علفزار تردید میان قدرت و عدالت
تهران - ایرنا - «علفزار» از آثار پُر بحثِ جشنواره فجر به حساب میآید، از آن سوژههایی که احتمالا در اکران عمومی با تغییراتی همراه شود، با انبوهی از بازیگران خوب از جمله پژمان جمشیدی. علفزار بر اساس پروندههای قضایی واقعی است و دو سه داستان فرعی دیگر را با آن پیوند زده است.
در نگاه اول بود و نبود خرده داستانها در فیلم هیچ تاثیری ندارد و فقط به جهت تغییر فضای فیلم است ولی وقتی دقیق فیلم را بررسی میکنیم متوجه وجود نقش کودکان در کلیت فیلم میشویم. نکته مهم فیلم علفزار داستان فیلم حول محور بچه هاست. چهار کودک در چهار داستان فیلم وجود دارند که تمام فیلم را در بر میگیرند.
بچهای که ابتدای فیلم میمیرد. مادری که جلوی چشمان فرزندش به او تجاوز شده. مادری که بعد ده سال به دنبال شناسنامه بچهاش است و نمیخواهد نام نامشروع روی آن باشد و بچه بیمار بازپرس که اهرم فشاری میشود از سوی دادستان برای بر هم زدن عدالت. علفزار فیلم بسیار تلخی است، فیلمی که هر چه قدر جلوتر میرویم تلختر و چرکتر میشود.
فیلم تعلیق و هیجان خوبی دارد و هر چه میگذرد بر پیچیدگی داستان افزوده میشود. سارا بهرامی جزو بازیگران خوب فیلم به شمار میرود که فشار وارده به شخصیت خودش را به خوبی در حرکاتش نشان میدهد. باید به پدیده فیلم یعنی صدف اسپهبدی اشاره کنم که در این فیلم با گریم سنگینی که دارد در لحظات کوتاهی که حضور دارد میدرخشد.
شاید این کار سکوی پرتابی برای اسپهبدی باشد. دیالوگ نویسیها در فیلم بسیار عالی انجام شده و در بعضی سکانسها بدون ترس بیان میشود. علفزار شروعی محکم دارد و بیننده را در جا میخکوب میکند.
در ادامه هم داستان را خوب پیش میبرد و در پایان با یک نریشن پایان مییابد ولی از روی همین صدا متوجه عاقبت کار مجرمان میشویم. فیلم علفزار با تمام خط قرمزهایی که رد کرده برایم قابل احترام است و آینده خوبی را برایش متصور هستم.