکردند. سوار بر خودرو در جادهها پرسه میزدیم و با دیدن کامیونها به او اشاره میکردیم که باربند یا در پشت کامیون باز است. راننده هم توقف میکرد و وقتی از کامیون پیاده میشد ما او را خفت میکردیم و دست و پاهایش را میبستیم و در گوشهای از جاده رها میکردیم. کامیون را هم با خودمان به انباری میبردیم و تخلیه میکردیم. بار کامیونها چه بود؟ برای ما فرقی نداشت. یادم میآید یکبار محموله فرش بود و یکبار هم محموله پنیر و مواد خوراکی. چطور دستگیر شدی؟ من و برادر و پدرم با چند نفر دیگر عضو باند بودیم. مأموران که محل ترددهای ما را رصد کرده بودند، یکی از همدستانم را بازداشت کردند و ما هم بازداشت شدیم.
23302
کد خبر 2087025