شکوه حضور درانتخابات با اعتماد به نسل جوان
به گزارش خبرگزاری اقتصاد ایران، این مهم در سالهای اخیر با توجه به عدم مدیریت مناسب مدیران و دولتمردان کشور و بد عهدی قدرت های بزرگ سیاسی و تجاری دنیا موجبات تضعیف کشور و همچنین سوء استفاده بسیاری از مدیران عالی کشور از منابع بی بدیل کشورمان و دست درازی های تمام نشدنی آنان به اموال و دارایی های مردم و بسیاری دیگر از نکات منفی در ارائه خدمت، موجب گردید تا مردم نسبت به انتخاب مدیران شهری (شورای اسلامی شهر و روستا) نمایندگان مردم در قوه مقننه (مجلس شورای اسلامی) و نماینده اجرائی خود در دولت (ریاست جمهوری) دلسرد واغلب پشیمان شوند.
بی اعتمادی بزرگی که خود مدیران کشور مسبب آن شدند، نابرابری، بی عدالتی، سوء استفاده از مقام و جایگاه، استفاده فرزندان و نزدیکان مدیران از امکانات کشور، مشارکت در پولشویی، مشارکت در اختلاس و حیف و میل اموال و دارایی های مردم که به امانت در اختیارشان قرار دارد و صد افسوس که امانتداری نمیشود. این موارد بخش کوچکی از دلایل بی اعتمادی و دلسردی مردم نسبت به مدیران و منتخبین فعلی و آتی خود میباشد.
اما چگونه میتوان راه حلی برای اعتماد سازی مجدد یافت؟
با وجود جوانان توانمند و تحصیلکرده و جدا شدن مدیران کهنه کار از کرسی هایشان نشاط جوانی بر سیستم کهنه و چروکیده مدیریتی باز خواهد گشت. در همین راستا میتوان به بیانات مقام معظم رهبری اشاره نمود که فرمودند:
منشور تربیتی نسل جوان بسیار خوب، هوشمندانه، عمیق و متین تنظیم شده است وحاکی از آنست که یک ذهن خلاق و لایق و جوان این کار را به روالی درست و منطقی پیش برده و سیاستها و برنامه ها و وظایف دستگاهها را در آن مشخص کرده و اینجانب از هر کاری که از یک مبداء فکری سرچشمه گرفته و بر یک روال منطقی جاری شود طرفداری و حمایت میکنم. زیرا کاری که یک مبنای صحیح داشته باشد و با نواخت مناسبی پیش برود به نتیجه قابل انتظار خواهد رسید و این مهم فقط با اعتماد به جوانان دست خواهد یافت.
با اندکی تامل بر این فرمایشات میتوان تصمیم درستی گرفت. تصمیمی بدور از هرگونه تخریب و گرایشات جناحی غلط. تصمیمی آگاهانه و هوشیارانه.
جامعه امروز ما نیاز به حضور جوانان در عرصه های مختلف دارد و این نیاز بدلیل تفاوت در تفکرتوسعه میباشد و این تفاوت یکی از مهمترین و اصلی ترین عوامل بی اعتمادی مردم به مسئولین میباشد.
اما تفکر توسعه نیافته و تفکر توسعه یافته چیست و چرا مردم ما دچار چنین بی اعتمادی شدند؟
تفکر توسعه نیافته تفکریست که تا مسئله ای به آستانه بحران نرسد به آن واکنش نشان نمیدهیم و همیشه مسائل خود را با گرانترین هزینه حل میکنیم. مثل رسیدگی به دندانها پس از پوسیدگی و درد طاقت فرسا.
مثل توجه به کمبود آب پس از خشک کردن دریاچه ها، رودخانه ها و چشمه ها.
مثل اصلاح نقاط حادثه خیز خیابان ها و جاده ها بعد از کشته شدن عده ای از عابرین.
