قلت و غفلت در ادبیات کودک و نوجوان ایران
منابع بینالمللی درباره ادبیات کودک و نوجوان ایران اندک و ناشناختهاند
مجموع آنچه به زبانهای بینالمللی درباره ادبیات کودک و نوجوان ایران میتوان یافت بسیار اندک است. گرچه مستشرقان از قرن شانزدهم به نگارش و پژوهش درباره ادبیات فارسی پرداختند و در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم یافتهها و تصحیحات ارزشمندی ارائه کردند، حتی در همان سالها هم کمتر کسی از ایشان از ادبیات کودک و نوجوان ایران سخن گفت.
قدیمیترین اشارات به این موضوع را شاید بتوان در پژوهشهای والنتین ژوکوفسکی درباره ادب عامه یافت. در نیمه دوم قرن بیستم و در نوشتههای ویلیام هانوی هم چند سطری اشاره به ادبیات کودک یافت میشود. همچنین مستشرقان شوروی و بلوک شرق چند مقاله ایدئولوژیک درباره آثار صبحی مهتدی و صمد بهرنگی و... نگاشتهاند. به این فهرست بسیار کوتاه، شاید حداکثر بتوان چند سطر دیگر همچون اشارات الول ساتن هم افزود.
حالا اما سالهاست که از پژوهشهای ناب و دسته اول غربیان درباره ادب فارسی خبری نیست. عمده پژوهشها و آثار جدید غربیان در پژوهشگاهها و دانشگاهها و مؤسسات مختلف عمدتاً متکی به پژوهشهای منتشرشده در داخل ایران است و خیلی از اوقات هرجا که به پژوهش درباره ادبیات فارسی و به ویژه ادبیات معاصر برمیخوریم حاصل تلاش ایرانیتباران و ایرانیان مهاجر است. البته استثنا هنوز هم هست و مثلاً خدا رحمت کند کریستف بالایی را و عمر با عزت دهد اولریش مارزلف را. با این حال در همه اینها نمیتوان به پژوهش چشمگیر و بزرگی درباره ادبیات کودک و نوجوان ایران رسید و فیالمثل در مجموع کتب و مقالات پروفسور مارزلف سرجمع میتوان به اندازه دو سه صفحه اشاراتی به ادبیات کودک یافت. حتی در کتاب «ادبیات نوین فارسی» که گزارشی از کتابشناسی انتقادی کتب ایرانی طی سالهای 1356 تا 1379 به همت کریستف بالایی و همکاران او در انجمن ایرانشناسی فرانسه است، تنها اشارات کوتاه و پراکندهای به طالبوف و صمد بهرنگی و نهایتا چند سطر درباره معاصرانی چون سوسن طاقدیس مییابیم. از دیگر پژوهندگان ارجمند ادبیات معاصر ایران همچون ژیلبر لازار، پل استراکمن، مایکل کریگ هیلمن و دیگران هم تا آنجا که میدانم عنایتی به ادبیات کودک ایران سراغ نداریم.
گرچه کرسیهای زبان فارسی در برخی دانشگاههای جهان به درستی متونی از ادبیات کودک و نوجوان را برای فراگیری زبان فارسی به کار میبرند و گهگاه مقالات و پژوهشهایی به قلم آن دانشجویان درباره این کتابها صورت میگیرد، اما باز هم نمودی از تاملی درخور و یافتهای ژرف و تحلیلی عمیق نمییابیم.
جدا از شیفتگان عرفان ایرانی و اسلامی در میان دانشگاهیان غربی که به سراغ متون کهن میروند، اگر کسی پیدا شود و به واکاوی آثار معاصر برخیزد، معمولا بیشتر دلنگران اقلیتهای اعتقادی و جنسی و توسعه نایافتگیها و تعصبات و خرافات و چه و چه است و بسیار بعید است که به یاد ادبیات کودک و نوجوان امروز ایران هم بیفتد.
به این ترتیب هنوز جدیترین و معتبرترین متن به زبان غیرفارسی درباره ادبیات کودک و نوجوان ایران، همان مدخل ادبیات کودک در دانشنامه ایرانیکا به قلم مرحوم احسان یارشاطر است که سی و پنج سال از انتشار آن میگذرد.
اینجاست که اهمیت جستجو و شناسایی معدود آثار احتمالی درباره ادبیات کودک ایران در میان مطالعات معتبر جهانی روشن میشود. قاعدتا پژوهشگران ادبیات کودک با گرایشهای تطبیقی و یا موضوعی ناگزیر از توجه به برخی آثار ایرانی خواهند بود. همچنین مطالعات دانشنامهای و مرجعنگاری بدون مداخل مرتبط با ایران ناممکن است، اما نکته اینجاست که چه کسی به شکلی علمی و روشمند به دنبال شناسایی و احصاء این استثنائات خواهد بود.
این جستجو قاعدتا وظیفه مراکز پژوهشی همچون پژوهشگاه فرهنگ و هنر و ارتباطات، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، مرکز مطالعات ادبیات کودک دانشگاه شیراز، بنیاد ایرانشناسی، فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی، دانشنامهها و... و یا رایزنیهای فرهنگی ایران در سایر کشورها و یا دبیرخانه جایزه جهانی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران و مراکزی از این دست خواهد بود.
کد خبر 2140563