شنبه 31 شهریور 1403

فضای ناعادلانه‌ای در ستاد خبری وجود داشت / اهمیت به بومی گرایی نقطه مثبت این دوره از جشنواره بود

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - چهلمین دوره جشنواره بین المللی فیلم کوتاه تهران از تاریخ 27 مهر تا 2 آبان ماه برگزار گردید. «صوراحیل» به کارگردانی اسماعیل عظیمی یکی از فیلم‌های راه یافته به این دوره از جشنواره بود. در خلاصه داستان فیلم آمده است: «صوراسرافیل؛ تا حالا این اسم شنیدی؟! اسم یه فرشته است، اسم شیپورشم صورِ.» به همین بهانه با آقای اسماعیل عظیمی کارگردان این اثر به گفتگو...

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - چهلمین دوره جشنواره بین المللی فیلم کوتاه تهران از تاریخ 27 مهر تا 2 آبان ماه برگزار گردید. «صوراحیل» به کارگردانی اسماعیل عظیمی یکی از فیلم‌های راه یافته به این دوره از جشنواره بود. در خلاصه داستان فیلم آمده است: «صوراسرافیل؛ تا حالا این اسم شنیدی؟! اسم یه فرشته است، اسم شیپورشم صورِ.» به همین بهانه با آقای اسماعیل عظیمی کارگردان این اثر به گفتگو نشستیم. اسماعیل عظیمی در پاسخ به این سوال که چگونه به ایده اولیه فیلم «صوراحیل» رسید گفت: ایده صوراحیل دو سال پیش در کارگاه فیلمسازی موسسه عقیق مطرح شد. ما خانواده فیلم عقیق جمعی هستیم که کار فیلمسازی انجام میدهیم. دوسال قبل کارگروهی به نام کارگروه فیلمنامه داشتیم که انجا طرح هایمان را می‌خوانیم. آقای مهدی شریفی که مدیر خانه عقیق و داستان نویس هستند در آن جلسه چند داستان برای من خوانند که من آنجا داستان صوراحیل را شنیدم. یادم است همان اولین باری که داستان را خوانند به ذهن من خطور کرد که این داستان می‌تواند تبدیل به یک موقعیت و یک کار کوتاه شود. داستان درباره‌ی مرگ و مرگ آگاهی است. من راجع به این موضوع هم دغدغه داشتم و دوست داشتم راجع به مرگ فیلم بسازم. با شنیدن این داستان جرقه اش و اینکه سراغ این داستان و نگاهی اقتباسی بروم به ذهن من خورد. یکسال بعد با بررسی‌هایی که داشتم تصمیم گرفتم که فیلمنامه‌ی «صوراحیل» را براساس این داستان بنویسم. کارگردان فیلم صوراحیل در ارتباط با فرم فیلم صوراحیل بیان کرد: شخصیت قصه پدری است که به طور ناگهانی همسر جوانش را از دست می‌دهد. او باید مهدکودک دنبال پسربچه اش برود و در مسیر خانه به آن بچه بفهماند که مادرش مرده است. این انگاره که این مرد باید مرگ را برای بچه 5 ساله که هیچ درک و تعریفی از مرگ ندارد و آن را نمی‌فهمد توضیح بدهد جالب بود. این پدر با چالشی‌هایی مواجه می‌شود. از همان ابتدا که داستان را می‌خواندم و فیلمنامه را پیش می‌بردم به یک فضا و فرم کلاسیک با استفاده از قاب‌های قرینه و یا اینکه سوژه‌ها وسط کادر باشند و یک ایستایی در پلان‌ها داشته باشیم رسیدم. استفاده از صدا‌های خارج ازصحنه و تمرکز جدی روی نگاه‌ها و بازی‌های در سکوت بازیگران که برگرفته از خود داستان است داشته باشیم.