شنبه 3 آذر 1403

طعنه ای که به خود اصلاح‌طلبان بازمی‌گردد!

وب‌گاه الف مشاهده در مرجع
طعنه ای که به خود اصلاح‌طلبان بازمی‌گردد!

در میانه کارزار انتخابات ریاست‌جمهوری و تبلیغات، مسئله‌ای که دستاویز برخی برای نامزدها و رسانه‌های جریان اصلاح‌طلب برای انتقاد و حتی نیش‌وکنایه‌های بسیار قرار گرفته، متصف کردن دیگر کاندیداها به صفت پوششی است. برخی مدعی‌اند که دو نامزد حاضر در عرصه انتخابات (زاکانی و قاضی‌زاده هاشمی) را نمی‌توان کاندیداهایی جدی تلقی کرد چون نفس حضورشان برای رقابت و کسب رای نیست و بیشتر پوششی برای جبران ضعف‌های دیگر افراد هم‌سو با خود و همچنین ایجاد فضایی برای هجمه به مخالفین است. این مسئله به‌قدری در انتخابات پررنگ بود که در مناظره سوم، مسعود پزشکیان و مصطفی پورمحمدی در پاسخ به انتقادات و کنایه‌های زاکانی، با لحنی آمیخته به تحقیر سعی کردند او را نامزدی پوششی تلقی کنند که تا آخر در عرصه رقابت باقی نمی‌ماند و بنابراین نیازی به مجادله با او نیست. البته که زاکانی به‌شکل تندی در مقام پاسخ به این انتقادات برآمد و از عزم خود برای ادامه حضور در کارزار انتخابات سخن گفت اما فارغ از این مسئله، آن‌چیزی که اهمیت دارد، واکاوی مسئله نامزد پوششی و بهره‌برداری از آن به‌عنوان یک ناسزای سیاسی است.

از منظر اصلاح‌طلبان، داوطلبی که صلاحیتش توسط شورای‌نگهبان احراز شده و شرایط حضور در انتخابات را پیدا کرده، اگر در فرصت تبلیغات انتخاباتی حضور فعالی داشته، در مناظرات نقدهای تند خود را به نامزدهای مدنظر جریان اصلاحات وارد و در آخر به‌سود فرد دیگری ازکاندیداهای جریان اصولگرا از رقابت کناره‌گیری کند، چیزی جز یک کاندیدای پوششی نیست و به‌همین دلیل باید نگاهی غیر جدی به وی داشت. با این رویکرد است که پزشکیان و پورمحمدی - که نگاه سیاسی و راهبردهایش این روزها همپوشانی بسیاری با اصلاح‌طلبان دارد - در مناظره جمعه‌شب نزاعی را با زاکانی شکل داده و سعی کردند فضایی برای هجمه به وی با پوششی تلقی کردن وی ایجاد کنند. اما این نگاهی ناقص به ماجرا بوده و برای ارزیابی و صحت‌سنجی ادعاهای اصلاح‌طلبان باید دید صفت پوششی که از آن به‌عنوان طعنه سیاسی استفاده می‌کنند، در مورد خود آنان صدق می‌کند یا نه.

تا قبل از انتخابات ریاست‌جمهوری سال 96 به‌یاد نداریم که دو نامزد تایید‌صلاحیت‌شده از یک جریان سیاسی وارد کارزار انتخابات شوند و به‌صورت هماهنگ و موازی پروژه‌ای را پیش‌ببرند که فرجام آن از ابتدا مشخص باشد. انتخابات دوازدهمین دوره ریاست‌جمهوری عرصه‌ای بود برای حضور همزمان حسن روحانی و اسحاق جهانگیری؛ رئیس دولت و معاون اول رئیس‌جمهور که مشخص بود قرار بر تداوم دولت روحانی و ریاست‌جمهوری اوست اما با توجه به توانایی جهانگیری در مناظرات و پاسخ‌های تند و تیز به دیگر رقبا و فرصت بیشتر برای دفاع از دولت وقت، وی در انتخابات حضور یافت و پس از نطق‌هایی غرا و فضاسازی علیه دیگر نامزدها، از کاندیداتوری انصراف داد و این برخلاف ادعاهای او در خلال کارزار انتخابات 96 مبنی بر حضور تا آخر رقابت‌ها بود!

هر چند که اساساً ایرادی به این قسم تاکتیک‌های سیاسی نیست و انتخابات محلی برای بهره‌گیری از همه ظرفیت‌های قانونی موجود برای کسب رای و پیروزی است اما رویکرد متناقض اصلاح‌طلبان است که ماجرا را عجیب می‌کند. نمی‌توان از تاکتیک سیاسی جناح خود برای پیروزی در مقطعی نه‌چندان دور، چشم‌پوشی کرد اما اتخاذ روشی مشابه در اردوگاه رقیب را به نقد کشید و حتی از آن به‌عنوان طعنه سیاسی و تحقیر بهره برد. مبدع این کار، اصلاح‌طلبان بودند و اگر حضور نامزدهای پوششی فی‌نفسه بد است باید زبان آن‌ها به نفی گذشته و انتقاد از رویکرد جهانگیری و روحانی گشوده شود و سپس دیگر نامزدهای منتسب به جریان اصولگرایی را مجازات کرد. هر چند که گذر زمان و حضور یا انصراف زاکانی و قاضی‌زاده هاشمی مشخص خواهد کرد تا چه‌اندازه ادعاهای اصلاح‌طلبان مبنی بر پوششی‌بودن این افراد، محلی از اعراب دارد یا نه.