سه‌شنبه 6 آذر 1403

مادری که از پسر خود می‌ترسد / آیا تنفر ارثی است؟

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
مادری که از پسر خود می‌ترسد / آیا تنفر ارثی است؟

نمایش رادیویی «شرق بهشت» به کارگردانی ایوب آقاخانی بر اساس رمان مطرح جان استاین بک تولید و پخش شده است که چهارمین قسمت آن را می‌شنوید.

نمایش رادیویی «شرق بهشت» به کارگردانی ایوب آقاخانی بر اساس رمان مطرح جان استاین بک تولید و پخش شده است که چهارمین قسمت آن را می‌شنوید.

دریافت 53 MB

به گزارش خبرنگار مهر، رمان «شرق بهشت» از آثار درخشان جان استاین بک نویسنده آمریکایی برنده جایزه نوبل است که زندگی پیچیده 2 خانواده را روایت می‌کند. اقتباسی سینمایی از این رمان در سال 1955 با کارگردانی الیا کازان و بازی جیمز دین ساخته و پخش شد.

در میانه دهه 90 نیز در پروژه «از رمان تا نمایش» رادیو اقتباسی قابل توجه از این رمان انجام و با کارگردانی ایوب آقاخانی هنرمند شناخته شده رادیو و تئاتر در قالب نمایش رادیویی تولید و پخش شد.

چنین رویکردی به ادبیات غرب و اقتباسی چنین وفادارانه از «شرق بهشت»، وامدار سنت دیرین نمایش‌های رادیویی یعنی پیوند مخاطب با نگین‌های ادبیات جهان بود.

مریم نشیبا چهره با سابقه رادیو به عنوان گوینده نمایش رادیویی «شرق بهشت» و آرش پارساخو به‌عنوان سردبیر این مجموعه حضور دارد.

محمدرضا قربانی نیز تنظیم این اثر را برای رادیو انجام داده است.

هنرمندان چهارمین قسمت نمایش رادیویی «شرق بهشت» به ترتیب ایفای نقش عبارتند از: مهرداد عشقیان، ایوب آقاخانی، شیما جان‌قربان، مهین نصری، امیر منوچهری، احمد گنجی.

افکتور: نرگس موسی‌پور، صدابردار: علی حاجی‌نوروزی، تهیه‌کننده: محمد مهاجر، دیگر عوامل این نمایش رادیویی هستند.

در این قسمت با مدت زمان 23 دقیقه و 31 ثانیه، کارل که بزرگ شده نزد لی می‌آید و می‌گوید که از طریق یک دائم‌الخمر در خیابان مطلع می‌شود که مادرش کتی کجاست و چه کار می‌کند. کارل از لی می‌خواهد که وی حقیقت را درباره ماجرای پدر و مادرش بگوید زیرا آدام پدر دوقلوها به کارل و آرون گفته مادرشان مرده است. لی به کارل می‌گوید که مادرش چیزی به عنوان دوست‌داشتن و وجدان نداشت و پر از تنفر بود که این تنفر طبیعی نبود و پر از ابهام بود.

لی می‌گوید که پدر کارل مرد خوب و مهربانی است که عاشق مادر آن‌ها بود ولی وقتی کتی او را ترک کرد با وجود اینکه راه می‌رفت مرده بود ولی به تازگی شرایط‌اش بهتر شده است.

کارل به لی می‌گوید که از مادرش متنفر است و دلیل فرار او را می‌داند زیرا کارل هم مانند مادرش است. لی به او می‌گوید که اینگونه نیست و هر کاری که بکند مقصر خود او است نه مادرش ولی کارل به این سخنان لی گوش نمی‌دهد.

کتی در خیابان در حال راه رفتن است که زن همراه او می‌گوید مرد جوانی آن‌ها را تعقیب می‌کند. کتی از همراه خود جدا می‌شود و به سراغ مرد جوان می‌رود تا بفهمد او کیست. کارل که مادر خود را تعقیب می‌کند به کتی می‌گوید که او مادرش است. کتی او را به خانه خود می‌برد.

مادر و پسر با هم صحبت می‌کنند. کارل از مادر خود می‌پرسد که چرا به پدرش تیراندازی کرد و آن‌ها را ترک کند؟

کتی از پاسخ درست دادن به این پرسش طفره می‌رود و از دست کارل عصبی می‌شود. کارل به مادرش می‌گوید که گفته‌های لی درباره او درست است و مادرش از او ترسیده است و....

با هم چهارمین قسمت از نمایش رادیویی «شرق بهشت» را بشنویم.