لالایی مادرانه برای حماسه ساز کوچک کربلا در خراسان جنوبی
صبح جمعه 14 مردادماه، مادران خراسان جنوبی همزمان با سراسر دنیا در سوگ شش ماهه دشت کربلا گریستند و نوای «لالایی علی اصغر (ع)» سر دادند.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از خاورستان، کمسنترین شهید کربلا کودک شیرخوار امام حسین (ع) بود که در روز عاشورای سال 61 هجری در نهایت تشنگی روی دستان مبارک پدرش به شهادت رسید. شهادت نور چشمان حضرت سیدالشهدا (ع) در آن شرایط حساس و سخت تاریخی، سندی بر مظلومیت و حقانیت اهلبیت (ع) و جهالت و ظلم انکارنشدنی و غیرقابل بخشش خاندان بنیامیه و دشمنان امام حسین (ع) است.
خراسان جنوبی هم یکی از استانهایی است که مردم آن با فرارسیدن محرم، منتظر همایش شیرخوارگان حسینی در روزهای ابتدایی آن هستند تا با توسل به طفل ششماهه اباعبدالله (ع) ارادتشان را به خاندان اهلبیت به نمایش بگذارند. امروز همزمان با هفتم محرم، حسینیه جماران مثل بسیاری دیگر از حسینیه های سطح استان، شاهد حضور شیرخوارگان سبزپوشی است که به عشق طفل شیرخوار دشت نینوا، لباس سربازی حضرت را بر تن کردند.
همدردی با حضرت رباب
امروز همایش شیرخوارگان حسینی، مملو از مادرانی است که کودکان خویش را در آغوش گرفتهاند و با چهرههای حزن آلود همراه با قطرات اشک ردای سبز بر تن شیرخواره خود میکنند و بیاختیار فریاد «یا حسین» سر میدهند. این همه جمعیت آمدند که با مصیبت جانکاه رباب (س) همدردی کنند، هر چند که از آن واقعه سالها میگذرد، اما مادران با حضور خویش میخواهند دردی از دردهای رباب را تسکین بخشند.
مادری که کنارم ایستاده و نازدانه خود را روی دست بالاگرفته با عجز و ناله از حضرت رباب (س) میخواهد که بهحق آبروی فرزندش او را شفا دهد، مگر میشود که حضرت رباب (س)، حضرت علیاصغر (ع) و آقا امام حسین (ع) این گریهها را ببینند و کاری نکنند... محال است.
اینجا صحبت از دستهای کوچکی است که قرار است گرههای بزرگی را باز کنند، اینجا بچهها شفاعت بزرگترها را میکنند و مادران، فرزندان خود را واسطه کردهاند تا حضرت رباب (س) نیمنگاهی به آنان بیندازد. دلم حال و هوای حسینی می گیرد و نم اشکی در چشم می نشیند. زیر لب زمزمه ای می کنم «صلی الله علیک یااباعبدالله الحسین» و زیارت اربعین را طلب می کنم.
امروز مادرانی در همایش شیرخوارگان هستند که به تازگی مادر شدند و از همین ابتدا آمدهاند تا بگویند ما نیز در غم مادر علیاصغر (ع) شریک هستیم. هر کس در این محفل نوایی دارد. مادری کودکش را روی دست گرفته و میگوید: میخواهم فرزندم سرباز امام زمان (عج) شود. امروز او را آوردهام تا از شش ماهه امام حسین (ع) بخواهم بیمهاش کند.
خانم جوان دیگری بدون بچه آمده و گریه طاقتش را برده است. میگوید کودکش امسال روی تخت بیمارستان است. آمدهام تا شفایش را از علیاصغر (ع) بگیرم. در این میان بانوانی هم آمدند که به طفل شیرخوار حسین (ع) متوسل شوند تا شاید خداوند به آبروی این شهید کربلا به آنها نیز فرزندی عطا کند.
