جمعه 9 آذر 1403

عباس عبدی به اصلاح‌طلبان: مثل فرهیخته‌ها طلاق بگیرید!

وب‌گاه فرارو مشاهده در مرجع
عباس عبدی به اصلاح‌طلبان: مثل فرهیخته‌ها طلاق بگیرید!

به گمانم اگر اصلاح‌طلبان می‌خواهند که کماکان به صورت منسجم و واحد تصمیم بگیرند، باید راه آن را از طریق گفت‌وگوی آزاد پیدا کنند. در عین حال راه را باز بگذارند که دیگران اگر قانع نشدند مسیر خود را بروند، بدون اینکه انگ و برچسب به آن‌ها زده شود. ولی اگر گروهی هم پیدا شد که راه خود را جدا کرد و رفت، دیگر حق ندارد در صورت شکست تقصیر را به گردن دیگران بیندازد که چرا با ما همراهی نکردید؟ خلاصه...

عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: یکی از اشتباهات عجیب جناح حاکم و بخشی از تندرو‌ها این است که تمایزی میان اصلاحات و اصلاح‌طلب‌ها نمی‌گذارند. آنان گمان می‌کنند که اگر اصلاح‌طلب‌ها نباشند؛ نیازی هم به اصلاحات نیست. اصلاحات را تخم لقی می‌دانند که اصلاح‌طلبان به دهان جامعه انداخته‌اند.

این تصور بسیار ساده‌انگارانه و نادرست است. گیریم که اصلاح‌طلبان به هر دلیلی ضعیف یا حتی نابود شوند. چه دردی را از وضعیت فعلی جناح غالب درمان خواهد کرد؟

اصلاح‌طلبی یک ضرورت و نیاز امروز جامعه ایران است. اگر بر فرض محال اصلاح‌طلبان هم دود شوند و به هوا؛ یا آب شوند و به زمین بروند باز هم این نیاز باید از طریق مجموعه‌ای دیگر پاسخ داده شود، در غیر این صورت کل جامعه دچار بحران سیاسی و فقدان راه‌حل خواهد شد. به همین علت تا هنگامی که یک ساختار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی نیازمند اصلاحات است، هیچ‌گاه پرچم اصلاح‌طلبی بر زمین نخواهد ماند. به میزانی که این نیاز شدیدتر باشد، حتما کسانی پیدا خواهند شد که این پرچم را بردارند؛ بنابراین با وجود مدیریت موجود از سوی اصولگرایان، خواه‌ناخواه تقاضا برای اصلاحات بیشتر و بیشتر می‌شود.

آیا اصولگرایان موجود قادر به برداشتن این پرچم هستند؟ اگر کسانی از میان آنان پیدا شوند و صادقانه چنین پرچمی را بردارند و به دوش بکشند حتما خیلی از مردم از آنان حمایت خواهند کرد، ولی تا رسیدن به نقطه‌ای که مبانی فکری آنان با اصلاحات تطبیق پیدا کند، راه طولانی در پیش است.

تا آن زمان و رسیدن به چنین مرحله‌ای، بخشی از اصلاح‌طلبان همچنان توان و قدرت این را دارند که پرچمداری اصلاحات را عهده‌دار شوند، ظرفیت نفوذ اجتماعی آنان قابل مقایسه با اصولگرایان نیست. انتخابات اسفند ماه به خوبی این تفاوت ظرفیت را نشان داد. به ویژه در مناطق و شهر‌های اصلی کشور که اهمیت سیاسی بیشتری دارند، این تفاوت‌ها فاحش است. فراموش نکنیم که حتی در رقابت معمول هم ابر و باد و مه و خورشید و فلک به حمایت آنان می‌آیند، ولی باز هم قادر به پیروزی بر اصلاح‌طلبان نیستند، مگر زمانی که کل بازی را به هم بزنند یا اصلاح‌طلبان با عدول از اصول خود مرتکب اشتباهات مرگبار شوند.

