شنبه 29 اردیبهشت 1403

لغت‌نامه دهخدا، شمعی که مردنش را به نظاره نشسته‌ایم

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
لغت‌نامه دهخدا، شمعی که مردنش را به نظاره نشسته‌ایم

دهخدا نه به بویه نام و نان، که در آرزوی سربلندی ایران در برابر ستمکاران غربی لغت‌نامه را بنیاد نهاد.

دهخدا نه به بویه نام و نان، که در آرزوی سربلندی ایران در برابر ستمکاران غربی لغت‌نامه را بنیاد نهاد.

به گزارش خبرگزاری مهر، مسعود راستی‌پور پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی به‌تازگی یادداشتی درباره لغت‌نامه دهخدا و غم مرگ قریب الوقوع میراث دهخدا نوشته که برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته است.

مشروح این یادداشت را در ادامه می‌خوانید.

«مرا هیچ چیز از نام و نان به تحمل این تعب طویل جز مظلومیت مشرق در مقابل ظالمین و ستمکاران مغربی وانداشت، چه برای نان همه طرق به روی من باز بود، و با ابدیت زمان نام را نیز چون جاودانی نمی‌دیدم پای‌بند آن نبود، و می‌دیدم که مشرق باید به هر نحو شده است با اسلحه تمدن جدید مسلح گردد، نه اینکه این تمدن را خوب می‌شمردم، چه تمدنی که دنیا را هزاران سال اداره کرد مادی نبود.» (یادداشت علامه جاویدنام علی‌اکبر دهخدا برای مقدمه لغت‌نامه)

رسیدن از معادل‌های فارسی کلمات فرانسه در حاشیه لاروس کوچک به کتابی «در بیست و شش هزار و چهارصد و هفتاد و پنج صفحه سه‌ستونی به قطع رحلی»، یعنی لغت‌نامه، کاری نبود که جز به نیروی میهن‌پرستی و با انگیزه‌ای جز نازش به فرهنگ و زبان ایرانی در پیش جهانیان دست دهد و از این روی بود که دهخدا باید بدین کار دست می‌زد؛ دهخدایی که نه برجسته‌ترین ادب‌پژوه زمان خود بود، نه بزرگ‌ترین ادیب روزگار خویش و نه زبده‌ترین عالم دوران، اما در میدان وطن‌دوستی و بلندهمتی کمتر کسی از اقران هم‌روزگار گوی پیشی از او می‌برد. اگرچه دهخدا قریب چهل سال از عمر خویش را در کار لغت‌نامه کرد، تألیف چنین کتابی از عهده یک نفر برنمی‌آمد و این بار گران را جمع پرشماری از پژوهشگران زبان و ادب فارسی و زبان‌شناسان به مقصد رساندند، که در میان آنان از کسانی در تألیف این کتاب همکاری مستمر طولانی‌مدت داشتند نام دو فرهنگ‌نویس برجسته نظرگیر است: زنده‌یاد دکتر محمد معین و دکتر حسن انوری.

اگر با متون قدیم فارسی سروکار دائم داشته‌باشید و مصرانه، پیش از توسل به حدس و گمان، در کتاب‌های لغت در پی معانی دقیق کلمات بگردید، حتماً بارها، پس از لغت‌نامه، به فرهنگ بزرگ سخن مراجعه کرده‌اید و بارها به همت بلند مؤلفان آن فرهنگ گرامی و سرپرست آنان، حسن انوری، درود فرستاده‌اید. حسن انوری از سال 1344 ش به لغت‌نامه پیوست و از آن سال تا کنون در سه دوره طولانی، مجموعاً به مدت 37 سال با مؤسسه لغت‌نامه همکاری داشت و آخرین دوره همکاری او، که چندی پیش پایان یافت، از سال 1391 ش آغاز شد، برای تألیف لغت‌نامه بزرگ فارسی.

