غریبگی اصلاحطلبان با هویت اسلامی مردم
تنوع فکری مردم حاضر در تجمعات مذهبی فراتر از دستهبندیهای سیاسی است؛ اصلاح طلبان، اما مردم را نمیشناسند، بین آنها و هویت اسلامی این مردم فاصله معناداری وجود دارد.
به گزارش مشرق، کبری آسوپار فعال رسانه ای طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: پیادهروی اربعین، جشن خیابانی غدیر، سرود سلام فرمانده برای امام زمان، مراسمات مختلف دهه اول محرم، شیرخوارگان حسینی، حج، زیارت حرمهای مختلف اهلبیت و امامزادگان همه به بهانههای مختلف مورد نقد، خدشه و حتی حمله اصلاحطلبان قرار گرفته است یا با سانسور کامل یا کوچکنمایی مواجه شده است. در حالی که اصلاحطلبان همواره خود را بازتابی از صدا و خواست مردم عنوان میکنند و وقتی اینطور تناقض عیان میشود، این سؤال به وجود میآید که آیا میلیونها ایرانی که به راهپیمایی اربعین میروند یا آن جمعیتی که در جشن خیابانی غدیر شرکت میکنند، از نگاه اصلاحطلبان «مردم» نیستند یا اینجا دیگر نظر و رأی مردم محترم نیست؟
یکی از اصلیترین انتقادات آنها بی توجهی هیئتهای مذهبی به شادی مردم و همواره دنبال عزاداری بودن بوده است. اما حالا آنها در برابر جشن خیابانی غدیر که سرشار از شادی و شعف مردمی بود، چه کردهاند؟ باز سانسور، کوچکنمایی، عدم حضور، انتقاد، شبهه، خدشه؛ چرا؟ چرا اصلاحطلبان خود را از این مدل مراسمات جدا میدانند؟
احساس ضعف شاید اولین گزینهای باشد که با دیدن بغض اصلاحطلبان نسبت به مراسمهای مذهبی به ذهن متبادر میشود. آنها هیچگاه نتوانستهاند یک مراسم مذهبی را ساماندهی و مدیریت کنند، توان ایجاد یک تجمع دینی را ندارند و نتوانستهاند اجتماعی را به گونهای شکل دهند که هویت اسلامی مردم در آن مورد توجه قرار گرفته باشد. به عبارتی دیگر میتوان گفت هویت دینی مردم ایران از دستبرد و سوءاستفاده اصلاحطلبان در مسیر منافع جناحیشان دور مانده و آنها برای خود در این رویدادها سود سیاسی متصور نیستند. بنابراین، دنبال سودجویی سیاسی از مسیر خدشه بر آنها هستند؛ اگر حمایت از دین سود سیاسی ندارد، تخطئه دین شاید نفعی داشته باشد؛ اصالت با سود جناحی است!
آنها یک عمر تئوری بافتهاند که مردم ایران از دین روی گردان شدهاند (از قضا همیشه هم رؤسای جمهور اصلاحطلب عمامه دین بر سر داشتهاند!) حالا انعکاس حضور مردم در مراسمات دینی نقض همان حرفهای خودشان است و نشان میدهد مردم از دین روی برنگرداندهاند. پس باید سانسور کنند یا بگویند مردمی نبود و حکومتی بود.
خطر آنچه اصلاحطلبان انجام میدهند غیریتسازی نسبت به خود و دوقطبیسازی در جامعه است. آنها خود را جدا از اقشار مختلفی که در مراسمهای مذهبی حضور فعال دارند، تعریف میکنند و حتی مقابل این تودههای مردمی صف میکشند و بعد دیگران را متهم به فعالیت ضد مردمی و بی اعتنایی به نظر مردم میکنند. یعنی عملاً میگویند مردمی که حضورشان هویت اصلاحطلبی نداشته باشند و از حضورشان برای اصلاحطلبان آبی گرم نشود، از نظر ما مردم نیستند!
از سویی، همین نوع عملکرد، اثباتکننده نگاه سیاسی آنان به گردهماییهای مذهبی مردم است. اگر این گردهماییها برای آنان نفع سیاسی داشته باشند، حاضرند مبلغ تئوری مبتذلی همچون «درس مذاکره از عاشورا گرفتن» شوند و فلان هیئت حسینی یزد را محض مصادره در بوق و کرنا کنند، اما اگر نفع سیاسی نرسد، فقط انتقاد و شبهه وارد کنند.
تنوع فکری مردم حاضر در تجمعات مذهبی فراتر از دستهبندیهای سیاسی است؛ آنها، اما مردم را نمیشناسند، بین آنها و هویت اسلامی این مردم فاصله معناداری وجود دارد که نشان میدهد آنها نمیخواهند این گزاره پررنگ هویتی را به رسمیت بشناسند، حتی اگر از میان همین مردمی که پای ثابت مراسمات دینی هستند، به آنها رأی داده شود.