ظریف: این تحلیل من نیست + تحلیل
ایسنا نوشت: در پی انتشار مطلبی منسوب به ظریف در برخی رسانه ها، وزیرخارجه سابق کشورمان تعلق این تحلیل به خود را تکذیب کرد
بر اساس این گزارش مطلبی طی ساعات اخیر با عنوان «برنده نهایی جنگ اوکراین» در برخی رسانه ها با انتساب به محمد جواد ظریف منتشر شده است در حالی که نویسنده این تحلیل فرد دیگری است.
ظریف گفت: «تحلیل منتشر شده، تحلیل قابل توجهی است اما نویسنده آن بنده نیستم.»
این تحلیل متعلق به مهدی تدینی تاریخنگار است که در کانال او با تیتر «خرس سیبری و پیرمرد شکارچی» منتشر شده است.
تدینی در توضیحی در کانال خود نوشته است: «این مطلب بنده (خرس سیبری و پیرمرد شکارچی) از صبح در سایتها، کانالها و گروهها به اسم «محمدجواد ظریف» دست به دست میشه. من مشکلی ندارم، ولی فکر کنم برای آقای ظریف دردسر بشه. لطفاً اطلاعرسانی کنید.»
بیشتر بخوانید:
متن یادداشت منتشر شده به این شرح است:
از کجا آغاز کنیم که بیراه نباشد؟ آلمان عزمش را جزم کرده بود تا به بهانه مناقشهاش با لهستان سر شهر دانتسیگ، خاک این کشور را به توبره بکشد. اروپا در آستانه جنگی «ملی» بود که میتوانست به جنگی «جهانی» بدل شود. آن زمان در فرانسه شعاری سر زبانها افتاد: «چرا برای دانتسیگ بمیریم؟» بیتردید اروپا امروز دقیقاً با همین وضعیت روبروست: «چرا برای کییف بمیریم؟» اگر قرار باشد جنگی جهانی آغاز شود، همینگونه آغاز میشود که دیروز آغاز شد، و اگر هم قرار باشد جلوی جنگی جهانی گرفته شود، به همین شکل جلوی آن گرفته میشود که میبینیم.
اروپا پیر و ضعیف است و در بیهویتی غرق شده است. آمریکا نیز هر روز در دفاع از ارزشهایی که مدعیاش است، بیعرضهتر به نظر میرسد. اما واقعیت این است که مسائل سیاسی را نمیتوان با گویشی «پهلوانی» و «شوالیهای» خواند. عدم واکنش نظامی به روسیه رفتاری معقول است و زیرکی هوشمندانهای در پس آن نهفته است گرچه بیتردید غرب «نبردگریز» است.
این پیروزی رعدآسا شکستهای بزرگی را برای روسیه در پی خواهد داشت که در بلندمدت دامنش را میگیرد و به نظر میرسد غرب تعمداً روسیه را به چنین مسیری هدایت کرده. صاحبنظران آمریکایی اتفاقات امروز را در میانه دهه 1990 پیشبینی کرده بودند؛ وقتی به کلینتون هشدار میدادند توسعه ناتو به شرق، روسیه را به مسیر ناخوشایندی سوق میدهد. روسیه تا دو دهه توان نداشت این ترس هشداردهندگان را جامه عمل پوشاند (اولین گروه از کشورهای بلوک شرق در 1999 به ناتو پیوستند و ناتو در 2004 به مرزهای روسیه رسید).
اگر با مقیاس «سالانه» به قضایا نگاه کنیم، روسیه جواب دندانشکنی به غرب و غربگرایان اکراینی داده، اما مقیاس مطالعه تاریخ «سال» نیست، بلکه «دهه» است. مشکل روسیه با این تهاجم نه تنها حل نشد، بلکه به گونهای گره خورد که دیگر حل نخواهد شد و در فرایندی میانمدت گریبانش را خواهد گرفت. برای اینکه بفهمیم چرا، باید صورتمسئله درست را بنویسیم. صورتمسئلهای که در رسانهها و اذهان مطرح است، صورتمسئله نادرستی است. مسئله مواجهه روسیه با غرب نیست! بلکه پرسش این است که «ملتهای همسایه با روسیه در میان دو میدان جاذبه شرق و غرب چه باید بکنند؟» آن چیزی که باعث توسعه ناتو به شرق شد، خواست همین ملتها بود، نه صرفاً خواست آمریکا یا کشورهای ناتو! این میل همسایگان روسیه به ائتلاف نظامی با غرب، ریشه در خاطرات بدی دارد که از خودکامگیهای کرملین در ذهن دارند.
پوتین کییف را اشغال میکند، زِلِنسکی بازداشت یا متواری میشود و دولت روسدوست جدیدی شکل میگیرد که بسیار ناتوانتر و منفورتر از دولت یانوکوویچ خواهد بود؛ همان دولتمرد روسدوست که در جنبش یورومیدان در اوایل 2014 سرنگون شد. اگر تا پیش از این لشگرکشی و بمباران بیسابقه روسیه بختی برای حفظ نفوذ سنتیاش در اکراین داشت، از این پس فقط باید با زور سرنیزه اکراین را حفظ کند به دست آوردن دل اکراینیها که تعیینکنندهترین عامل بلندمدت است، شاید دیگر محال باشد. شاید بگویید: «مشکلی نیست! اکراین را با سرنیزه حفظ خواهد کرد!» بله! شاید بتوان چند سالی چنین کرد، ولی در بلندمت چنین چیزی میسر نیست.
روسیه خطا کرد! مرد دائمالخمری که به کتک زدن همسر و فرزندانش عادت داشت، سالها بود وانمود میکرد خوشاخلاق شده و دیگر روی خانوادهاش کمربند نمیکشد! اما باز روسیه به سراغ کمد قدیمی رفت، بطریهای ودکا را درآورد، مست کرد و زن و بچهاش را زیر کتک گرفت. این رفتار بدترین پیام را به سایر همسایگان روسیه مخابره کرد (مانند مداخلات اخیرش در بلاروس و قزاقستان). به عنوان نظارهگر بیرونی که سرنوشت اکراین را دنبال میکند، معتقدم بهتر بود اکراین در غربگرایی میانهروی پیشه میکرد و موازنه مثبتی در مواجهه با روسیه و غرب برقرار میکرد و از ناتو نیز فاصله میگرفت. اما اگر بخشی از مردم اکراین در روسهراسیشان سازشناپذیر عمل کردند، خطای روسیه به مراتب بزرگتر، زیانبارتر و توجیهناپذیرتر بود.
در این میان غرب و اروپا با همه جنگگریزی و نادلاوریشان مانند پیرمردهای زیرک، جوانی قلدر را به سوی خشونتی سرمستانه سوق دادند تا در بلندمدت زمینگیرش کند. از فردای پیروزی اوضاع به نفع روسیه پوتینیستی پیش نخواهد رفت، و غرب هم با جلوگیری از درگیری نظامی هزینههای خود را تا حد امکان پایین آورده است. در یک جمله: غرب نمیتواند دندان این خرس سیبری را بکِشد، اما خرس را مجبور کرد طعمه گوشتتلخ و چغری را به دندان بگیرد تا یا مجبور شود سریع آن را رها کند یا ناگزیر شود سالها آن را در آروارهاش بفشارد و بدینسان دندانش از ریشه سست شود. آدم عاقل با خرس سرشاخ نمیشود، آن را در تله میاندازد.
21219
کد خبر 1607616