غش یلدای رسانه ملی از فرهنگ به سمت سرگرمی
اساساً زمانهای طلایی برای رسانه ملی میتواند از دو جهت موضوعیت داشته باشد؛ یکی عرضه قابلیتهای سرگرمیمحور و دیگری ارائه محتوای فاخر. این دو عنصر و تلفیق آن به فراخور حال و هوا و رویکردهای هر شبکه میتواند شدت و ضعف داشته باشد
روزنامه جوان نوشت: شب یلدا، لحظات افطار و لحظه تحویل سال در نوروز، زمانهای طلایی رسانه ملی برای عرضه بهترین برنامههای زنده است. لحظاتی که اصطلاحاً از آن به عنوان گلدنتایم یاد میشود. این لحظات میتواند عیار مدیران شبکهها را نشان دهد، چراکه هر شبکه سعی میکند بهترینهای خود را رو کند. انتظار میرود برای لحظات طلایی، بهطور عادی و به فراخور حال و هوا و فضای هر شبکه، تلفیقی از محتوای فاخر و عامهپسند ارائه شود. شبکههای رسانه ملی در شب یلدای امسال هر آنچه در چنته داشتند رو کردند تا در رقابتی سخت و نفسگیر مشتری بیشتری جذب کنند، اما درک نادرست از برخی مسائل سبب شد آنگونه که شایسته مخاطب ایرانی است، موفق عمل نکنند. در کل ماراتن یلدای 1402 میتوانست فاخرتر از چیزی باشد که رسانه ملی ارائه داد.
اساساً زمانهای طلایی برای رسانه ملی میتواند از دو جهت موضوعیت داشته باشد؛ یکی عرضه قابلیتهای سرگرمیمحور و دیگری ارائه محتوای فاخر. این دو عنصر و تلفیق آن به فراخور حال و هوا و رویکردهای هر شبکه میتواند شدت و ضعف داشته باشد. در بحث محتوای فاخر، انتظاری که از شبکه 4 میرود به عنوان شبکهای که بیشتر مخاطب آن خاص بوده و مدعی نگاه فرهیختگی است با انتظاری که از شبکه 3 سیما به عنوان شبکهای با رویکردهای عامهپسند و سرگرمیمحور میرود، متفاوت است. زنده بودن آنتن نیز موضوعی است که جذابیتهای آن را بیشتر میکند. برای همین شبکههای مختلف باید بهترین مجریان خود را انتخاب کنند، اما به نظر میرسد مدیران شبکه 3 در این آزمون، خطاهایی فاحش مرتکب شدند.
انتخابهای دردسرساز
یوسف تیموری به عنوان یک بازیگر طنز قابلیتهایی غیرقابل انکار دارد، اما توانمندی او برای اجرای برنامه زنده، آن هم در آنتن پربیننده شب یلدا میتواند ناشی از سهلانگاری مدیران شبکه 3 باشد. اینکه یک بازیگر طنز بداند و بتواند تفاوت اجرای زنده تلویزیونی را با حضور در پشت صحنه یک سریال درک کند، موضوعی است که مدیران شبکه باید ملاحظات آن را در نظر بگیرند، اما آنچه در برنامه شب یلدایی شبکه 3 دیده شد، این بود که اساساً یوسف تیموری بدون اینکه برای اجرا در چنین جایگاهی از پیش توجیه شده و قابلیتهای او ارتقا داده شده باشد برای اجرا دعوت شده بود. شبکه 3 میتوانست برای شب یلدا از چهرههای باتجربهتر و امتحان پسدادهتری استفاده کند تا خطاهایی مثل درگیری لفظی میان هادی عامل و یوسف تیموری بر سر عبارت مهم و ماندگار «نان پدر و شیر مادر حلالت» رخ ندهد. به نظر میرسد ناراحتی هادی عامل که منجر به بیان اعتراضآمیز او شد، رویکردی دقیق بود و میتوان به این مجری باسابقه ورزشی کشورمان حق داد که خواهان حفظ قداست عبارتی شود که حافظه همه مردم ایران در طول نزدیک به سه دهه بهطور مثبت با آن درگیر بوده است، اما اینکه مدیر شبکه یا ناظر پخش نمیتواند به وقت درست به موضوع ورود کند و تذکر لازم را بدهد، یک نقص جدی محسوب میشود. تیموری جایی دیگر از برنامه نیز از عبارتی استفاده کرد که در شأن آنتن زنده تلویزیون در شبی که علیالقاعده باید جنبه فرهنگی بالایی داشته باشد، نبود.
