یک‌شنبه 4 آذر 1403

ماجرای نگرانی شهید بهشتی از تفسیر قران خارج از عرف "موسوی خوئینی‌ها"

خبرگزاری تسنیم مشاهده در مرجع
ماجرای نگرانی شهید بهشتی از تفسیر قران خارج از عرف "موسوی خوئینی‌ها"

مرحوم دعاگو در کتاب خاطرات او به ماجرای اختلاف شهید بهشتی و موسوی خوئینی‌ها و همچنین تذکر شهید بهشتی به خوئینی‌ها درباره تفاسیر قران وی توضیحاتی داده است.

*س_ مرحوم دعاگو در کتاب خاطرات او به ماجرای اختلاف شهید بهشتی و موسوی خوئینی‌ها و همچنین تذکر شهید بهشتی به خوئینی‌ها درباره تفاسیر قران وی توضیحاتی داده است. _س* - اخبار سیاسی -

گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم- در روزهای گذشته انتشار نامه حجت‌الاسلام موسوی خوئینی‌ها موجب انتقاد شخصیت‌های سیاسی هر دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب و بزرگان نظام به محتوای نامه وی شد. مطرح شدن دوباره خوئینی‌ها در رسانه‌ها بار دیگر موجب شد تا برخی به بازخوانی گذشته وی به‌ویژه تفاسیر قران او در مسجد جوستان شد. تفاسیری که برخی همچون اکبر گودرزی و اعضای گروهک فرقان تحت تاثیر این تفاسیر دست به ترور برخی شخصیت‌های مهم انقلاب زدند.

یادداشت صمدی در خصوص نامه موسوی‌خوئینی‌ها یادداشت قوچانی درباره موسوی خوئینی‌ها یادداشت پرویز امینی درباره نامه موسوی خوئینی‌ها 12 سؤال آیت‌الله کعبی از موسوی خوئینی‌ها

مرحوم حجت‌الاسلام محسن دعاگو در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است درباره زمینه‌های اختلافات شهید بهشتی با موسوی‌خوئینی‌ها می‌گوید: "یکی از آفت‌هایی که در بین ما روحانیون و علمای دینی وجود دارد البته به غیر از روحانیون بسیار متدین آفت ریاست‌طلبی است؛ «آفت العلماء حب الریاسه.» آن کسانی که به دنبال ریاست نیستند، با خدای خودشان قضایا را حل کرده‌اند. در آن زمان نسبت به آیت‌الله دکتر بهشتی رقابت و حسادتی وجود داشت. مخالفت‌های شخصی سبب می‌شد که عده‌ای نسبت به حزب جمهوری و اعضای آن موضع‌گیری کنند.

برای مثال بین آقای موسوی خوئینی‌ها و آقای دکتر بهشتی رابطه خوبی وجود نداشت، خیلی‌ها در جریان نبودند و نمی‌دانستند ریشه این اختلاف در چیست. در این قضیه حق با شهید بهشتی بود؛ البته آقای موسوی خوئینی‌ها روحانی‌ای فاضل، خوش بیان، سیاسی و مبارز بود و ویژگی‌های مثبت و خوبی در او وجود داشت. ماجرا از این قرار بود که آقای موسوی خوئینی‌ها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی جلسات تفسیر قرآن برقرار کرده بود که من نیز چند بار در آن جلسات حضور داشتم. من نمی‌خواهم درباره درست یا نادرستی دیدگاهایشان بحث کنم، بلکه فقط فضای بحث تفسیر را بیان می‌کنم. تفسیر ایشان خیلی روشن‌فکرانه بود. آن‌چه آقای موسوی خوئینی‌ها از الفاظ و عبارات قرآن استخراج می‌کرد، بیش از اندازه واقعی آن بود. در حقیقت می‌توان گفت ایشان خارج از چارچوب اصطلاحات زبان عربی مطلب استخراج می‌کرد. به طور طبیعی تعدادی از ائمه جماعات و روحانیون شمیران و تهران از شیوه تفسیر ایشان انتقاد می‌کردند. جلسه تفسیر قرآن آقای موسوی‌خوئینی‌ها جمعیت زیادی را به خود جذب کرده بود، ولی در عین حال منتقدانی داشت که سخنان او را برای مرحوم بهشتی نقل کردند. دکتر بهشتی به تفسیر آقای موسوی‌خوئینی‌ها انتقاد کرد و برای او پیغام داد که «در حد عرف تفسیر کنید.»

آقای خوئینی‌ها از انتقاد شهید بهشتی ناراحت شد و به من گفت: «چه فرقی می‌کند، به مانند آن است که آقای بهشتی از یک لفظ مطلبی را استنباط کند و بر مبنای آن قرآن را تفسیر کند و من آن را تفسیر ندانم. چطور می‌شود که اگر شما چیزی از یک لفظ در قرآن فهمیدید آن را مفهوم درست قرآن می‌دانید، ولی برداشت من از همان لفظ عین قرآن نیست؟» من با مرحوم دکتر بهشتی صحبت کردم، گفتم: «قضیه پیغام شما برای آقای موسوی خوئینی‌ها چیست؟» آقای بهشتی گفتند: «تفسیر قرآن یک عرفی دارد. تفسیر مفسر باید مستند باشد، الفاظ و عبارات، مفاهیم شناخته‌شده‌ای دارند. نباید از چارچوب خارج شد. هرگاه ما از این حدود خارج شدیم، انتقادات از گوشه و کنار متوجه ما می‌شود و برداشت سلیقه‌ای از قرآن حوزه تفسیر را آشفته می‌کند.»

انتهای پیام /