پیشنهاد تألیف لغت‌نامه فارسی در سال 1360 از سوی دانشگاه تهران تصویب شد و از میان سه نوع آن (بزرگ، متوسط و کوچک) تنها انتشار لغت‌نامه بزرگ فارسی تا امروز ادامه یافت. به‌نوشته زنده‌یاد دکتر محمد دبیرسیاقی، دهخدا در پایان عمر دریافته‌بود که وارد کردن اعلام تاریخی و جغرافیایی به لغت‌نامه آن را بیش از حد مطول و مفصل ساخته و در پاسخ دبیرسیاقی، که پیشنهاد حذف اعلام را طرح کرده بوده، گفته‌بود: «دیگر این کار از من ساخته نیست، اما بعد از من شماها (یعنی همکاران لغت‌نامه) می‌توانید این کار را بکنید.»

دبیرسیاقی پس از درگذشت دهخدا این تذکر را با محمد معین در میان گذاشت و معین آن تغییر را، در میانه کار، موجب نایکدستی دانست و تألیف لغت‌نامه به همان ترتیب پیشین ادامه یافت. دبیرسیاقی همچنین تذکر داده‌است که از حدود سال 1340 ش «به منظور کاستن از طول مدت تألیف چاپ که سبب اعتراض گهگاهی بیخبرانی شده بود که تصور می‌کردند کار کتاب دهخدا منحصر به طبع تنهاست، و نیز برخی مغرضان که تعمد داشتند و در روزنامه‌ها و در نامه‌های خصوصی خطاب به مؤسسه مطالبی غیرواقعی می‌نوشتند مرحوم دکتر معین تصمیم به کاستن از تعداد شواهد لغت‌نامه گرفتند». اما نهایتاً، پس از پایان تألیف لغت‌نامه و در زمان ریاست زنده‌یاد دکتر سید جعفر شهیدی، تألیف لغت‌نامه فارسی آغاز شد. این تألیف تازه، که با پیشنهاد محمد دبیرسیاقی و همراهی سید جعفر شهیدی به تصویب دانشگاه تهران رسید، از سویی عمل به وصیت دهخدا بود و از سوی دیگر موجب جبران نقصان شواهد لغت‌نامه، که محمد معین ناگزیر از حذف شمار قابل توجهی از آن‌ها شده‌بود. افزون بر این، نایکدستی و آشفتگی‌ای را که به‌جهت ورود اعلام تاریخی و جغرافیایی در میان لغات به لغت‌نامه راه یافته‌بود از میان می‌برد.

مؤسسه لغت‌نامه از سال 1354 ش به زمین وقفی زنده‌یاد محمود افشار یزدی انتقال یافت وقفی که فرزند فرهنگ‌پرور او، زنده‌یاد ایرج افشار، بدان پایبند ماند و اصلی‌ترین فعالیتش در سال‌های اخیر، تألیف لغت‌نامه بزرگ فارسی بود؛ فرهنگ بزرگی که تا کنون 5690 صفحه از آن، در 8 مجلد، انتشار یافته و تألیف آن به پایان حرف «ب» رسیده‌است. از میان بزرگانی که از سال‌های دور با این مؤسسه همراه بوده‌اند امروز شمار اندکی برجایند و از آن شمار اندک تنها سه تن همچنان با این مؤسسه همکاری داشتند (به‌ترتیب سن): دکتر حسن انوری، استاد رسول شایسته و دکتر سعید نجفی اسداللهی؛ کسانی که نام بزرگشان در ذهن و ضمیر دوستداران لغت‌نامه، این نخل کهن صدساله دوستدارانی که همواره از اندیشه توقف تألیف آن کتاب بزرگ لرزه براندامشان می‌افتد تکرار می‌کرد که: چه باک از موج بحر آن را که باشد نوح کشتیبان؟ اما دریغ.