کشورها و به تناسب تقسیم بندی هر کشوری، استانها و شهرها به توسعه یافته و عقب مانده تقسیم میشوند که در این تقسیم بندی، شاخص ها در طول زمان بازتعریف میشوند، ابتدا شاخص تعداد کارخانه و انبوه تولید و بعد درآمد ناخالص و... بوده اما امروزه شاخص اصلی توسعه یافتگی کشورها بهبود کیفیت زندگی عموم مردم است که شامل کیفیت سلامتی مردم یک جامعه و امید به زندگی آنها - کیفیت نظام آموزشی و میزان شکوفا سازی استعدادها و توانمندی فردی و اجتماعی - میزان سلامت و کارایی سازمانها و نهادهای حاکمیتی به گونه ای که شهروندان بتوانند در جامعه خود احساس عزت و امنیت و شکوفایی نمایند و میزان قانونمداری مردم و حاکمیت از مصادیق امروزی جامعه با تفکر توسعه یافتگی میباشد.
بنابراین مهمترین خصیصه در تفکر توسعه یافتگی ارزش و حق و انسان است که معنا پیدا میکند و این شاخص ها، مدلهای برنامه و هدف گذاری را تعیین میکند و به همین علت تکلیف تمام نهادهای تصمیم گیرنده وآینده ساز مشخص است چون محور ارزیابی ها فقط گزارش های متنوع عددی نیست بلکه حال و روز مردم است.
بنابراین استفاده از ظرفیت جوانان نخبه مهمترین ابزار برای جلوگیری از بحرانها و آسیب ها و مقابله با حوادث غیر منتظره و کاهش هزینه ها و تلفات میباشد. جوانانی که مورد اعتماد و اطمینان مردم باشند نه تنها آینده ای بهتر را رقم خواهند زد بلکه موجب ایجاد انگیزه برای نزدیک شدن مردم به مسئولین خواهند شد. فاصله عمیقی که برخی مسئولین این روزهای جامعه پس از رسیدن به کرسی ریاستشان ایجاد نموده اند و موجبات قهر مردم با مسئولین شده.
حال با این تعاریف کشور ما و جامعه ای که در آن زندگی میکنیم مارا جزو کدام جوامع قرارداده؟ بی شک جزو جوامع توسعه نیافته هستیم و برخی دلایل این مهم گواه توسعه نیافتگی جامعه ماست
معمولا موضوعاتی در کانون توجه قرار میگیرد که به بحران تبدیل میشوند:
1- خانواده ها تنها در مرز فروپاشی به مشاوره مراجعه میکنند
2- مسئولین پس از افزایش شدید فقر و بیکاری به فکر کنترل رشد جمعیت می افتند
3- پس از اینکه کل سرمایه های مادی و معنوی را مستهلک کردند بفکر طراحی الگوهای توسعه می افتند
4- جامعه از یک بحران وارد بحران دیگر میشود و به رویاها و آرزوهای خود کمتر فکر میکند و مدام در گذران روزمرگی و معیشتی خود گرفتار هستند
5- جامعه بعلت ترس از گرفتار شدن به بحران بعدی مدام در هیجان و استرس و اضظراب به سر میبرند و افراد جامعه احساس عقب ماندگی دارند و دچار هیجان جبران هستند چون فکر میکنند هر لحظه احتمال میدهند در مقابل اتفاقات بعدی زندگی یا بخش اعظم دستاوردهای زندگی خود را از دست داده یا ارزش خود را از دست میدهد.
در جامعه توسعه نیافته افراد حوصله ای برای عمیق نگری و دقیق شدن در ریشه اصلی معضلات و مشکلات ندارند، چون پیوسته بدنبال روشهای سریع و جادوگرانه برای حل مسائل میگردند اما چاره این معظل چیست؟ باید قبول کنیم که عدم مدیریت صحیح مدیران جامعه ما را دچار تفکر توسعه نیافتگی کرده و تنها ذهنمان در روند رشد تاریخی جهان مشغول شده از روند رشد امروزی جهان عقب مانده و راه حل اصلی تفکر توسعه یافتگی، استفاده از ذهن خلاق و جوان و مدیران تصمیم گیرنده با رشد ذهنی روز دنیا و نخبه میباشد. همه باهم برای ایرانی آباد و توسعه یافته... محمدی - دبیر اجرایی جمعیت جوانان انقلاب اسلامی در استان گیلان