فیلمی با دغدغه اما ناتوان

تهران - ایرنا - بی صدا حلزون با پرداختن به موضوع زندگی یک خانواده ناشنوا در آن دسته از فیلم هایی قرار دارد که ضرورت پرداختن به این قسم موضوعات در سینمای ایران را متذکر می شود.
فیلم هایی که با دغدغه های انسانی به پرداخت گوشه ای از چالش های بخشی از افراد خاص در جامعه می پردازد که با کم توانی هایی هر چند کوچک، گرفتاری های عمیقی را به همراه دارند.
فارغ از هر گونه قضاوت و قبل از ورود به بحث فنی و ساختاری فیلم باید گفت پرداختن به چنین موضوعاتی که مسلما گیشه چندانی را هم به همراه نخواهد داشت در گام نخست قابل تقدیر است و باید با حمایت های ارگانی و سازمان های مردم نهاد نگذاشت جای خالی آن در سینما حس شود و چراغش خاموش بماند.
بی صدا حلزون اگرچه فیلم دغدغه مندی است اما اثری توانمند نیست و انگونه که باید مخاطب خود را تحت تاثیر قرار نمی دهد. مشکل اصلی فیلم را می توان قبل از هر چیز در فیلمنامه اثر جستجو کرد، سناریویی کم رمق با پرداختی کمرنگ که نمی تواند ان چنان که انتظار می رود مخاطب خود را درگیر کند و روایت با یک پایان بندی ضعیف و رسیدن به قتل پدر، انگار کارکرد مضمونی خود را نیز از دست می دهد.
فیلم اگرچه به یکی از چالش های مهم هموطنان ناشنوا می پردازد اما حس همذات پنداری را در مخاطب خود ان چنان که نیازمند است بر نمی انگیزد. فراموش نکنیم که در تاریخ سینمای جهان فیلم هایی با چنین مضامینی علاوه بر بیان دغدغه، از قدرت بالای درام و ساختار برخوردار است و توانسته است به عنوان یک اثر کاملا سینمایی، توانمندی خود را در فرم، محتوا و تکنیک نیز به رخ بکشد.
بی صدا حلزون در کارگردانی و ضرباهنگ نیز از خلاقیت ویژه ای برخوردار نیست و تنها در حد یک روایت باقی می ماند و فاقد یک نگاه جامعه شناسانه یا روان شناسانه است و اگر چه به دنبال هیچ مانیفست و یا بیانیه ای از فیلم نیستیم اما نگاه فیلمساز و دغدغه ضرورت ساخت فیلم را نیز حس نمی کنیم.
شاید در ساخت اینگونه مضامین حداقل چیزی که ضرورت دارد جلب توجه مخاطب به نیازها و حتی توانمندی های این قشر از جامعه است که آن هم در این فیلم پررنگ نیست.
*س_برچسبها_س* *س_پرونده خبری_س*