غوغا در بیرون ایران است
وقتی از ایران قدم بیرون می گذارید تازه معلوم می شود در جنگ 12 روزه ایران واقعا چه کرده است. در بیرون ایران، این امکان را پیدا می کنید که از نظرگاه دیگران به مسئله بنگرید؛ چه دوستان و چه دشمنانتان. و آن وقت است که جنبه های بسیار تازه ای از ماجرا نمایان می شود.
پس از جنگ، دشمن تلاش کرد آنچه در میدان رخ داده بود را دوباره روایت کند. تقریبا یک هفته از توقف جنگ نگذشته بود که رژیم کمپینی در شبکه های اجتماعی آغاز کرد که از قضا مخاطب فارسی زبان را هدف قرار داده بود.
هدف القای این معنا بود که بگوید جنگ را برده و همه چیز طبق نقشه پیش رفته است. اوج این کمپین خود را در مستند شبکه 13 رژیم نشان داد.
در آن مستند پیدا بود که نتانیاهو و تیمش تلاش کردندهمه چیز بگویند جز روایت زخمی که خورده بودند. در حالی که شبکه های اجتماعی پر بود از تصاویر بی سابقه و آخرالزمانی ویرانی در اسراییل، اما مستند هیچ اشاره ای به آن نمی کرد.
سوال اصلی که آن مستند و دیگر تولیدات ماشین پروپاگاندای رژیم به آن پاسخ نمی داد - و همچنان نمی دهد - این بود که واقعا چرا جنگ تمام شد؟ چرا امریکا و رژیم درخواست آتش بس کردند؟ چرا اگر واقعا عملیات پیشرفت داشت، ناگهان پا پس کشیدند؟
از آن زمان شکاف میان پروپاگاندای رژیم و واقعیت میدان روزبه روز آشکارتر شده است.
بعد از گذشت بیش از سه ماه از توقف جنگ، با آنچه صهیونیست ها خود درباره ناکامی در تحقق اهداف جنگ و عجز در مقابل ویرانی ناشی از اصابت موشک های ایران گفته اند می توان چند کتاب نوشت. دیگر رازی نمانده. اما شگفت اینکه در بیرون ایران، بویژه در کشورهای اسلامی، گویی جنگ همان موشک هایی بوده که ایران بر سر صهیونیست ها کوبیده است.
بغض فروخورده از این قوم چنان است که تنبیه آن توسط ایران را بزرگ ترین خاطره خوش زندگی خود می دانند و هیچ فرصتی برای شادمانی برای آن را از دست نمی دهند. در واقع رازی که صهیونیست ها سعی کرده اند آن را پنهان نگهدارند نه فقط فاش بلکه عالمگیر شده است.
اینکه اسراییل و امریکا به ایران حمله کردند برای آنها موفقیتی نیست. این کاری است که هر روز در همه جای جهان با همگان می کنند.
آنچه در ذهنها مانده این است که ایران به دشمن پاسخ داد. آن هم نه پاسخی ساده، بلکه پاسخی از آن نوع که هیچ کس در جهان انتظارش را نداشت. ایجاد ویرانی ای در رژیم که در تمام عمر پلیدش بی سابقه بوده است و چشاندن طعم ضربتی به آن که همواره سعی کرده ظالمانه و رذیلانه به زنان و کودکان بی گناه بچشاند.
تصویری که از جنگ 12 روزه باقی مانده این است: بالاخره یک نفر به حساب این کفتارها رسید. این جمله ای بود که روزنامه نگار پاکستانی در سفارت ایران در اسلام آباد به من گفت. در سفر پاکستان من این شادی را عیان تر از هر جای دیگر در چشم های عام و خاص دیدم. وقتی دکتر قالیباف روایت می کرد که چگونه صهیونیست ها و امریکا در اثر ضربات ایران به تنگ آمده و برای خاتمه جنگ پیغام و پسغام می دادند چشم هایشان می درخشید و گاه نمی از اشک بر آن می نشست. این یادگاری ایران برای تاریخ است.
شاید دوباره واقعه ای رخ بدهد شاید هم نه. اما ایران با ضربات تاریخی اش به رژیم، مرهمی بر زخم کهنه امت گذاشته که برای همیشه در یاد آنها خواهد ماند و در تاریخ این رویارویی خواهد درخشید.
در ایران شاید ما آنچه را پیش چشممان است نبینیم و بگو مگو کنیم اما مظلومان امت در بیرون ایران به کارنامه مجاهدان در ایران می بالند و به قول عرفا وقت خود را با آن خوش می کنند. گاهی باید داستان را از چشم دیگران دید.
* مشاور رئیس مجلس در امور راهبردی