پنج‌شنبه 8 آذر 1403

فقط می‌خواستم مقتول را بترسانم

خبرگزاری خبرنگاران جوان مشاهده در مرجع
فقط می‌خواستم مقتول را بترسانم

مرد جوانی که با همدستی دو نفر از دوستانش به اتهام قتل پای میز محاکمه ایستاده بود، مدعی شد فقط قصد داشته مقتول را بترساند.

فروردین سال 1402 گزارش یک نزاع دسته‌جمعی در حاشیه اتوبان باقری به پلیس پایتخت اعلام شد. پس از آن مأموران به محل درگیری اعزام شدند و در بررسی‌های اولیه مشخص شد مرد جوانی از ناحیه گردن چاقو خورده است و خونریزی شدیدی دارد که به بیمارستان منتقل شد، اما ساعتی بعد به خاطر شدت جراحات وارده جان باخت.

با مرگ وی، مأموران تحقیقات خود را برای شناسایی عامل یا عاملان درگیری مرگبار آغاز کردند و مشخص شد مقتول از ماه‌ها قبل با یکی از دوستانش به نام محمود اختلاف پیدا کرده و همین امر منجر به کل‌کل در فضای مجازی نیز شده بود.

با روشن شدن این موضوع محمود 28 ساله ردیابی و بازداشت شد و در همان بازجویی‌های اولیه به درگیری اعتراف کرد، اما مدعی شد او ضربه چاقو را نزده است و دو نفر از دوستانش به نام‌های شهرام و اکبر مرتکب قتل شده‌اند.

به این ترتیب شهرام و اکبر نیز بازداشت شدند و به درگیری اعتراف کردند.

در ادامه تحقیقات، مأموران فیلم دوربین‌های مداربسته را مورد بازبینی قرار دادند و معلوم شد چاقو در دستان شهرام و اکبر بوده است و آنها قربانی را به قتل رسانده‌اند.

با تکمیل تحقیقات، برای شهرام و اکبر به اتهام قتل عمد و برای محمود به اتهام معاونت در قتل کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه 10 دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در دادگاه چه گذشت

در ابتدای این جلسه پدر و مادر مقتول درخواست قصاص کردند، پس از آن محمود به اتهام معاونت در قتل به جایگاه رفت و گفت: از مدتی قبل با مقتول بر سر موضوعی اختلاف پیدا کرده و چند بار در فضای مجازی همدیگر را تهدید کرده بودیم و با هم کل‌کل داشتیم.

روز حادثه من به همراه شهرام و اکبر پس از خوردن مشروب به یک جگرکی رفتیم که یکباره مقتول را دیدم و همان‌جا به دوستانم گفتم فرصت خوبی است تا او را ادب کنیم، اما قصد نداشتم او را بکشم و به دوستانم هم نگفتم او را بکشید، فقط می‌خواستم کتکش بزنیم و فرار کنیم تا دیگر برای من شاخ و شانه نکشد، اما دوستانم با چاقو او را کشتند. به همین خاطر اتهام معاونت در قتل را قبول ندارم، چون قصدم کشتن او نبود.

بعد از آن شهرام به جایگاه رفت و گفت: آن شب وقتی محمود گفت حمله کنیم من چند ضربه چاقو زدم، اما ضربه‌هایم طوری نبود که بخواهد باعث مرگ او شود و قصدم هم کشتن او نبود.

اکبر هم گفت: آن شب آنقدر مست بودیم که اصلاً چیزی به خاطر نمی‌آورم حتی نمی‌دانم چند ضربه چاقو زدم. من و شهرام اصلاً مقتول را نمی‌شناختیم و به خاطر درخواست دوست مان وارد درگیری شدیم.

با پایان اظهارات متهمان، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.

روزنامه ایران

باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی حوادث و انتظامی