صدا و سیما خلاء نظارت بر شبکه نمایش خانگی را پر میکند؟
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، شبکه نمایش خانگی نسبت به صدا و سیما که محل همیشگی و سنتی نمایش سریال بود، از فضای بازتری برای پرداخت به سوژههای خاص برخوردار است و موضوعاتی که صدا و سیما به دلیل بودجه یا فضای خود نمیتواند به آنها بپردازد در شبکه نمایش خانگی مورد توجه کارگردانان قرار میگیرد.
اقبال مخاطب در این چند سال اخیر نسبت به محصولات این رسانه بیشتر شده است، زیرا فضای سینمایی ما چندان نتوانسته (به جز چند فیلم کمدی) نظر مخاطب را جلب کند و جامعه بیشتر به سراغ آثار غیرمجاز و شبکه نمایش خانگی رفت.
اما در این مقطع عدم نظارت ارشاد به آثاراین حوزه بیش از پیش نمایان شد سریالهایی که بدون نظارت نیمه کاره رها شدند. سریالهای ناتمام و هزینه و وقتی که از مردم تلف میشود، اتفاقی است که از ابتدای آغاز به کار شبکه نمایش خانگی رخ داده و حالا با رونق گرفتن این شبکه بیشتر به چشم میآید.
«عشق تعطیل نیست» به کارگردانی بیژن بیرنگ یکی از این سریالها است، سریالی که قرار بود در 26قسمت تولید و مقابل دیدگان تماشاگران قرار بگیرد، اما ساخت آن پس از پنج قسمت به یکباره متوقف شد.
«ابله» به کارگردانی کمال تبریزی که قرار بود تجربه شیرین «شاهگوش» را برای مخاطب فراهم آورد، اما با پایانی دم دستی اعتراض مخاطبان را به همراه داشت وبا طراحی دم دستی پایان بندی این سریال، سازندگان را از اتهام رها کردن پروژه نجات داد.
«رقص روی شیشه» سریالی که آغازش به اتکای چهره بازیگران مطرح پرسروصدا بود و پایانش به سبک نریشنخوانی رادیویی پرسر وصداتر؛ وقتی نظارت بر ساخت یک اثر به صورت مناسب صورت نگیرد و دستمزدهایی که تهیه کننده ملزم به پرداخت آن شده به درستی به بازیگر پرداخت نشود تکلیف ادامه فیلمبرداری نامشخص شده و در نهایت به سرنوشت این سریال منجر میشود و اینجاست که تنها مخاطب است که متضرر میشود. این یک افتضاح برای شبکه نمایش خانگی است که مخاطبان را سرخورده کرد؛ مخاطبی که دوازده هفته، هفتهای 10هزارتومان هزینه کرد حالا هم مبلغی حدود 120هزارتومان از دست داده بود و هم هر هفته زمانی را صرف تماشای سریالی کرده بود که در نهایت ناتمام مانده بود. اتفاقی که هیچکس توضیحی برای آن ارائه نداد.
متاسفانه به دلیل عدم نظارت کافی و مناسب تولیدکنندگان این حوزه به این دلیل که انتظار بازگشت سریع سرمایه خود را دارند، اغلب از سوژههای دم دستی بهره میبرند تا در کمترین زمان و با حداقل هزینه، سریال را تولید و به بازار عرضه کنند. این روزها شاهد سریال بی کیفیت «دل» هستیم که مخاطب را به دلیل کشدار بودن وعدم توجه سازندگان به کیفیت اثر، دلزده کرده است.
محتوای سریالهای شبکه نمایش خانگی بیش از پیش در جهت تخریب سبک زندگی ایرانی و جایگزینی با منافع اشرافیگری و سرمایهداری است این مهم را میتوان در سریالهای «دل»، «عاشقانه»، «مانکن» و «عشق ممنوعه» به خوبی مشاهده کرد. یکی از سوژههای پرتکرار در این سریالها، مسائل جنسی است. به عنوان مثال ازدواج مردان مسن با دختران جوان و زنان مسن با مردان جوان به دلیل مسائل مالی و بازیها و تفریحات غیر اخلاقی در محافل پنهان بسیار رایج شد. با مروری بر آثار دهه اخیر میتوان شاهد تمرکز بر درآمدزایی در این حوزه بود و متاسفانه نه تنها شاهد پیشرفت و حرکت رو به جلو در این حوزه نیستیم بلکه هر سال سریالها دچار افت کیفیت و ضعف بیشتری میشوند.
مسائل و موضوعاتی که امکان پخش در تلویزیون و حتی سینما را ندارند در سریالهای شبکه نمایش به نمایش درمیآیند. نکته مورد توجه این است که نویسنده تلویزیون و سریالهای شبکه نمایش در برخی مواقع یکی است، در واقع نویسندهای که امکان پرداختن به موضوعی در تلویزیون را نداشته باشد در شبکه نمایش خانگی آن را جبران میکند. عبور از خط قرمزها مزیت نسبی سریالهای شبکه نمایش خانگی است امروز تنها شاهد موضوعات درام و عاشقانهای هستیم که گاهی با خیانت گره میخورد.
مراجع نظارتی سینما مانند شورای پروانه ساخت و صدور پروانه نمایش در بخش سریالها نیز وجود دارد، اما آثاری که در شبکه نمایش خانگی عرضه میشود به اندازه کارهای سینمایی و تلویزیونی مورد توجه منتقدین و کارشناسان و از نظر زیبایی شناختی، محتوایی و فرهنگی مورد بررسی قرار نمیگیرد به همین دلیل است که کیفیت آن کمتر مورد توجه است.
با تغییر در شرایط فعلی که قرار است نظارت برعهده سازمان صدا و سیما باشد امیدواریم بتوانیم شاهد آثار ارزنده و قابل اعتنا در این حوزه باشیم تا علاوه بر پر کردن جای خالی آثار تاریخی دیگر شاهد سرخوردگی و دلزدگی مخاطب نباشیم.