فقر و سوءتغذیه فراگیر در آغاز دهه 50
ازجمله علائم آسیبسازی رفاه اجتماعی، گسترش فاصله طبقاتی، توزیع نامتعادل درآمد و ثروت است که خود منجر به فزونی جمعیت زیرخط فقر و سوءتغذیه میشود.
محمدعلی همایون کاتوزیان در کتاب «اقتصاد سیاسی ایران: از مشروطیت تا پایان سلسله پهلوی» آورده است: «آیا فداکردن ثروت اجتماعی ایران بهراستی برای توسعه سریع اقتصادی صورت میگرفت؟
به گزارش دنیای اقتصاد، جواب آری است اگر «توسعه اقتصادی» عبارت باشد از: رشد آنی و فزاینده در استفاده از وسایل نقلیه، وسایل خانگی، تعطیلات خارج، تفریحات عرضهشده در رستورانها و قمارخانهها، خانههای کاخمانند و مانند اینها توسط اقلیتی ممتاز؛ هزینههای سرسامآور نظامی و بر باد دادن سرمایه کشور در تاجگذاری دیرهنگام (1347)، جشنی مضحک و بینالمللی به بهانه موهوم 2500سال پادشاهی ایران (1350)، دهمین سالگرد ضدانقلاب خونین شاه (1352) و تفننهای سالانه فرح در شیراز بهنام «جشن هنر» که در آن علاوهبر اتلاف پولهای فراوان، زندگی روزمره مردم محل بهکلی مختل میشد، موسیقی جدید غربی در بازار قدیمی شیراز نواخته میشد و تجار با حربه تهدید وادار میشدند مغازههایشان را باز نگاه دارند تا سیاهیلشکر لازم را فراهم آورند و تاثیر موسیقی بر آنها مشاهده شود و خرابههای تختجمشید به جولانگاه نودلقکان درباری بینالمللی و تماشاچیان شبهمدرنیست ایرانیشان بدل میشد.»
ازجمله علائم آسیبسازی رفاه اجتماعی، گسترش فاصله طبقاتی، توزیع نامتعادل درآمد و ثروت است که خود منجر به فزونی جمعیت زیرخط فقر و سوءتغذیه میشود.
حسین عظیمی در رساله دکترای خود که در دانشگاه آکسفورد و تحتعنوان «بررسی رابطه رشد اقتصادی، توزیع درآمد و فقر با توجه به مسائل ایران» انجامشده، سه رده مصرف کالری را در ایران مشخص میکند که معرف «سه خط فقر» متمایز است. بر این اساس، خط «الف» معرف مصرف 90 تا 99درصد حداقل نیاز کالریک، خط «ب» معرف مصرف 75 تا 90درصد حداقل نیاز کالریک و خط «پ» معرف مصرف 75 درصد با کمتر از حداقل نیاز کالریک است.
عظیمی با بهکارگیری این تعاریف به این نتیجه دست یافته است که «از مجموع 30میلیون و 700نفر جمعیت ایران در سال1351، مصرف کالری 16میلیون نفر (یعنی 52درصد جمعیت کشور) کمتر از حداقل نیاز بود و 4میلیون نفر از این جمعیت 16میلیونی، دچار سوءتغذیه شدید (مصرف کمتر از 75کالری) بودهاند...
در برخی نواحی همچون استان کردستان همه روستاییان دچار سوءتغذیه هستند در مناطق قومی - عشیرهای همچون خوزستان، کرمان، بختیاری، بلوچستان و... نیز شرایط بهنحو چشمگیری بدتر از نتایج مربوط به سایر نقاط کشور بود.»
وی اشاره میکند آنها که با ابعاد مساله، سیاستها و کارآیی لازم برای تحقق چنین امری کمترین آشنایی را دارند، بیتردید جز این نخواهند گفت که در شرایط کنونی، مشکل سوءتغذیه در ایران نهتنها حل نمیشود، بلکه تشدید هم میشود: «احتمالا هر سال بر جمعیتی که دچار سوءتغذیه هستند، با سرعت زیادی افزوده خواهد شد.»
بررسیهای آماری نشان میدهد در سالهای پایانی حکومت پهلوی، مسکن در ایران در بدترین شرایط کیفی و کمی بوده است؛ بهطوریکه در سرشماری رسمی سال1355، ایران دارای 33میلیون و 708هزار و 744نفر جمعیت در قالب 5میلیون و 305هزار و 538خانوار بوده است که از این میزان خانوار کشور، نزدیک به 14درصد از خانوارها در یک اتاق زندگی میکردند که جمعیت بالغ بر 4میلیون و 665هزار نفر را شامل میشد.
از میان اخبار