با این وجود و پذیرش مشکلات جدی درون‌اصلاحاتی آنان چگونه باید رفتار کنند تا از این وضعیت سربلند بیرون آیند؟ در اینجا به یک اصل شکلی، ولی بسیار مهم اشاره می‌کنم. مهم‌تر از هر چیزی باید یاد بگیریم با یکدیگر گفتگو کنیم. طعنه زدن و در یک جمله دستورالعمل صادر کردن که کی باید برود و کی باید بیاید و متلک‌پراکنی، نه تنها هیچ مشکلی را حل نمی‌کند که جز کدورت و افزایش فاصله‌ها نتیجه دیگری ندارد. متاسفانه این نحوه گفتار از سال 1384 و شاید هم پیش از آن آغاز شد.

بدتر از همه اینکه معمولا چنین گفتار‌های بی‌منطق و تحریک‌آمیزی بیش از حد معمول شنیده و بازنشر می‌شوند. این رفتار به شدت ضد اصول پذیرفتنی اصلاحات است. باید از ادبیات سیاسی به معنای اعلام موضع و تضعیف یا دست انداختن طرف مقابل پرهیز کرد. این ادبیات در صورت کاربرد، ویژه رقابت‌های انتخاباتی و برون‌حزبی و موقتی است. ادبیات درون‌گروهی متضمن استدلال و منطق و تکیه بر شواهد تجربی و گزاره‌های علمی فراتر از اشخاص گفت‌وگوکننده است.

وضعیت امروز کشور و اصلاحات بیش از همیشه ضرورت تن دادن به یک گفت‌وگوی آزاد را فریاد می‌زند؛ گفت‌وگویی شفاف و صریح، بدون برچسب‌زنی‌های زیان‌بار. پیشنهاد می‌شود که احزاب و گروه‌ها و حتی افرادی که حرف و نظری دارند، دیدگاه خود را به‌طور رسمی منتشر و دیگران را به نقد آن فرا بخوانند. این نظر باید معطوف به تحلیل وضع موجود و راه‌های برون‌رفت از آن، چه در زمینه تحلیلی و نظری و چه در حوزه تشکیلاتی و عملی باشد.

همچنین باید متضمن پاسخ به نقد‌هایی باشد که به‌طور معمول بر این دیدگاه‌ها وجود دارد.

پرداختن به گذشته و اینکه میراث‌دار اصلاح‌طلبی کیست و یقه‌گیری گذشته، جز اتلاف وقت و افزایش کدورت و شخصی کردن مسائل نتیجه دیگری ندارد. مساله مهم برای احزاب این است که از اظهارنظر‌های فردی پرهیز کنند. این نمی‌شود که یک نفر از آنان نظر دهد، سپس دیگران به رفوکاری آن مشغول شوند. هزینه این رفتار‌ها به خودشان و نیز همه اصلاح‌طلبان تحمیل خواهد شد و نفع چندانی از رفوکاری اظهارات نادرست و زیان‌بار نصیب نمی‌شود.

باید کلیه شعار‌هایی که داده می‌شود را در رفتار درون گروهی خود نهادینه کرد و به کار بست. بنده به نوبه خود خواهم کوشید که اگر چنین تحلیل و نظری از سوی هر گروهی منتشر شود آن را نقد کنم. نقد لزوما به معنای رد نیست، بلکه یک ارزیابی کلی است تا از این طریق به فضای گفتمانی اصلاح‌طلبان کمک شود.

به گمانم اگر اصلاح‌طلبان می‌خواهند که کماکان به صورت منسجم و واحد تصمیم بگیرند، باید راه آن را از طریق گفت‌وگوی آزاد پیدا کنند. در عین حال راه را باز بگذارند که دیگران اگر قانع نشدند مسیر خود را بروند، بدون اینکه انگ و برچسب به آن‌ها زده شود. ولی اگر گروهی هم پیدا شد که راه خود را جدا کرد و رفت، دیگر حق ندارد در صورت شکست تقصیر را به گردن دیگران بیندازد که چرا با ما همراهی نکردید؟ خلاصه اگر هم می‌خواهید طلاق بگیرید، مثل دو آدم فرهیخته باشید. برای جدا شدن نیاز به جنگ و جدل و خراب کردن یکدیگر نداریم تا توجیهی برای جدایی باشد.