فریدون رهنما؛ شخصیتی پیشرو و تاثیرگذار در ادبیات و هنر ایران
تهران - ایرنا - فریدون رهنما از جمله شخصیتهای تأثیرگذار در شعر معاصر و سینماگران صاحب سیک عصر حاضر به شمار میآید که در دهه 40 خورشیدی، دوران موسوم به «دوران طلایی ادبیات در ایران»، کمتر شخصی را همچون فریدون رهنما بتوان یافت که تا این حد در شعر آوانگارد ایران نقش بازی کرده است.
شاعر بود. زنده بود. چیزهایی که میدید در دلش مینشست و در چشمش نقش میبست. به پاکی رودخانهها و کوهها و دشتهایی که دیدهبود، میاندیشید و میسرود. دروغ نمیگفت. شعرش را از اینجا و آنجا نمیدزدید. صحنهآرای زبردست شعرها و اندیشههای دیگران نبود. اطوار نداشت. گفتوگو میکرد، همانگونه که حس میکرد و همانگونه که میگریست و یا میخندید. مرزی میان زبان، چشم و اندیشهاش نداشت. او از آن مرزها نبود. از آن هستی بود که بیمرز و بیپایان است. جهانی با خود آورد و با خود برد. جهانی که مهربان بود و آماده گسترش. در جهان او آدمی بایست به درختها و مرغها رشک ببرد و حتی خشم به گله بدل میشد. شگفتآور است که این مرد، مردی که بارها در شعرهایش کوشیده است، مزه و بوی خوش سپیدهدم را به خفتگان و همگان جداافتاده بچشاند، همگان گفتارش را درنیافتند. اما او همگان را بیشتر از آن دوست میداشت که از ناشناس ماندن خود بهراسد. نیما یوشیج در راه گذشتگان سنگین ما گام برمیداشت و روزی که حجابها برداشته شود، ارزش او نمایانتر خواهد شد.
این بخشی از اظهار نظر فریدون رهنما درباره نیما یوشیج از مهمترین شاعران نوگرای معاصر است. جایگاه و تاثیر فریدون رهنما سینماگر، شاعر و نویسنده در هنر و ادبیات مدرن ما انکارنشدنی است و باید اذعان کرد، سینمای مدرن، سینمای تجربی، سینمای اندیشمند و نیز ظهور نسلی از کارگردانان به نام سینمای ما، بدون حضور رهنما و بدون شناخت کامل او چیزی کم خواهد داشت. همچنین ادبیات و تئاتر به حضور تفکر مدرن او نیاز دارد. فریدون رهنما، شاعر و سینماگر و منتقد هنری در دوم خرداد 1309 خورشیدی در تهران متولد شد و در 17 مرداد 1354 خورشیدی در پاریس درگذشت.
فریدون رهنما در مقام روشنفکر، شاعر، منتقد و فیلمساز
در گفت وگوهای متفاوتی که از زنده یاد فریدون رهنما به یادگار مانده است، او را به معنای واقعی کلمه روشنفکری ایرانی می بینیم که مدافع حرکت های نو و مدرن در حیطه هنر، ادبیات، سینما و تئاتر بوده است. در حیطه شعر، برای نمونه می توان به حمایت او از شاعران نوپرداز اشاره کرد.
در عرصه سینما علاوه بر فیلم های ماندگاری که ساخته و نقدهای تاثیرگذاری که نوشته، باید به حمایت بی دریغ او از به وجود آمدن گروه «سینمای آزاد» و به ویژه فیلم های تجربی سینماگران «سینمای آزاد» اشاره کرد.
در زمینه تئاتر او نخستین حرکت نو در ایران را با جهان در پیوند می دانست. به همین دلیل در سال های 1348-1347 خورشیدی او از مدافعان نمایشنامه «پژوهی ژرف و سترگ در دوران بیست و پنجم...»، نخستین نوشته عباس نعلبندیان بود که آربی آوانسیان آن را به صحنه برد.
پرونده ویژه ماهنامه آزما برای فریدون رهنما در آبان و آذر 1391رهنما را بیشتر فیلمساز می دانند، اما رهنما شاعر هم بود و 5 کتاب شعر به زبان فرانسه از او منتشر شده است.
کتابخانه رهنما در سال های بسیار دور پناهگاه و مامن هنرمندان و شاعران بسیاری بوده است. سال های سال شاملو، سپهری، اخوان، محصص، چوبک و... در کتابخانه رهنما شاهد کتاب هایی بودند که در فرانسه منتشر می شد و آنان به این وسیله با شاعران جهان در ارتباط قرار می گرفتند.
رهنما علاوه بر دوستان شاعر و هنرمند با روشنفکران دوره خود نیز دوستی عمیقی داشت که از آن جمله می توان به دوستی و رابطه او با زنده یاد مرتضی کیوان اشاره کرد. (1)
مجموعه اشعار ترجمهشده به فارسی فریدون رهنما که توسط نشر دانه چاپ شده است.فریدون رهنما و شعر معاصر
همچنان که گیوم آپولینر در شعر و ادبیات فرانسه شخصیتی تاثیرگذار بود، فریدون رهنما نیز بر جریان شعر مدرن ایران تاثیر بسیار گذاشت، تا جایی که میتوان ردپای فریدون رهنما را در مهمترین جریانهای شعری پس از نیما مشاهده کرد. به عنوان مثال احمد شاملو به واسطه همنشینی با فریدون رهنما با شاعران تراز اول جهانی مثل پل الوار و فدریکو گارسیا لورکا آشنا شد؛ شاعرانی که تاثیر فراوانی بر بینش شعری شاملو گذاشتند. به نوعی میتوان گفت که شاملو در دورانی که هنوز تلقی درستی از شعر غرب نداشت با دریچهای که فریدون رهنما بر او گشود به شعر جهان نگریست.