امروز، به‌واسطه گسترش دانش‌ها و تخصص‌گرایی حاصل از آن، فرهنگ‌نویسی از موضوعاتی است که در حیطه تخصص زبان‌شناسان جای می‌گیرد؛ از این روی از سال 1393 ش ریاست مؤسسه لغت‌نامه دهخدا بر عهده دو تن از استادان زبان‌شناسی دانشگاه تهران، یعنی دکتر علی درزی و دکتر محمود بی‌جن‌خان، قرار داشت. با این وجود چندی پیش، پیش‌تر از آن‌که دوره تصدی دکتر بی‌جن‌خان به پایان رسد، شخص دیگری (که نه زبان‌شناس است، نه فرهنگ‌نویس است و نه در کارنامه او فعالیتی که کمترین ارتباطی با فرهنگ‌نویسی و لغت‌نامه داشته‌باشد به چشم می‌خورد) به ریاست مؤسسه لغت‌نامه منصوب شد و همچنان که از هر عزل و نصب شتاب‌زده‌ای انتظار می‌رود، سلسله تغییرات به حوزه ریاست ختم نشد و تا سرپرست بخش تألیف لغت‌نامه بزرگ فارسی نیز سرایت کرد. رئیس جدید «چیزها گفت و کردکه اکفاء آن را احتمال نکنند» تا به بزرگ لغت‌نامه چه رسد! و حسن انوری از مؤسسه لغت‌نامه رفت. او هم، چون بنیان‌گذار لغت‌نامه، زیر بار زور نرفت و سایه خود را از سر مؤسسه لغت‌نامه برگرفت.

دهخدا نه به بویه نام و نان، که در آرزوی سربلندی ایران در برابر ستمکاران غربی لغت‌نامه را بنیاد نهاد. از آن گاه که این نخل تناور بار آورد، بسیاری از آنان که طمع نام و نان در نهادشان سرشته‌بود کوشیدند که بیفکنندش و کام عاشقان زبان فارسی را از حلاوت آن رطب تر محروم کنند، اما نتوانستند. حال آنان که نام را نیز فدای نان کرده‌اند آیا می‌توانند این نخیل باسق را بخشکانند؟ کاش می‌دانستیم که نمی‌توانند! کسانی که سنگ ایستادگی در برابر غرب و کشیدن افتخارات ملل شرقی به رخ غربیان را به سینه می‌زنند، آیا در نمی‌یابند که لغت‌نامه بزرگ‌ترین سند غنای زبان فارسی و فرهنگ ایرانی است؟

حسن انوری بزرگ است و پرافتخار، اما دست در کار اجرائیات ندارد و سلاحش جز دانش و بزرگی نیست. اکنون خبر می‌رسد که دیگر اعضای بخش تألیف مؤسسه نیز به او پیوسته‌اند و این بخش تا اطلاع ثانوی تعطیل شده‌است؛ یعنی رسول شایسته و سعید نجفی اسداللهی، دو ستون آن بنای سترگ، و دیگر پژوهشگران دانشمند آن مؤسسه نیز حرف زور نشنیده‌اند و به حسن انوری پیوسته‌اند، و چرا باید بشنوند وقتی رئیس تازه‌رسیده حتی حاضر نیست علت این تصمیمات مخرب را برایشان توضیح دهد؟ ایشان نیز سلاحی جز دانش در دست ندارند. ای کاش عقلای دانشگاه تهران، اگر نه از سر دلسوزی برای زبان و فرهنگ ایرانی دست‌کم برای حفظ نام خود از ننگِ بر باد رفتنِ لغت‌نامه در دوران تصدی ایشان، چاره‌ای بیندیشند و از وقوع یک فاجعه فرهنگی پیش‌گیری کنند. هر کس آذینی بر این نخل تناور ببندد نام خود را جاودان کرده‌است و هرکه تیشه‌ای به ریشه آن بزند ننگ جاویدان را نصیبه خویش ساخته، که تا ابد آن را از خود نمی‌تواند انداخت. و در دست ما هیچ نیست جز دعا.