پنج‌شنبه 8 آذر 1403

فقر سیاسی عقلانیت اقتصادی

وب‌گاه نو اندیش مشاهده در مرجع
فقر سیاسی عقلانیت اقتصادی
عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: آیا تاکنون این پرسش برای شما طرح شده که چرا ما درس‌هایی که از بدیهیات و تجربیات گرفته‌ایم در عمل پیاده نمی‌کنیم؟ نمونه می‌خواهید؟ اتفاق نظر نسبی است که شکاف قیمتی کالا و ارز جز زیان و اتلاف منابع نتیجه دیگری ندارد. پس چرا دو‌باره و سه باره در تور این سیاست غلط می‌افتیم؟ آیا درک و شعورمان کم است یا علت دیگری وجود دارد؟ چرا هر دو دولت احمدی‌نژاد و روحانی که دو سیاست اقتصادی مغایر هم داشتند در نهایت در این مساله یکسان عمل کردند؟ چرا هر دو دولت روحانی و رییسی نیز که متفاوت هستند در چگونگی اجرای تعدیل شکاف قیمتی یکسان عمل می‌کنند؟ نمونه؟ تعدیل قیمت بنزین در سال 1398 و قیمت آرد سال 1401. و این راه همچنان ادامه دارد. این وضعیت، یعنی شکاف قیمتی بیش از اینکه ناشی از عدم فهم مساله باشد متاثر از وجود شکاف عمیق و فقدان وحدت سیاسی در ساختار ایران و به تعبیر دقیق‌تر، وجود «فقر سیاسی» است که امکان اتخاذ تصمیمات آینده‌نگرانه و بلندمدت را کم می‌کند و سیاستمداران را به سوی تصمیماتی با منافع کوتاه‌مدت رهنمون می‌سازد که زیان‌های بلندمدت سنگینی دارند، و تنها هنگامی دست از این سیاست برمی‌دارند که دیگر چاره‌ای ندارند. سیاست ارزی، سیاست انرژی، سیاست آب، سیاست منابع طبیعی و جنگل‌ها، و حتی در حوزه سیاسی چون پذیرش برجام یا مخالفت با نهادهای مدنی، سیاست خرج کردن از ارزش‌ها و نمادهای دینی، و... الی آخر. فرض کنیم که کسی دچار درد شود ولی برای پرهیز از پرداخت هزینه پزشک و درمان، درد را ماه‌ها تحمل کند و نزد پزشک نرود. هنگامی که از روی اجبار رفت، پزشک دستور نمونه‌برداری می‌دهد، که هزینه زیادی دارد، و او برای نپرداختن هزینه از انجام این کار پرهیز می‌کند. سپس برای اینکه خیال خود را راحت کند نزد مدعیان طب سنتی و علفی می‌رود و مدتی نیز خود را با نسخه‌های بی‌فایده آنان سرگرم کرده و قدری هم با مُسکن و این جور چیزها تحمل می‌کند، تا اینکه روزی می‌رسد که دیگر توان ایستادن ندارد و برای درمان اورژانسی و برداشتن غده‌های سرطانی متاستاز شده او را با آمبولانس به اتاق عمل می‌برند. این دقیقاً همان اتفاقی است که در سیاست‌های جاری از جمله در اقتصاد رخ می‌دهد. از ابتدای انقلاب با نام دفاع از ارزش پول ملی قیمت ارز رسمی را ثابت نگه داشتند، در حالی که قیمتش در بازار ده، پانزده یا حتی بیست برابر بود. داستان‌های تأسف‌بار ناشی از این شکاف قیمتی وجود داشت که گفتن آنها تکرار مکررات است. جامعه‌ای که در حال جنگ بود، گندم را وارد می‌کردند، و پس از آرد کردن تبدیل به نان و سپس خشک شده و کپک می‌زد و روانه دامداری‌ها برای خوراک دام می‌شد!! این وضع