لالایی مادرانه برای علی اصغر (ع)
هنگامی که مداحان اهلبیت (ع) ذکر مصیبت میخوانند، با مشاهده برخی شیرخوارگان که به سینه مادر پناه بردهاند، ناخودآگاه یاد صحنه ای که همیشه مداحان در روضه های خود می خوانند، میافتم که علی اصغر (ع) از تشنگی بیتاب بود و بانو رباب شیری نداشت که به فرزند دلبندش بدهد و اینگونه با علی اصغرش نجوا میکرد: «لالا لالایی... مادر، نکن آنقدر آخه بیتابی، میدونم که تشنه آبی... چی میشه یه کم بخوابی... لالا لالایی... بخواب جون بابایی... چقد دستات تب داره... چقدر چشمات غم باره... بخواب آروم عشق من، کمی توی گهواره...».
مادری آرام به گردن نحیف کودکش نگاه میکند و اشک میریزد. خدایا در کربلا چه گذشته که امروز پس از گذشت بیش از هزار و 300 سال هنوز نگاه آب از دیده کودکان شرمگین است. کاش تاریخ به عقب برمیگشت و آبروی انسان اینطور بیآبرو نمیشد، آبرویی که آب را قطره قطره سوزاند، آبی که عمو را از شرم در علقمه نگاه داشت تا بار دیگر چشمانش به لبهای خشکیده علی نیفتد.
همایش «شیرخوارگان حسینی» بازخوانی حماسهای است در آن دشت پربلا، یک طفل تشنه و یک لشگر. علی اصغر (ع) شیرخوار بود و از تشنگی، روز عاشورا بی تاب شده بود. امام، خطاب به دشمن فرمود: از یاران و فرزندانم، کسی جز این کودک نمانده است. نمی ببینید که چگونه از تشنگی بی تاب است؟ در «نفس المهموم» آمده است که امام فرمود: «ان لم ترحمونی فارحموا هذا الطفل». در حال گفتگو بود که تیری از کمان حرمله آمد و گوش تا گوش حلقوم علی اصغر (ع) را درید. امام حسین (ع) خون گلوی او را گرفت و به آسمان پاشید.
نام تو را همینکه صدا میزند رباب / آتش به جان کرب و بلا میزند رباب
زمزمههای مداح در حسینیه جماران بیرجند به گوش می رسد: «گهواره خالی، قنداقه خونی / لالایی اصغر شیرین زبانم / مادر نشسته در خیمه تنها / تا که بیارد بابا علی را / آمد این خبر که او پسر ندارد / وایلا شیرین زبانم سر ندارد...». نمیدانم امروز برای کدام باید اشک ریخت؟ شش ماههای که سرش به پوست گردنش آویخته است یا پدری که از شرم مادر، فرزندش را زیر عبا پنهان کرده و مردد است. یک قدم به سوی خیمهها میرود و یک قدم برمیگردد. چهره بشریت هنوز از این ننگ تیرهگون است.
همایش شیرخوارگان حسینی که همزمان با روز جهانی علیاصغر (ع) در بیش از 7500 نقطه ایران و 45 کشور جهان با اشتیاق مردم برپا شده در واقع فریاد تظلمخواهی تشیع است از ورای پیچ و خمهای تاریخ. علیاصغر، درخشانترین چهره کربلا و بزرگترین سند مظلومیت یاران حق است. علی اصغر (ع) شهیدی است که با روایت داستان شهادتش میتوان دنیا را از مظلومیت اهل حق آگاه کرد و چه به جاست ترس حرملههای این زمان از جهانی شدن روضه شش ماهه بلند بالای کربلا.
شاعر نیز برای همدردی با حضرت رباب اینگونه می سراید: «نام تو را همینکه صدا میزند رباب / آتش به جان کرب و بلا میزند رباب / مثل دل پدر گلویت پاره پاره است / اما دوباره حرف شفا میزند رباب / شد سینه پر ز شیر؛ ولی شیرخواره نیست / مادر بیا که باز صدا میزند رباب / چون در خیال خویش بغل میکند تو را...».
تجدید بیعت شیرخوارگان حسینی در لباس سربازی امام زمان (عج) به پایان می رسد و مادران عهد بستند که فرزندشان را در مکتب سرخ امام حسین (ع) برای سربازی حضرت مهدی (عج) پرورش دهند.
انتهای پیام /