رهنما بر نخستین مجموعه شعر مهم احمد شاملو که با آن شعر سپید را معرفی کرد، مقدمه نوشت. در بخشی از این مقدمه مینویسد:"ریتم اشعار صبح (شاملو) را با ریتم اشعار اسپانیولی و اشعار آمریکای لاتینی بعد از لورکا میشود، مقایسه کرد. دنیای پر از اشکال و تصاویر نابرابر نیما یوشیج که نتیجه خشکی (در بهترین آثارش) به دهانمان میبرد، با احساسات از بند رسته صبح (شاملو) به راه افتادهاند و ما را به نقاط عمیق درد پاشیده شده هدایت میکنند..."
محمدرضا اصلانی شاعر و مستندساز درباره رهنما مینویسد: "آگاهی تلاشمند پیگیر، در کار رهنما که پایه در نظریه شعر مدرن و نقد نقاشی داشت، با همه توجهدادن افرادی مثل هانری لانگلوآ، کربن و دیگرانی از نقادان پاریسی، همچنان در ایران با لبخند مواجه شد و بگویم با تحقیر و این نه فقط نفی کار یک شخص بود، که دفنشدن دوباره تاریخ بود [...] خاموش کردن رهنما، یکی از نمونه های خاموش کردن تاریخ بود؛ خاموش کردن رویکرد جدید و پیشنهاد داشتن به زبان و به زمان".(2)
داریوش شایگان همچنین در شب فریدون رهنما که به همت مجله بخارا برگزار شده بود در مورد اشعار کارگردان مستند تخت جمشید، ابراز داشت:روژه لسکو، مترجم کتاب بوف کور صادق هدایت، در مجله Revue Orient در 1961 میلادی، اشعار فریدون را بسیار مدرن توصیف می کند و معتقد است که ریشه های عمیق این اشعار را باید در تجربه زیستی او که عجین با بیماری است، جست؛ درونمایه هایی مثل زاده شدن، بازگشت، باززایی، حضور در مقابل مرگ. لسکو می افزاید: آدم متحیر می ماند که او با چه استادی و مهارتی زبان فرانسه را مهار کرده، گویی این زبان، همانقدر که زبان ماست، زبان او نیز هست.
درباره اشعار فرانسه فریدون باید بگویم که این اشعار اغلب «پستسوررئالیست» اند و از این رو فهم آنها چندان ساده نیست و حتی می توان آنها را آوانگارد تعبیر کرد. من خود، با خواندن این اشعار گاهی دچار حیرت و سرگشتگی می شوم. البته شاید علت این باشد که تربیت شعری من به فرانسه، بیشتر از کلاسیک ها و سمبولیست ها مایه می گیرد، یعنی از بودلر تا پل والری با گذر از رمبو و ورلن و مالارمه، ولی این مساله دلیل نمی شود که نسبت به نوآوری شعری او در زبان فرانسه، حساس نباشم. بعدها شنیدم فریدون رهنما در شناساندن اشعار مدرن فرانسه به شعرای بزرگ ایرانی نقش مؤثری داشته است. (3)
شب فریدون رهنما به همت مجله بخارا در 1394 خورشیدیدفتر شعر Chant de Delivrance یا همان «آوازهای رهایی»، دومین دفتر شعری فریدون رهنما است که در 1967 میلادی توسط انتشارات Oswald (اسوالد) در پاریس منتشر شد. بنا به گفته کریستیان ادژان در مجله اسپری Espirit، در شماره نوامبر 1968 میلادی، این دفتر شعر فریدون رهنما در جهت رهایی شعر از مقتضیات زمانی که آن را به بند کشیده است و متن شعر در یک خلسه کلمهای فرورفته است و جاودانگی در لحظه گم شده است و انسان رفتار و گفتار خود را باهم آشتی داده است. شاعر میکوشد به رؤیاهایش یک افق واحد ببخشد و عشق کامل خود را در جهشی یگانه حل سازد. یدالله رؤیایی بخشی از این شعر را ترجمه و در سال1349 در کتاب دوم شعر دیگر چاپ کرد. (4)
مجموعه اشعار ترجمهشده به فارسی فریدون رهنما که توسط نشر دانه چاپ شده است.منابع:
1. یادداشت «از فریدون رهنما غافل نشویم» نوشته زاون قوکاسیان، روزنامه شرق؛ یکم تیر 1389
2. «فریدون رهنما و خاموش کردن تاریخ!»؛ هنرآنلاین، یک خرداد 1397
3. «چهل پس از خاموشی فریدون رهنما»: پریسا احدیان: فروردین 1395
4. «فریدون رهنما در یک نگاه». آزما، شماره. 92 (آبانوآذر1391): 32و33.
*س_برچسبها_س*