ادامه یافت. در دوره آقای هاشمی که بهترین فرصت برای برداشتن این شکاف بود، اقدامی نشد، برنامه اول و دوم بر اساس دلار 7 تومان تنظیم شد. سپس در سال 1373 تحمل این وضع سخت و فنر قیمت‌ها باز شد، تورم 100 درصدی در مجموع دو سال 73 و 74 محصول تداوم این سیاست بود. قیمت ارز را تعدیل کردند ولی سیاست دو‌نرخی ارز ادامه یافت و تفاوت قیمتی حدود 5 برابر شد. روز از نو روزی از نو. در دوره اصلاحات به درستی تصمیم گرفتند که این شکاف قیمتی و غده سرطانی را بردارند. به نسبت شفاف و روشن این کار را کردند و در نهایت ارز تک نرخی شد. حتی در مواردی قیمت ارز در بازار، اندکی از ارز دولتی نیز ارزان‌تر بود. دلار حدود 800 تومان شد ولی اشتباه دیگری در دولت اصلاحات و سپس با شدت بیشتری در دوره احمدی‌نژاد رخ داد. این اشتباه که حمایت از ارز رسمی از طریق تزریق درآمدهای نفتی بود، و اجازه ندادند تا قیمت ارز متناسب با رشد نقدینگی و رشد تولید، افزایش یابد. در سال 1378، دلار رسمی حدود 860 تومان بود، در سال 1390 به حدود 1200 تومان رسید. یعنی طی 13 سال فقط 40 درصد به قیمت آن اضافه شد، در حالی که حجم نقدینگی در این فاصله بیش از 10برابر شده بود. اگر رشد تولید ملی و کاهش جهانی ارزش دلار را هم حساب کنیم، باز هم باید بپذیریم که قدرت ریال در برابر دلار در این 13 سال حدود 5 برابر بیشتر شده بود. چطور؟ کافی است حداقل دستمزد را به دلار رسمی حساب کنیم. این رقم در سال 1378 برابر 3600 تومان یا اندکی بیش از 4 دلار رسمی بود. در سال 1390 بیش از 30 هزار تومان یا 25 دلار در روز بالغ شد. این امر باعث حباب قیمتی ارز شده بود که به علت تزریق درآمدهای نفتی به بازار و به زیان تولید و اشتغال و صادرات و به سود واردات و خروج ارز از کشور بود. اثر آن همان بیماری هلندی مشهور است. کافی بود که درآمدهای نفتی دچار مشکل شود تا این سیاست فروبپاشد که فروپاشید. همه سیاست‌مداران و نیز اقتصاددانان می‌دانستند که این سیاست نادرست است، ولی اعتراض نمی‌کردند و می‌گفتند بگذارید جامعه و مردم حال کنند و چو فردا شود فکر فردا کنیم. البته در این سفره ارزی عده‌ای نیز بیش از سایرین منتفع می‌شدند که شدند و صدای کسی هم درنیامد. خبرهای مرتبط

توزیع آزمایشی نان: سهم هر فرد 250 گرم نان در روز!

نقد عباس عبدی به انتقاد رئیسی از روحانی

تفاوت ورزش و سیاست

عباس عبدی: روزنامه‌نگاری بیشترین نزدیکی و تاثیرگذاری را بر سیاست دارد، ولی عین سیاست نیست

فقر سیاسی عقلانیت اقتصادی 2
فقر سیاسی عقلانیت اقتصادی 3
فقر سیاسی عقلانیت اقتصادی 4
فقر سیاسی عقلانیت اقتصادی 5
فقر سیاسی عقلانیت اقتصادی 6
فقر سیاسی عقلانیت اقتصادی 7
فقر سیاسی عقلانیت اقتصادی 8
فقر سیاسی عقلانیت اقتصادی 9
فقر سیاسی عقلانیت اقتصادی 10
فقر سیاسی عقلانیت اقتصادی 11
فقر سیاسی عقلانیت اقتصادی 12