چهارشنبه 3 بهمن 1403

فرزند شهید مغفوری: به واسطه خون پدرم در حمایت از فلسطین در جوش و خروش بودم / اگر حاج قاسم بود دعوتم را می‌پذیرفت + فیلم

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
فرزند شهید مغفوری: به واسطه خون پدرم در حمایت از فلسطین در جوش و خروش بودم / اگر حاج قاسم بود دعوتم را می‌پذیرفت + فیلم

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، فاطمه مغفوری فرزند شهید مغفوری که روایت مشهوری از حضور شهید حاج قاسم سلیمانی در مورد حضور 4 ساعته وی در بیمارستان فرزندش و نوه شهید وجود دارد در نشست رونمایی از کتاب «کتابشناسی اختصاصی غزه» حضور یافت و با بیان اینکه باعث افتخار است که در این جمع هستم. وی افزود: کوتاه و مختصر باید بگویم: از شروع 7 اکتبر خیلی دوست داشتم در اتفاقات اخیر سهم کوچکی...

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، فاطمه مغفوری فرزند شهید مغفوری که روایت مشهوری از حضور شهید حاج قاسم سلیمانی در مورد حضور 4 ساعته وی در بیمارستان فرزندش و نوه شهید وجود دارد در نشست رونمایی از کتاب «کتابشناسی اختصاصی غزه» حضور یافت و با بیان اینکه باعث افتخار است که در این جمع هستم. وی افزود: کوتاه و مختصر باید بگویم: از شروع 7 اکتبر خیلی دوست داشتم در اتفاقات اخیر سهم کوچکی برای رقم زدن اتفاقات بزرگ داشته باشم ولی نه ریچل کوری بودم که جلوی خانه یک فلسطینی بایستم و با بلندگو بخواهم مانع از بولدوزر اسرائیلی برای تخریب خانه‌های فلسطینی شوم و نه احمد قصیر بودم که ماشینم را بمب گذاری کنم و باعث هلاکت یک صهیونیستی شوم و نه امدادگر یا خبرنگار بودم. وی در ادامه گفت:، اما خونی که به واسطه پدر شهیدم در رگم بود باعث شد تا در جوش و خروش برای حمایت از فلسطین باشم و دعوت آقای حجت الحق حسینی برای همکاری در گردآوری کتاب «کتابشناسی تخصصی غزه» را با جان و دل بپذیرم.

فرزند شهید مغفوری در پایان نیز اظهار داشت: لازم است که از عزیزترینم یاد کنم «شهید حاج قاسم سلیمانی» و حتم دارم اگر ایشان در قید حیات بودند دعوتم را می‌پذیرفتند و در این جمع و رونمایی از کتاب «کتابشناسی تخصصی غزه» حضور می‌یافتند.

ماجرای حضور 4 ساعته سردار سلیمانی پشت درب اتاق عمل نوه شهید مغفوری

فرزند شهید مغفوری با اشاره به ماجرای حضور حاج قاسم در پشت اتاق عمل دخترش موضوع را این گونه روایت می‌کند: 19 اردیبهشت ماه 98 و روز عمل زینب خانم فرا رسید؛ ما در حال آماده‌کردن دخترم برای اتاق عمل بودیم که حاج قاسم به تلفن من زنگ زدند، من گمان کردم که ایشان برای احوال‌پرسی و پیگیری وضعیت زینب تماس گرفته‌اند اما سردار بخش بستری دخترم را سوال کردند و بعد از دقایقی دیدم حاج قاسم همراه با آقای پورجعفری خود را به ما رساندند؛ حضور ایشان از ساعت 7 صبح در بیمارستان در کنار ما آرامش وصف‌ناپذیری به ما داد.

این فرزند شهید اضافه کرد: در همین حین حضور حاج قاسم از طریق آقای پورجعفری متوجه شدم که ایشان عازم هستند، دلهره‌ای در جانم افتاد اما با توجه به مأموریت‌های مهم حاج قاسم از او تشکر کردم و خواستم تا به کار و مأموریت خود برسند.