جمعه 2 آذر 1403

ماجرای سه جوان یهودی که به اجبار به خدمت رژیم صهیونیستی در می‌آیند

خبرگزاری خبرنگاران جوان مشاهده در مرجع
ماجرای سه جوان یهودی که به اجبار به خدمت رژیم صهیونیستی در می‌آیند

کتاب «ارض موعود» به قلم حوریه مشهدی ابراهیم داستانی در حوزه ادبیات پایداری و محور مقاومت است، که از سوی شرکت چاپ و نشر بین‌الملل به چاپ رسیده است. نویسنده می‌گوید در نگارش کتاب با موضوع یهود از اثر نویسندگانی نظیر یورک بکر، جی ال ویتریک، آلن آنترمن و... استفاده کرده است.

«ارض موعود» ماجرای جوانی یهودی به نام دیوید است، که با قطار از شهر متسامور به سمت آرماویر شهری در جنوب غربی ارمنستان در حرکت است و در ادامه داستان با دوستان یهودی‌اش رو‌به‌رو می‌شود. نویسنده توهم نژاد برتر و کینه را از سوی انسان‌هایی که خود را داعیه‌دار حق و حقیقت می‌دانند پررنگ کرده است و آدم‌هایی که بر اثر سال‌ها نسل‌کشی، در دلشان کینه لانه کرده است.

این کتاب در 10 فصل به سرگذشت سه جوان یهودی اهل ارمنستان می‌پردازد، که با وعده‌های دروغین از سوی رژیم صهیونیستی روستای خود را ترک کردند و به سرزمین‌های اشغالی می‌روند، اما با ماهیت واقعی این رژیم آشنا می‌شوند و به جای زندگی و شغل مناسب، آنها را به خدمت ارتش در می‌آورند.

خونِ پاک، شعله‌های خشم، تاوان و مرگ یا رهایی، بخشی‌هایی از این کتاب است که نویسنده با زبانی ساده و روان مخاطب را با داستان همراه کرده است.

مشهدی ابراهیم در نشست نقد و بررسی «ارض موعود» درباره این کتاب گفته بود: کتاب به این نکته اشاره دارد که صهیونیست‌ها کاملا با دین یهود در تضاد هستند و صرفا منافع خودشان را درنظر دارند و هیچگونه تشابهی بین تفکرات صهیونیستی و یهودیت وجود ندارد.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «همانطور که می‌دانید، اصل اول جنبش صهیونیسم، دولت - ملت است! به نوشته اندیشمند فرهیخته، تئودور هرتسل، یهودستیزی آن‌قدر در فرهنگ اروپا ریشه دوانده، که ملت یهود تنها وقتی به آزادی و امنیت حقیقی می‌رسد که ملتی خالص و کشوری اختصاصی برای خودش داشته باشد. او شخصاً فلسطین را محلی ایده‌آل برای برپایی کشور آتی یهود می‌دانسته و اعتقاد داشته است که اگر کشور یهود بخواهد در صلح به حیات خویش ادامه بدهد، باید از طریق کانال‌های دیپلماتیک و با تایید جامعه بین‌المللی در سرزمین جدید اسکان پیدا کند.

خب با احترام به نظر این اندیشمند بزرگوار، باید عرض کنم که ما به اندازه کافی انتظار کشیدیم، درست است؟ همه با صدای بلند تایید می‌کنند! گره دستانش باز شده، صدایش بلند می‌شود:

- ما امروز می‌خواهیم به این انتظار پایان بدهیم. چون ما معتقدیم که به‌جای انتظار کشیدن و صبر کردن، برای اینکه دنیا به ما وطنی بدهد، باید دست‌به‌کار بشویم و خودمان برای خودمان وطنی بسازیم. ما باید به فلسطین برویم. روی زمین‌های بایر و رها شده کار کنیم. بیابان‌های آنجا را به آبادی‌های سرسبز و زیبا تبدیل کنیم. ما باید چیزی که حق مشروع و مسلم ماست بگیریم و با تمام قدرت از آن دفاع کنیم!».