علی معلم؛ یادی زنده در جشن حافظ
ادامه سنت برگزاری جشن خصوصی حافظ به همت فرزند و همسر او ستودنی است چون بهای آن را با تعطیل مجله و تلاش موفق برای احیای آن پرداخته بود...
عصر ایران؛ مهرداد خدیر - برگزاری بیستویکمین دوره جشن حافظ (جشن خصوصی سینمای ایران) بهانهای است برای یادکرد «علی معلم» که پایهگذار این جشن بود و نزدیک به 5 سال پیش در 23 اسفند 1395 در 55 سالگی و ناگهان چشم از جهان بست.
نویسنده، روزنامهنگار، مدیر و سردبیر مجله «دنیای تصویر» که برنامهساز تلویزیونی هم بود و با سیمایی سینمایی و بیانی گرم، مجری توانمند و جذابی هم به حساب میآمد. در جشن حافظ تنها به معرفی برترینهای سینما پرداخته نمیشود بلکه تولیدات شبکه نمایش خانگی و چهرههای تلویزیونی را نیز دربرمیگیرد یا همان «دنیای تصویر» و نه تنها به لحاظ تعلق به بخش خصوصی که از این جنبه نیز متمایز است. این نوشته درباره برگزیدگان و معرفی شدگان جشن امسال نیست که با عبور نسبی از شرایط محدود کننده کرونایی مجال برگزاری یافت اگرچه جوایز اصغر فرهادی به خاطر فیلم «قهرمان» و اقدام مسعود کیمیایی در تقدیم جایزه به مردم اصفهان و زاینده رود از نفسافتاده قابل ذکر است.
به این خاطر است که از ادامه سنت برگزاری جشن خصوصی حافظ به همت فرزند و همسر علی معلم (امید معلم و آذر معماریان) گفته شود و این که بهترین یاد، همین است چرا که علی معلم به خاطر این جشن هزینه داد و یک بار وقتی در دولت احمدی نژاد معاونت مطبوعاتی ارشاد وقت و نه دستگاه قضایی مجوز مجله «دنیای تصویر» را لغو کرد، نوشتم: «اتهام اصلی علی معلم و دنیای تصویر این است که جشن مستقل سینمایی (حافظ) برگزار میکنند و این به مذاق کسانی که همه امور را هدایت شده و در کنترل خودشان میخواهند و استقلال و اعتماد به نفس دیگران را برنمیتابند، خوش نیامده است».
او البته پیگیری کرد و با حکم قضایی توانست مجله را احیا کند و چند ماه بعد که دیداری دست داد، به آن نکته اشاره کرد و گفت: آری، تمام مشکل همین بود و هر چند مجله دوباره منتشر شد اما جشن سینمایی حافظ معوق و معلق ماند تا آن دولت رفت. علی معلم را با سیمای خوش، صدای خوب و بوی عطر و البته دود سیگار به خاطر میآورم و همین آخری شاید او را از پا درآورد اما سیگار کشیدن او هم خاص بود؛ خیلی خاص.
یک بار در حاشیه جشنوارهفیلم فجر که دیداری دست داد و گفتوگویی درگرفت، چنان مدهوش لباس آراسته و نوع سیگار کشیدن او به سبک «کلینتایستوود» شده بودم که بیش از آن که به سخنان او گوش کنم مراقب بودم که کی سیگار از دهان او میافتد! چون نه لای انگشتان او که گوشه لب آرام آرام خاکستر میشد در حالی که همزمان پیوسته حرف میزد. با همه مراوده داشت و جناح و خط و ربط نمیشناخت اما اصول خود را رعایت میکرد و به صرف پول به هر کاری تن نمیداد. به همین خاطر با این که میتوانست مانند برخی دیگر به همکاری خود با تلویزیون ادامه دهد و منتقد ثابت سینمایی شود اما ترجیح داد با «دنیای تصویر» و «جشن سینمایی حافظ» شناخته شود نه با هر برنامه. سه شنبه 24 اسفند 1395 نوشتم: «قرار بود امشب سه شنبه 24 اسفند 1395 به دعوت حسین پاکدل نویسنده نمایشنامه «نام مادران من» به تماشاخانه رو به روی سینما عصر جدید برود و قرار بود هانا کامکار به نمایندگی از بازیگران حضور او را گرامی دارد. جای او اما امشب در این نمایش خالی است و جای او در عرصه مطبوعات خالیتر و جای او در جشن سینمایی حافظ» و حالا در اول آذر 1400 میتوان گفت سینماگران در شامگاه 29 آبان 1400 یاد یک روزنامهنگار خوش ذوق را گرامی داشتند.
کسی چه میداند شاید هم در جشن شنبه شب، گوشهای ایستاده بود و داشت مثل کلینت استیوود سیگار میکشید. سیگار، چیز خوبی نیست اما به هر کس نیاید به علی معلم میآمد!
لینک کوتاه: asriran.com/003Pks