شهرت برای دعوت کافی است؟
نکته دیگر جنس میهمانانی است که در شب یلدا به برنامههای زنده دعوت میشوند. چه خوب است مدیران شبکهها در انتخاب میهمانها فقط شاخصهایی، چون شهرت را در اولویت قرار ندهند. برای مثال شبکه 2 سیما در برنامه شب یلدایی خود تعدادی از بازیکنان فوتبال را دعوت کرده بود که سابقه اخلاقی برخی از آنها به وضوح نشان میداد برای حضور در برنامهای که باید بار فرهنگی بالایی داشته باشد، مناسبت ندارد. ناتوانی آقای فوتبالیست در قرائت شعر حافظ مؤید همین مسئله بود. بهطور قطع میتوان از میان بازیکنان و کادر فنی فوتبال برای آنتن زنده تلویزیون چهرههایی را انتخاب کرد که سطحی از اشراف بر فرهنگ و ادب ایرانزمین در آنها تهنشین شده باشد و لزوماً داشتن کاراکتر شوخطبعانه یا توانمندیهای روی زمین چمن ملاک دعوت نباشد. با این حال شب یلدای رسانه ملی در سال 1402 نکات مثبتی هم داشت؛ حضور یک مجری خانم با لهجه افغانستانی که تسلط خوبی هم بر شعر و ادب فارسی داشت در کنار مجری دیگری که از شاعران کشورمان محسوب میشد، تلفیقی مناسب در شبکه پربیننده آیفیلم ایجاد کرده بود، هرچند عروسکی که با عنوان مدیر شبکه ارائه شد مقدار زیادی از بار فرهنگی و حتی سرگرمکنندگی برنامه کاسته بود. برخی شبکهها نیز از حضور شاعران سود برده بودند که حضور ناصر فیض و امیرحسین سیار در دو شبکه مختلف نشان از همین رویکرد درست داشت. حضور چشمگیر برخی اقوام ایرانی با لهجههای مختلف در برنامه شب یلدایی شبکه یک سیما را نیز میتوان از رویکردهای خوب و درست سیما دانست. اینکه رسانه ملی به این درک رسیده که همه مردم ایران از هر قومی باید در شب یلدای تلویزیون حضور داشته باشند و نمایش قابلیتهای آیینی و هنری آنها میتواند جذابیتهای زیادی برای مخاطب داشته باشد، رویکردی امیدوارکننده است کهای کاش شبکه 3 سیما نیز گام در چنین مسیری میگذاشت.
یلدایی که مردمیتر از قبل بود
این قلم پیش از این بارها به موضوع اصالت دادن به سرگرمی در بخش قابل توجهی از برنامههای سیما به عنوان یک رویکرد خسرانآفرین اشاره کرده بود. رویکردی که میتواند یک زنگ خطر محسوب شود. هرچند رعایت اعتدال در تلفیق سرگرمی و فرهنگساز بودن برنامههای سیما خود موضوعی است که نیاز به تخصص و مهارتهای ویژه دارد. یلدا از برندهای فرهنگی مردم ایران محسوب میشود. شبی که باید در آن رسوم و آیین ایرانی موج بزند. امسال دومین سالی بود که رسانه ملی سعی میکرد بدون حضور برخی برندهای برنامهساز، چون مهران مدیری، رامبد جوان و احسان علیخانی بلندترین شب سال را میهمان مخاطبان باشد. آزمونی که در کنار خطاهای بسیار میتوان دستاوردهایی نیز برای آن برشمرد، اما آنچه در یلدای امسال مشهود بود، این بود که رسانه ملی در چالش نبود برخی چهرهها و برندها هنوز نتوانسته جایگزینهای مناسبی ارائه دهد، چهرههایی که هم در اجرا جذاب و مسلط باشند و هم در انتخاب میهمانها گزینشهای دقیقی ارائه بدهند. با این حال یلدای امسال رسانه ملی به دلیل حضور اقوام ایرانی و نمایش رنگارنگ آداب و رسوم ایرانی، مردمیتر از سالهای پیش روی آنتن رفت، اما برخی کاستیها در اجرا و انتخاب میهمان همچنان چشم اسفندیار برنامهسازی سیما در لحظات طلایی آنتن است.